عروسی دختر شمخانی؛ خشم عمومی از جشن بینقاب قدرت
Update: 2025-10-21
Description
انتشار ویدیوی عروسی دختر علی شمخانی ظرف دو روز به داغترین موضوع ایران بدل شد. واکنشها از خشم عمومی و روایت "ریا و تجمل"، تا صفبندی رسانههای حکومتی و گمانهزنیها درباره جنگ قدرت در جمهوری اسلامی را در بر میگرفت.انتشار ویدئوهایی از عروسی دختر علی شمخانی، دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی و مشاور فعلی رهبر جمهوری اسلامی، در کمتر از ۴۸ ساعت در صدر جنجالیترین موضوع یک گفتوگویی عمومی در شبکههای اجتماعی و رسانهها قرار گرفت و به میدان همزمان اخلاق، سیاست و امنیت بدل شد.
سایت "عصر ایران" روز گذشته با استناد به دادههای اینترنتی گزارش داد که موضوع این "عروسی" عملاً "داغترین" بحث هفته بوده است.
طبق این گزارش، ماجرا تنها در یک روز بیش از صد هزار بار در جستجوگر گوگل جستوجو شده، در شبکه اکس (توییتر سابق) "بیش از ۵۴ هزار توئیت و ریتوئیت با ۴۴۲ هزار لایک و ۱۴.۵ میلیون بازدید" را رقم زده، و در تلگرام "۲۶ میلیون" و در اینستاگرام "بیش از ۵۶ میلیون" بازدید داشته است. همین اعداد خود نشانهای روشن از عطش افکار عمومی برای سنجش نسبت گفتار رسمی و کردار صاحبان قدرت در جمهوری اسلامی است.
زندگی مقامها و روایت رسمی نظام
نقطه عزیمت اکثر واکنشها، تصویری از تقاطع دو روایت را ترسیم میکند؛ از یکسو روایت حاکمیت از "عفاف و سادهزیستی"، و از سوی دیگر تصاویر یک مراسم پر زرق و برق را در فروردین ۱۴۰۳ در هتل اسپیناس پالاس تهران. این تضاد، شکاف زندگی مجلل مقامهای ایران با وضعیت واقعی مردم و بهخصوص اخلاق دوگانه حاکمان اسلامی را برجستهتر کرد و لحن انتقادها را تندتر ساخت.
اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله
همزمان، محور دوم بحث انگیزه سیاسی منتشرکنندگان ویدیو از این افشاگری بود، که گسترهای وسیع، از "رقابت تریدرهای نفتی" گرفته تا "حاشیهسازی" علیه شمخانی در پی مناقشه او با روحانی و حتی "نقشه موساد" برای "ترور شخصیت"اش را شامل میشد.
جرقهای بر انبار خشم عمومی
در رأس واکنشهای مستقیم، خود شمخانی لحن تقابلی برگزید و روز دوشنبه (۲۰ اکتبر / ۲۸ مهر) در اکس نوشت: «حرامزادهها، من هنوز زندهام.» این گزاره کوتاه و خشن، به جای فرونشاندن موج، سوخت تازهای به موتور خشم مردم داد و به نوعی تأیید کرد که ماجرای عروسی خانوادگی، به آینده سیاسی این صاحبمنصب ولایی گره خورده است.
در این میان، در صف رسانههای حکومتی، روزنامه کیهان در شماره امروز خود (سهشنبه ۲۹ مهر / ۲۱ اکتبر) کوشیده است تا افشاگری مزبور را در چارچوب "عملیات روانی" و "جنگ ترکیبی" قاب کند و هدف از آن را آسیب رساندن به "انسجام ملی" جا بزند.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
این روزنامه حکومتی البته نوشته است که چنین مراسم مجللی "حتماً جای اعتراض دارد"، اما به موازات آن، با مرور کارنامه شمخانی کوشیده است او را همزمان سیاستمداری در جبهه "اعتدال"، فردی مؤثر در عرصه "توان دفاعی" و "هدف دشمن" معرفی کند تا بحران را از سطح اتهامات مرتبط با فساد و ریاکاری، به میدان "تسویهحساب فرصتطلبانه" با چهرهای امنیتی انتقال دهد.
سفرههای خالی و سفرههای نورانی
در نقطه مقابل، یادداشتی از عبدالجواد موسوی، شاعر و روزنامهنگار، در روزنامه "هممیهن" است که همزمان تلاش کرده تا خاستگاه اجتماعی خشم مردم را نشان دهد: «مردمی که زیر بار تورمی لجامگسیخته و کمرشکن در حال له شدن هستند، از دیدن عروسی دختر شمخانی در یک هتل مجلل بهفغان میآیند. حق هم دارند. نمیشود که اقتصاد مقاومتی و تابآوری در مقابل امپریالیسم جهانی مختص فرودستان، پابرهنهها و گرسنگان باشد و بریز و بپاش و لاکچریبازیهای افسانهای در انحصار صاحبان قدرت.»
این نگاه مسئله را از "حریم خصوصی" فراتر میبرد و آن را به نشانهای ارجاع میدهد که حاکی از حس ملموس بیعدالتی در میان شهروندان است؛ جایی که شکاف تجربه زیستشده مردم با شکل زندگی نخبگان حکومتی، مشروعیت هنجارهای رسمی را به چالش میکشد.
در شبکههای اجتماعی صداهایی هم از خانوادههای داغدار، این دوگانه آزاردهنده را برجسته کرده است. عظمت اژدری، خواهر غنیمت اژدری، از قربانیان فاجعه هواپیمای اوکراینی، یکشنبه گذشته در اکس نوشت: «چه عروس و دامادهایی را کشتند، چه خانوادههایی را به عزا نشاندند تا دخترانشان دکلتهبپوشند و در ناز و نعمت غرق شوند. اما "این عوعوی سگان شما نیز بگذرد.»
کاملیا سجادیان، مادر محمدحسن ترکمان، از جانباختگان اعتراضات ۱۴۰۱، نیز با نثری بغضآلود، ریختوپاش مقامهای حکومتی را در مقابل رنج مردم نهاد و در پستی اینستاگرامی نوشت: «عروس و دامادهای ما، فرزندان آسمان، و عروس آنها، فرزند زر و زور و تزویر و ف س ا د، عروس ما، پرپر شده در شلیک، شبگیر، عروس اونا، فرزندان غ ا ر ت گ ر ا ن.» او سپس، با برشمردن نامهای قربانیان، تأکید میکند که «جایی برای سکوت وجود ندارد».
حمید آصفی، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی، نیز این رویداد را "جشن قدرت در عصر ریاضت" نامید، عدالت را "کالای لوکس" خواند و در کانال تلگرامیاش نوشت: «عروسی شمخانی فقط یک جشن نبود؛ نماد یک مکانیسم اقتصادی بود: مکیدن خون مردم در جام زرین قدرت.» و نیز: «وقتی قدرت از تو میخواهد چشم ببندی، نگاه کردن تبدیل به یک عمل سیاسی میشود.»
تسویهحسابهای پنهان؟
بر اساس این نوع از خوانش، عروسی جنجالبرانگیز دختر شمخانی بازگوکننده جامعهای است که در آن دیگر فرمانهای حکومتی عمل نمیکنند و حتی نگریستن به تصاویر لوکس هم بدل به کنش سیاسی افشاگرانه میشود.
در میانه این دو طیف، برخی رسانههای حکومتی نیز دوگانه "نقض حریم خصوصی" و "لزوم پاسخگویی" را مطرح کردهاند؛ نمونهاش خبرگزاری دانشجو که هم اولی را نکوهش کرده و هم در مورد دومی نوشته است که "پردههایی برافتاده" و شمخانی باید "پاسخگو" باشد؛ نشانهای دیگر از اینکه، حتی در رأس هرم قدرت، هزینه "تناقض گفتار و کردار" فراتر از یک بحران گذرا تلقی میشود.
از سوی دیگر در این میان، پارهای گمانهزنیهای سیاسی پیرامون منشأ و زمان انتشار ویدیوی عروسی دختر شمخانی قوت گرفته است. عدهای آن را در پیوند با منازعه علنی اخیر شمخانی و حسن روحانی درباره سقوط هواپیمای اوکراینی و اطلاع روحانی از آن قرار دادهاند و برخی از نسبت آن با افشاگریهای محمدجواد ظریف و صفبندیهای "پساخامنهای" سخن گفتهاند.
در این میان حتی نقش رقابت شبکههای نفتی و "تریدرها" هم، برای از میدان بهدربردن شمخانی و فرزندش، از نظر گمانهزنیها دور نمانده است.
خانوادهای زیر تیغ افکار عمومی
علی شمخانی در سالیان اخیر و در پی انتشار چندین گزارش در خصوص مالکیت پسرش بر شرکتهای بزرگ نفتی و نقشآفرینی در "ناوگان سایه" جمهوری اسلامی برای دور زدن تحریمها، با انتقادهای شدیدی روبرو بوده است. فرزند او، محمدحسین شمخانی ملقب به "هکتور"، در فهرست تحریمهای اروپا و آمریکا هم قرار دارد.
این روایتها، صرفنظر از راستی و ناراستیشان، در این نکته مشترکاند که افشاگریهایی از نوع انتشار ویدیوی عروسی دختر شمخانی، در یک ساختار حکومتی فاقد شفافیت، ابزار مؤثری در نزاعهای درون قدرت برای امتیازگیری و حذف رقیبان هستند.
عمومیترین پرسشها در پس خصوصیترین تصاویر
رسوایی انتشار ویدیوی عروسی مجلل دختر شمخانی از یکسو نشان داد که افکار عمومی در ایران هر نشانهای از "تجمل اقتدار" را در آینه فقر و ریاضت اجتماعی میبیند و از سوی دیگر، بازتابدهنده این واقعیت بود که در سیاستورزی جمهوری اسلامی افشاگری به یکی از ابزارهای اصلی رقابتهای سیاسی تبدیل شده است.
موقعیتِ علی شمخانی، از سوابق امنیتی و پروندههای نفتی منسوب به نزدیکان او گرفته تا روایت حمله اسرائیل به او، به داستان حساسیتبرانگیز "عروسی" چهرهای ویژه بخشیده است؛ امری که روایت "ریاکاری و تجمل" مقامهای جمهوری اسلامی را برای افکار عمومی ملموستر میکند.
آنچه اما ماندگارتر از واکنشهای خشمگین در فضای مجازی به نظر میرسد، نفَسهای بهشمارهافتاده گفتار رسمی مقامهای حکومتی است؛ وقتی دبیر سابق عالیترین نهاد امنیتی و مشاور رهبر، در برابر موج انتقادها مینویسد: «حرامزادهها، من هنوز زندهام»، پرسش افکار عمومی از "ریا و تجمل" فراتر میرود و حدود مرزهای اخلاقی حاکمیتی مدعی معنویت را به چالش میکشد.

سایت "عصر ایران" روز گذشته با استناد به دادههای اینترنتی گزارش داد که موضوع این "عروسی" عملاً "داغترین" بحث هفته بوده است.
طبق این گزارش، ماجرا تنها در یک روز بیش از صد هزار بار در جستجوگر گوگل جستوجو شده، در شبکه اکس (توییتر سابق) "بیش از ۵۴ هزار توئیت و ریتوئیت با ۴۴۲ هزار لایک و ۱۴.۵ میلیون بازدید" را رقم زده، و در تلگرام "۲۶ میلیون" و در اینستاگرام "بیش از ۵۶ میلیون" بازدید داشته است. همین اعداد خود نشانهای روشن از عطش افکار عمومی برای سنجش نسبت گفتار رسمی و کردار صاحبان قدرت در جمهوری اسلامی است.
زندگی مقامها و روایت رسمی نظام
نقطه عزیمت اکثر واکنشها، تصویری از تقاطع دو روایت را ترسیم میکند؛ از یکسو روایت حاکمیت از "عفاف و سادهزیستی"، و از سوی دیگر تصاویر یک مراسم پر زرق و برق را در فروردین ۱۴۰۳ در هتل اسپیناس پالاس تهران. این تضاد، شکاف زندگی مجلل مقامهای ایران با وضعیت واقعی مردم و بهخصوص اخلاق دوگانه حاکمان اسلامی را برجستهتر کرد و لحن انتقادها را تندتر ساخت.
اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله
همزمان، محور دوم بحث انگیزه سیاسی منتشرکنندگان ویدیو از این افشاگری بود، که گسترهای وسیع، از "رقابت تریدرهای نفتی" گرفته تا "حاشیهسازی" علیه شمخانی در پی مناقشه او با روحانی و حتی "نقشه موساد" برای "ترور شخصیت"اش را شامل میشد.
جرقهای بر انبار خشم عمومی
در رأس واکنشهای مستقیم، خود شمخانی لحن تقابلی برگزید و روز دوشنبه (۲۰ اکتبر / ۲۸ مهر) در اکس نوشت: «حرامزادهها، من هنوز زندهام.» این گزاره کوتاه و خشن، به جای فرونشاندن موج، سوخت تازهای به موتور خشم مردم داد و به نوعی تأیید کرد که ماجرای عروسی خانوادگی، به آینده سیاسی این صاحبمنصب ولایی گره خورده است.
در این میان، در صف رسانههای حکومتی، روزنامه کیهان در شماره امروز خود (سهشنبه ۲۹ مهر / ۲۱ اکتبر) کوشیده است تا افشاگری مزبور را در چارچوب "عملیات روانی" و "جنگ ترکیبی" قاب کند و هدف از آن را آسیب رساندن به "انسجام ملی" جا بزند.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
این روزنامه حکومتی البته نوشته است که چنین مراسم مجللی "حتماً جای اعتراض دارد"، اما به موازات آن، با مرور کارنامه شمخانی کوشیده است او را همزمان سیاستمداری در جبهه "اعتدال"، فردی مؤثر در عرصه "توان دفاعی" و "هدف دشمن" معرفی کند تا بحران را از سطح اتهامات مرتبط با فساد و ریاکاری، به میدان "تسویهحساب فرصتطلبانه" با چهرهای امنیتی انتقال دهد.
سفرههای خالی و سفرههای نورانی
در نقطه مقابل، یادداشتی از عبدالجواد موسوی، شاعر و روزنامهنگار، در روزنامه "هممیهن" است که همزمان تلاش کرده تا خاستگاه اجتماعی خشم مردم را نشان دهد: «مردمی که زیر بار تورمی لجامگسیخته و کمرشکن در حال له شدن هستند، از دیدن عروسی دختر شمخانی در یک هتل مجلل بهفغان میآیند. حق هم دارند. نمیشود که اقتصاد مقاومتی و تابآوری در مقابل امپریالیسم جهانی مختص فرودستان، پابرهنهها و گرسنگان باشد و بریز و بپاش و لاکچریبازیهای افسانهای در انحصار صاحبان قدرت.»
این نگاه مسئله را از "حریم خصوصی" فراتر میبرد و آن را به نشانهای ارجاع میدهد که حاکی از حس ملموس بیعدالتی در میان شهروندان است؛ جایی که شکاف تجربه زیستشده مردم با شکل زندگی نخبگان حکومتی، مشروعیت هنجارهای رسمی را به چالش میکشد.
در شبکههای اجتماعی صداهایی هم از خانوادههای داغدار، این دوگانه آزاردهنده را برجسته کرده است. عظمت اژدری، خواهر غنیمت اژدری، از قربانیان فاجعه هواپیمای اوکراینی، یکشنبه گذشته در اکس نوشت: «چه عروس و دامادهایی را کشتند، چه خانوادههایی را به عزا نشاندند تا دخترانشان دکلتهبپوشند و در ناز و نعمت غرق شوند. اما "این عوعوی سگان شما نیز بگذرد.»
کاملیا سجادیان، مادر محمدحسن ترکمان، از جانباختگان اعتراضات ۱۴۰۱، نیز با نثری بغضآلود، ریختوپاش مقامهای حکومتی را در مقابل رنج مردم نهاد و در پستی اینستاگرامی نوشت: «عروس و دامادهای ما، فرزندان آسمان، و عروس آنها، فرزند زر و زور و تزویر و ف س ا د، عروس ما، پرپر شده در شلیک، شبگیر، عروس اونا، فرزندان غ ا ر ت گ ر ا ن.» او سپس، با برشمردن نامهای قربانیان، تأکید میکند که «جایی برای سکوت وجود ندارد».
حمید آصفی، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی، نیز این رویداد را "جشن قدرت در عصر ریاضت" نامید، عدالت را "کالای لوکس" خواند و در کانال تلگرامیاش نوشت: «عروسی شمخانی فقط یک جشن نبود؛ نماد یک مکانیسم اقتصادی بود: مکیدن خون مردم در جام زرین قدرت.» و نیز: «وقتی قدرت از تو میخواهد چشم ببندی، نگاه کردن تبدیل به یک عمل سیاسی میشود.»
تسویهحسابهای پنهان؟
بر اساس این نوع از خوانش، عروسی جنجالبرانگیز دختر شمخانی بازگوکننده جامعهای است که در آن دیگر فرمانهای حکومتی عمل نمیکنند و حتی نگریستن به تصاویر لوکس هم بدل به کنش سیاسی افشاگرانه میشود.
در میانه این دو طیف، برخی رسانههای حکومتی نیز دوگانه "نقض حریم خصوصی" و "لزوم پاسخگویی" را مطرح کردهاند؛ نمونهاش خبرگزاری دانشجو که هم اولی را نکوهش کرده و هم در مورد دومی نوشته است که "پردههایی برافتاده" و شمخانی باید "پاسخگو" باشد؛ نشانهای دیگر از اینکه، حتی در رأس هرم قدرت، هزینه "تناقض گفتار و کردار" فراتر از یک بحران گذرا تلقی میشود.
از سوی دیگر در این میان، پارهای گمانهزنیهای سیاسی پیرامون منشأ و زمان انتشار ویدیوی عروسی دختر شمخانی قوت گرفته است. عدهای آن را در پیوند با منازعه علنی اخیر شمخانی و حسن روحانی درباره سقوط هواپیمای اوکراینی و اطلاع روحانی از آن قرار دادهاند و برخی از نسبت آن با افشاگریهای محمدجواد ظریف و صفبندیهای "پساخامنهای" سخن گفتهاند.
در این میان حتی نقش رقابت شبکههای نفتی و "تریدرها" هم، برای از میدان بهدربردن شمخانی و فرزندش، از نظر گمانهزنیها دور نمانده است.
خانوادهای زیر تیغ افکار عمومی
علی شمخانی در سالیان اخیر و در پی انتشار چندین گزارش در خصوص مالکیت پسرش بر شرکتهای بزرگ نفتی و نقشآفرینی در "ناوگان سایه" جمهوری اسلامی برای دور زدن تحریمها، با انتقادهای شدیدی روبرو بوده است. فرزند او، محمدحسین شمخانی ملقب به "هکتور"، در فهرست تحریمهای اروپا و آمریکا هم قرار دارد.
این روایتها، صرفنظر از راستی و ناراستیشان، در این نکته مشترکاند که افشاگریهایی از نوع انتشار ویدیوی عروسی دختر شمخانی، در یک ساختار حکومتی فاقد شفافیت، ابزار مؤثری در نزاعهای درون قدرت برای امتیازگیری و حذف رقیبان هستند.
عمومیترین پرسشها در پس خصوصیترین تصاویر
رسوایی انتشار ویدیوی عروسی مجلل دختر شمخانی از یکسو نشان داد که افکار عمومی در ایران هر نشانهای از "تجمل اقتدار" را در آینه فقر و ریاضت اجتماعی میبیند و از سوی دیگر، بازتابدهنده این واقعیت بود که در سیاستورزی جمهوری اسلامی افشاگری به یکی از ابزارهای اصلی رقابتهای سیاسی تبدیل شده است.
موقعیتِ علی شمخانی، از سوابق امنیتی و پروندههای نفتی منسوب به نزدیکان او گرفته تا روایت حمله اسرائیل به او، به داستان حساسیتبرانگیز "عروسی" چهرهای ویژه بخشیده است؛ امری که روایت "ریاکاری و تجمل" مقامهای جمهوری اسلامی را برای افکار عمومی ملموستر میکند.
آنچه اما ماندگارتر از واکنشهای خشمگین در فضای مجازی به نظر میرسد، نفَسهای بهشمارهافتاده گفتار رسمی مقامهای حکومتی است؛ وقتی دبیر سابق عالیترین نهاد امنیتی و مشاور رهبر، در برابر موج انتقادها مینویسد: «حرامزادهها، من هنوز زندهام»، پرسش افکار عمومی از "ریا و تجمل" فراتر میرود و حدود مرزهای اخلاقی حاکمیتی مدعی معنویت را به چالش میکشد.
Comments
In Channel