کته کتاب: درباره رمان مردی به نام اُوه - بخش دوم
Description
نیمهٔ دوم «مردی به نام اووه» جایی است که رمان از یک روایت ظاهراً ساده دربارهٔ «مردی بداخلاق و منزوی» به یک متن عمیق دربارهٔ معنای زیستن پس از فقدان تبدیل میشود. این بخش از نظر ساختار، روانشناسی شخصیت و کارکرد تماتیک، هستهٔ اصلی رمان است.
در نیمهٔ اول، رمان اپیزودیک است:
درگیری با همسایهها، مقررات، تکنولوژی، غرزدنها.
اما در نیمهٔ دوم، این اپیزودها بهتدریج به یک قوس اخلاقی واحد همگرا میشوند.
از منظر روایتشناسی:
گذشته (فلشبکها) دیگر تزئینی نیستند
هر بازگشت به گذشته، یک قطعهٔ مفقوده از منطق اخلاقی اووه را کامل میکند
در اینجا خواننده میفهمد که سختگیری اووه نه اختلال شخصیتی، بلکه واکنش منسجم به جهانی بیثبات است.
نیمهٔ دوم را میتوان با مدلهای علمی سوگ تحلیل کرد.
اووه در نیمهٔ اول در وضعیت سوگ پیچیده و انکار اجتماعی است
در نیمهٔ دوم وارد مرحلهٔ بازسازماندهی معنا میشود
در نیمهٔ دوم، سونیا از یک خاطرهٔ عاشقانه به ستون اخلاقی روایت تبدیل میشود.
نکتهٔ کلیدی:
تمام کنشهای «درست» اووه، بازتاب صدای درونیشدهٔ سونیاست
اووه قوانین را نه بهخاطر قانون، بلکه برای حفظ معنایی که سونیا به زندگی داده اجرا میکند
نیمهٔ دوم نشان میدهد که رهایی اووه درونزا نیست؛ اجتماعی است.
همسایهها:
مهاجر
زن باردار
کودک
فرد ناتوان جسمی
همگی از منظر جامعهشناسی، «دیگریهای هنجارشکن» هستند.
بکمن آگاهانه آنها را انتخاب میکند تا نشان دهد اخلاق انسانی نه در شباهت، بلکه در پذیرش تفاوت فعال میشود.
مرگ اووه در پایان، نه تراژدی است نه رمانتیزهشده.
از منظر روایت:
مرگ زمانی میآید که کارکرد اجتماعی شخصیت کامل شده
اووه پیش از مرگ، از «مردی که میخواهد بمیرد» به «مرجعی اخلاقی برای دیگران» تبدیل شده
مرگی که پس از انتقال معنا رخ میدهد.
Hosted by Simplecast, an AdsWizz company. See pcm.adswizz.com for information about our collection and use of personal data for advertising.
























وای کاش همه کتابهای موجود در دنیا رو اینطوری بشه خوند و توضیح داد یعنی عمیق ادم میفهمه و عمرا یادش بره.ممنون ازتون🪻
چقدر قشنگ داستان میخونید