دیگرینامه، اپیزود بیستم: احمد کسروی
Description
«روزی به آخوند گفتم: "من هر روزی دو بار درس گیرم." پذیرفت و چند روزی رفتار کرد. ولی یک روزی که هنگام رفتن به ناهار میخواستم درس پیش از نیمروز را پس بدهم، چون برای زنی "تمسک" مینوشت (یعنی سند بیع به شرط)، و فرصت نمیداشت، با پرخاش گفت: "این بدعت را تنها تو گذاشتهای؛ روزی دو بار درس چه معنا دارد؟" این را گفت و چوبی به دوشم زد. بار نخست بود که من تلخی ستم را میچشیدم. بسیار دلشکسته شدم.»
همراهان گرامی دیگرینامه!
به بیستمین قسمت از پادکست دیگرینامه رسیدیم و تصمیم داریم گوشههایی از زندگی پرفراز و نشیب کسی را نقل کنیم که منتقد بیپروای جریان مسلط دینی در جامعه خود بود و در این راه جان خود را بذل کرد. احمد کسروی اگرچه برای تمامی ایرانیان نامی آشناست، اما پیبردن به جزئیات دیدگاهش، به ردیههایی که بر کهنترین جریانهای جامعه ایران، از صوفیه و درویشان گرفته تا بهاییان و شاعران و فیلسوفان مینوشت، و در عین حال هواداری از دین و دینداری میکرد، با خواندن چند یادداشت کوتاه پراکنده ممکن نیست. به همین علت خواستیم که یک قسمت مستقل به ماجراهای مهم زندگی او اختصاص دهیم. اگرچه در این راه متوجه شدیم که زندگی احمد کسروی میتواند موضوع اصلی یک سریال جذاب تلویزیونی باشد. اگر روزی چنین سریالی ساخته شود، بخش بزرگی از حوادث سیاسی مهم کشور ما، از پیروزی مشروطهخواهان گرفته تا سقوط قاجار و برآمدن سردارسپه بهعنوان شاه سلسله جدید را دربرخواهد گرفت.
آنچه در ابتدای برنامه شنیدید، از نوشته کسروی با عنوان زندگانی من نقل شده بود. کسروی در این نوشته به تبار روحانی در خانواده خود اشاره میکند و اینکه پدرش، نام پسران خود را به یاد پدر خودش، میراحمد میگذاشت و آرزو میکرد که روزی مانند او، پیشنماز مسجد خانوادگی و محل رجوع مردم در مسائل معنوی باشد. اما پسرانش میمردند تا اینکه او متولد شد.
شنیدن این اپیزود از پادکست دیگرینامه را از دست ندهید و درباره زندگی احمد کسروی بیشتر بدانید.
صفحه اینستاگرام گفتوشنود:
http://Instagram.com/dialogue1402
کانال تلگرام گفتوشنود:
https://t.me/Dialogue1402
#دیگری #پادکست