Discoverخانه ادب پارسی- سعدی خوانی با کیوان وردغزل شمارهٔ ۹۵- آن که دل من چو گوی در خم چوگان اوست
غزل شمارهٔ ۹۵- آن که دل من چو گوی در خم چوگان اوست

غزل شمارهٔ ۹۵- آن که دل من چو گوی در خم چوگان اوست

Update: 2023-01-041
Share

Description


1) آن که دل من چو گوی در خم چوگان اوست / مَوقف آزادگان بر سر میدان اوست

2) ره به در از کوی دوست نیست که بیرون بَرند / سلسلۀ پای جمع زلف پریشان اوست

3) چند نصیحت کنند بی خبرانم به صبر ؟ / دردِ مرا ای حکیم ، صبر نه درمان اوست

4) گر کند اِنعام او در منِ مسکین نگاه / ور نکند حاکم است ، بنده به فرمان اوست

5) گر بزند بی گناه ، عادت بخت من است / ور بنَوازد به لطف ، غایت احسان اوست

6) میل ندارم به باغ ، اُنس نگیرم به سرو / سروی اگر لایق است ، قدّ خرامان اوست

7) چون بتَواند نشست آن که دلش غایب است ؟ / یا بتَواند گریخت آن که به زندان اوست

8) حیرت عشّاق را عیب کند بی بصر / بهره ندارد ز عیش هر که نه حیران اوست

9) چون تو گلی کس ندید در چمن روزگار / خاصه که مرغی چو من بلبل بستان اوست

10) گر همه مرغی زنند سخت کمانان به تیر / حیف بُوَد بلبلی کِاین همه دستان اوست

11) سعدی ، اگر طالبی ، راه رَو و رنج بر / کعبۀ دیدار دوست ، صبر ، بیابان اوست


Comments 
loading
In Channel
loading
00:00
00:00
1.0x

0.5x

0.8x

1.0x

1.25x

1.5x

2.0x

3.0x

Sleep Timer

Off

End of Episode

5 Minutes

10 Minutes

15 Minutes

30 Minutes

45 Minutes

60 Minutes

120 Minutes

غزل شمارهٔ ۹۵- آن که دل من چو گوی در خم چوگان اوست

غزل شمارهٔ ۹۵- آن که دل من چو گوی در خم چوگان اوست