کته کتاب: نامههای گراهام گرین و کاترین والستون
Description
میان سالهایی که جهان در هیاهوی جنگ سرد نفس میکشید، عشقی شکل گرفت که نه شبیه عاشقانههای آرام بود و نه شبیه رسواییهای گذرا. گراهام گرین، نویسندهای که جهان او را به خاطر تلخیِ نگاهش به ایمان و انسان میشناخت، در کاترین والستون چیزی یافت که هیچوقت در زندگی عمومیاش پیدا نشده بود: زنی که هم رازدار او بود، هم الهامبخش، و هم آینهای که تاریکیهای درونیاش را منعکس میکرد.
این اپیزود با صدای بورژین عبدالرزاقی، کاترین کشکر و علی جدیدی و با تدوین مهرداد نعیمی ساخته شده است.
لطفا پادکست دومِ ما یعنی شب تاب رو هم بشنوید. کافیه شب تاب رو در کستباکس سرچ کنید.
گراهام گرین و کاترین والستون آدمای خاصی بودن.
کاترین، زنی از طبقهی اشراف انگلیس، با هوشی تیز و جذابیتی خاموش، وارد زندگی گراهام شد؛ رابطهای که از چند دیدار ساده آغاز شد اما خیلی زود به زنجیرهای از صدها نامه بدل شد—نامههایی طولانی، پر از التهاب، حسرت، خشم، اعتراف، دعا و هوس. گرین در نامههایش نه فقط عشقش را مینوشت، بلکه خودش را مینوشت؛ گویی تنها کاترین بود که میتوانست «گراهام واقعی» را تحمل کند.
برای گراهام، کاترین فقط یک معشوقه نبود؛ او دروازهای بود به جهان معنویِ زخمیِ نویسنده. خیلی از رمانهای دورهی میانیِ گرین ردّ پای این زن را در خود دارند—زنانی پر رمز و راز، دور از دسترس، و در عین حال مرکز جهان مردانی که میان ایمان و گناه، میان وظیفه و اشتیاق، گیر افتادهاند.
اما این عشق، مثل همه عشقهایی که بیش از حد شعلهورند، در جایی به مکث میرسد. واقعیتها—ازدواج کاترین، تعهدات اجتماعی، فاصلهها، سفرهای گرین، و جهان بیرحم اطرافشان—رشتهی رابطه را کمکم فرسوده کرد. اما چیزی که از میان رفت، اشتیاق نبود. آنچه باقی ماند، ردّ عمیقی بود که هر دو تا آخر عمر همراهشان داشتند.
در نهایت، رابطهٔ آنها نه به وصال ختم شد و نه به جدایی کامل. در تاریخِ احساسات، نامشان کنار هم مانده است:
زن و مردی که با نامهها عاشق شدند، در سکوت جدا شدند، اما در ادبیاتِ یکدیگر جاودانه ماندند.
Hosted by Simplecast, an AdsWizz company. See pcm.adswizz.com for information about our collection and use of personal data for advertising.
























همه چیز از جایی آغاز میشود که خودت را به فرکانس عشق برسانی ❤️