کته کتاب: درباره کتاب بادبادکباز
Description
بریم سراغ کتاب بسیار جذاب بادبادکباز نوشتهی خالد حسینی و سعی کنیم اونو نقد، بررسی و تحلیل کنیم
و ضمنا بخشهای کوتاهی از کتاب رو هم با صدای زیبای بهرام ابراهیمی بشنویم که در کتاب گویا به صورت رایگان اجرا کردن.
بادبادکباز از اون کتابهاست که اگر فقط خلاصهش رو بشنوی، نصف ضربهی عاطفی و فلسفیش رو از دست میدی. پس من معرفی میکنم، اما نه با نازککاری. خودت میدونی قرار نیست قشنگش کنم.
رمان درباره یه موضوع ساده به ظاهر بچگانه است: دوستی یک پسر با خدمتکار خانهشان.
اما چیزی که میخوانی، درواقع آناتومیِ گناه، سکوت، طبقه اجتماعی، خیانت، شجاعت و رستگاری است.
ما وارد کابل دهههای قبل از جنگ میشویم، درست زمانی که افغانستان هنوز بهطور کامل زیر سایهی خشونت فرو نرفته بود.
دو پسر:
امیر – بچهی مرفه، عاشق شعر و داستان، اما ترسو.
حسن – پسر خدمتکار، شجاع، بیحرف اضافه، با وفاداریای که مرزش با تراژدی یکیست.
اتفاق اصلی با مسابقه بادبادکبازی شروع میشود؛ لحظهای که امیر باید از بهترین دوستش دفاع کند… اما نمیکند.
تمام رمان مثل زلزلهای است که از همان ترک کوچک شروع میشود و تا سالها بعد همه چیز را میلرزاند.
چون رمان فقط احساسات نمیفروشد؛
بلکه با خشونتی آرام و بیرحمانه یادآوری میکند که شرممان، تصمیمهای اشتباهمان و سکوتهایمان زنده میمانند و یک روز طلبکارانه به سراغمان میآیند.
و مهمتر اینکه:
کتاب افغانستان را نه به عنوان تیتر خبری، بلکه به عنوان خانه نشان میدهد؛ با آدمهای کامل، پیچیده، آسیبپذیر.
Hosted by Simplecast, an AdsWizz company. See pcm.adswizz.com for information about our collection and use of personal data for advertising.
























بادبادک باز رو اولینبار که خوندم، فقط 11 سالم بود.
چقدر عالی و خاطره انگیز 👌🏻🌸
چقدر زیبا و دلنشین ممنون از شما و چقدر قشنگ بود جمله سهراب نقل از پدرش اینکه آدم های بد رو باید بخشید چون اونا کاری جز بدی بلد نیستن.
چقدر زیبا اجرا کردین این کتاب رو؛؛یادمه پانزده سال پیش بادبادک باز وهزاران خورشید تابان رو تو مسیر کارم تو اتوبوس میخوندم و در بخشی از کتاب بادبادک باز رو صندلی عقب اتوبوس در اتوبان زیبای مدرس تنها مسافر اتوبوس بودم و بدون قضاوت هیچ مزاحمی یه دل سیر گریه کردم هنوز جای گریه اون روزها تو کتابم هست .حالا دو تا بچه دارم و امروز برای گوش دادن و شکستن بغضم برای اینکه نخوام به بچه هام چیزی رو توضیح بدم رفتم تو اتاق و خودم رو به خواب زدم و باز هم یه دل سیر گریه کردم.و میدونم باز هم میام سراغش ❤️
چقد زیبا بود . مرسی