سحرگاهان که مخمور شبانه ۴۲۸
Update: 2025-11-26
104
Description
غزل نمره ۴۲۸
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل
سحرگاهان که مخمور شبانه
گرفتم باده با چنگ و چغانه
نهادم عقل را رهتوشه از می
ز شهر هستيش کردم روانه
نگار میفروشم عشوهای داد
که ايمن گشتم از مکر زمانه
ز ساقی کمانابرو شنيدم
که ای تير ملامت را نشانه
نبندی زان ميان طرفی کمروار
اگر خود را ببينی در ميانه
برو اين دام بر مرغی دگر نه
که عنقا را بلند است آشيانه
که بندد طرف وصل از حسن شاهی
که با خود عشق بازد جاودانه
نديم و مطرب و ساقی همه اوست
خيال آب و گل در ره بهانه
بده کشتی می تا خوش برانيم
از اين دريای ناپيداکرانه
وجود ما معماییست حافظ
که تحقيقش فسون است و فسانه
Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
In Channel











کاش همقدم بودم با شما اما خیلی دورم تازه اپیزود ۲۳ ام، و این خیلی غمگینم میکنه....
دارم فکر میکنم حدود 1ماه دیگه کم و بیش غزلها تموم میشه،، بعدش فرزین کجا میره. تنهامون نذاره،امیدوارم همسر وفاداری باشه🌸
ممنون چقدر عالی بود ممنون فرزین جان،چقدر دلنشین
چکار کنم همسر عزیزم بگی قدرتو میدونم🌹😂
خب این عود رو به جا اینکه اول بزاری تو جا عودی بعد روشن کنی اول روشن کن بعد بزار تو جا عودی که یادت نره خاموش کنی هی بسوزه. حَیفِس
درود دوستان برنامه وکنو صحبت با جناب پرستویی گروهبان قربانی همه چیز روشنه ؟ https://castbox.fm/vb/876776441
سلا دوستان جان دعوتید به نوخواری در چله علم النور ۳ علی مقدم با اسماالهی اونهم انلاین ساعت ۶ صبح یکی بهترین از تجربه های حرکت گروهی من در مسیر رشد با نور اسما الهی https://t.me/spiritual_mind در تلگرام https://iraninlight.com در سایت اینستا و یوتوب هم هستند روزی معنویتان بود تشریف بیاورید منتظریم
عجب زردآلو نرم شده ای دلت میخواد فرزان خان
هیچ مطلب جدی را نمی توانی بیشتر از ۱۲۰ ثانیه ادامه بدی، همان چند دقیقه کوتاه را هم با لکنت و کلمات و مفاهیم اشتباه میگین. این پادکست بیشتر ارضا کمبودی است که شما داشتید چون گویندگی رادیو را رها کردید. یک برنامه دم دستی با آهنگ و گویش نازل .... این وسط حافظ هم بهانه ای است.
این هفته سه روز برنامه نداشتیم حق اعتراضم نداریم خدایا شکرت👀
منم از روز رفتن موهام کوتاه کردم ...هشت ساله هی کوتاه می کنم هی کوتاه می کنم .
شبایی که بیخوابم با اینا میخوابم چرا🫠🌌
منم موهامو کوتاه کردم ولی هیچ قصه ای پشتش نیست.. ولی میتونم بگم مثلا اگه یکی بود ک برا موهام شعر میخوند شاید هرگز کوتاه نمیکردم😅
دوست داریم خیلی خاطره تعریف کردنت رو
با هماتاقیم میشنویم امروز رو .🌝
امروز صبح اپیزود رو پلی کردم ولی دلم نیومد گوش بدم با خودم میبرمش به ماموریت اونجا گوش میدم برای رفع دلتنگی... گوش نداده ممنون .(الان قبل خوابه و زد به سرم بیام اینجا)
ای آن که به این حدیث ما میخندی مجنون نشدی هنوز دانشمندی
دقیقا بعد هر رابطه عاطفی اولین چیزی که به ذهن منم میرسه اینه که برم موهامو کوتاه کنم
أگه إشتباه نکنم توی کرمانشاه به بِشکَن میگیم چقانه، نمیدونم ، قدیمی هم کسی پیشم نیس أزش بپرسم ، فک کنم بزرگترامون میگفتم چقانه بزن ، یعنی بشکن بزن
غزل امروز... احساس میکنم تمام ۴۲۷ غزل قبلی منو آماده میکردن برای این غزل...هرآنچه لازم داشتم رو امروز شنیدم،تمام ابیاتش رو میشه تتو کرد...واحیرتا از حافظ و غزلهای شهودیش...⭐️ فرزآن،دلبندم❤️ خیلی روان و زنانه تونستی غزل رو به قلبم و نور درونم سنجاق کنی...🫂🦋 و کار خوبی کردی قوری جون پیرکست رو محکم چسبیدی و قوریهای دیگه رو با وجود جذاب بودنشون راه نمیدی به خونه،هر خونهای فقط باید یک "دلبر" داشته باشه...😉