Discoverخانه ادب پارسی- سعدی خوانی با کیوان وردغزل شمارهٔ ۱۰۴- مرا تو غایت مقصودی از جهان ای دوست
غزل شمارهٔ ۱۰۴- مرا تو غایت مقصودی از جهان ای دوست

غزل شمارهٔ ۱۰۴- مرا تو غایت مقصودی از جهان ای دوست

Update: 2023-01-292
Share

Description


1) مرا تو غایت مقصودی از جهان ای دوست / هزار جان عزیزت فدای جان ای دوست

2) چنان به دام تو الفت گرفت مرغ دلم / که یاد می نکند عهد آشیان ای دوست

3) گَرَم تو در نگُشایی ، کجا توانم رفت ؟ / به راستان که بمیرم بر آستان ای دوست

4) دلی شکسته و جانی نهاده بر کف دست / بگو بیار که گویم بگیر هان ای دوست

5) تنم بپوسد و خاکم به باد ، ریزه شود / هنوز مِهر تو باشد در استخوان ای دوست

6) جفا مکن که بزرگان به خرده ای ز رهی / چنین سبک ننِشینند و سرگران ای دوست

7) به لطف اگر بخوری خون من روا باشد / به قهرم از نظر خویشتن مران ای دوست

8) مناسب لب لعلت حدیث بایستی / جواب تلخ بدیع است از آن دهان ای دوست

9) مرا رضای تو باید ، نه زندگانی خویش / اگر مراد تو قتل است ، وارهان ای دوست

10) که گفت سعدی از آسیب عشق بگریزد ؟ / به دوستی که غلط می برَد گمان ای دوست

11) که گر به جان رسد از دست دشمنانم کار / ز دوستی نکنم توبه همچنان ای دوست


Comments (1)

رحمت مقصودلو

ممنون عزیز جان لذت می بریم کاش توضیحات. گسترده تر بود با این حال بسیار جانبخش است

Apr 22nd
Reply
In Channel
loading
00:00
00:00
x

0.5x

0.8x

1.0x

1.25x

1.5x

2.0x

3.0x

Sleep Timer

Off

End of Episode

5 Minutes

10 Minutes

15 Minutes

30 Minutes

45 Minutes

60 Minutes

120 Minutes

غزل شمارهٔ ۱۰۴- مرا تو غایت مقصودی از جهان ای دوست

غزل شمارهٔ ۱۰۴- مرا تو غایت مقصودی از جهان ای دوست