بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایبان دارد ۱۲۰
Description
غزل نمره ۱۲۰
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
بتی دارم که گرد گل ز سنبل سايهبان دارد
بهار عارضش خطی به خون ارغوان دارد
غبار خط بپوشانيد (نپوشانید) خورشيد رخش يا رب
بقای (حیات) جاودانش ده که حسن جاودان دارد
چو عاشق میشدم گفتم که بردم گوهر مقصود
ندانستم که اين دريا چه موج خون فشان دارد
ز چشمت جان نشايد (نخواهم) برد کز هر سو که میبينم
کمين از گوشهای کردهست و تير اندر کمان دارد
چو دام طره افشاند ز گرد خاطر عشاق
به غماز صبا گويد که راز ما نهان دارد
بيفشان جرعهای بر خاک و حال اهل (شوکت پرس) دل بشنو
که از جمشيد و کيخسرو فراوان داستان دارد
چو در رويت بخندد گل مشو در دامش ای بلبل
که بر گل اعتمادی نيست گر حسن جهان دارد
خدا را داد من بستان از او ای شحنه مجلس
که می با ديگری خوردهست و با من سر گران دارد
به فتراکم اگر بندی خدا را زود صيدم کن
که آفتهاست در تاخير و طالب را زيان دارد
ز سرو قد دلجويت مکن محروم چشمم را
بدين (برین) سرچشمهاش بنشان که خوش آبی روان دارد
ز خوف هجرم ايمن کن اگر اميد آن داری
که از چشم بدانديشان خدايت در امان دارد
چه عذر بخت خود (خواهم) گويم که آن عيار شهرآشوب
به تلخی کشت حافظ را و شکر در دهان دارد
Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
💖💖
❤️
صداتون و دانش اتون قابل ستایش ولی کاش قبل از شروع هر اپیزود می دونستید که می خواهید دقیقا چی و توضیح بدید ، پخش شدن زیاد موسیقی صدهای اضافی یا مثل اِـ واقعا آزار دهندست ، یه الگوی خوب تو این زمینه پادکستای رخ امیر سودبخش هست تو این حوضه واقعا تخصص خاصی ندارم فقط یه انتقاد کوچک بود که امیدوارم بتونه برای رواق مفید باشه🤍
❤️
نه که قصاب به خنجر چو سر میش ببُرد نهلد کشتهٔ خود را، کُشد آن گاه کشاند چو دم میش نمانَد ز دم خود کُنَدش پُر تو ببینی دم یزدان به کجاهات رساند به مثَل گفتهام این را و اگر نه کرَم او نکُشد هیچ کسی را و ز کشتن برهاند
صدای غورغورشکمتون اومد من فک کردم خودمم اما یادم اومد تازه صبحونه خوردم دوباره که صداش اومد خندم گرفت مطمئن شدم خودم نیستم . با هدفون که گوش میدیم همه صداها خوب و واضح میاد . تائویی برخورد میکنیم با زندگی 😁😂
متشکرم خدا قوت💖
این قسمت چقدر حالت عجیب بود ؟! به قول خودت خیلی مرد شده بودی انگار ، همش منم منم داشتی ! توی هر بیتی همش گفتی من میگم اینجوری بهتر ، نه اونجورکه گفتن نمیتونه باشه ! امید که اگه حال دلت خوب نیست ، خوب بشه به زودی :)
💚💚💚
من اپیزود ۸۰ام اما گفتم بیام از اخر یکی بشنوم ببینم دختر قهوه فروش ٫بالاخره حرفی ازش شد یا نه٫اما دیدم نبود که نبود☹️واقعا که حالا همه ی کارایی ک تو اپیزودی ک ضبط قطع شدو گفتید بعدش٫حالا فقط این شد حضلولی !!!!😣🥸«انشالا که املاشو درست نوشتم» من برگردم سر اپیزود خودم😞✋🏻
هیچ پادکستی این حس نزدیکی وهمراهی نمیتونه به مخاطبش بده... ما هرروز باهمیم.. و اخرهفته ها چقد جات خالیه
من از الان دلم برا فردا تنگه که شما نیستی.....
ممنونم خیلی عالی بود ،فکر میکنم احتمالا معتاد به الکل باشید حتما خودتون متوجه هستید😉
(هشدار کامنت غیرتائویی) ولی فرزان دقت کردی که حسین آهی را فقط داری میکوبی هر وقت حرف ازش میشه فقط میگی حسین آهی میگه فلان ولی من مخالفم😄😄😄😄😄
امروز خیلی احساس ارامش وخوشبختی دارم... شکرت خدا جووونم.... چقد سخن عشق به جونم میچسبه
مثل خودت که تو اپیزود آخر رواح شدی شمس و رفتی
فرزان جان عشق یا همون صاعقه که بهش اشاره کردی، در مسیرِ زن شدن نمایان میشه؟
خداییش اول اپیزود خیلی تق وتوق کردی 😅بابا فکر اینو کن شاید یه بنده خدایی با ایرپاد گوش کنه و کر بشه😆
وایی منم عاشق املت خرمام که تو ترکی بهش قیساوای خرما میگیم😄
ندانستم که این دریا چه موج خوشن فشان دارد🫠