Discoverرواق / Ravaqمرا چشمی‌ست خون‌افشان ز دست آن کمان‌ابرو ۴۱۲
مرا چشمی‌ست خون‌افشان ز دست آن کمان‌ابرو ۴۱۲

مرا چشمی‌ست خون‌افشان ز دست آن کمان‌ابرو ۴۱۲

Update: 2025-11-03153
Share

Description

«««««🍷می‌بهـا»»»»»

غزل نمره ۴۱۲

مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن


مرا چشمی‌ست خون‌افشان ز دست آن کمان ابرو

جهان بس فتنه خواهد ديد از آن چشم و از آن ابرو

غلام چشم آن ترکم که در خواب خوش مستی

نگارين‌گلشنش روی است و مشکين‌سايبان ابرو

هلالی شد تنم زين غم که با طغرای ابرويش

که باشد مه که بنمايد ز طاق آسمان ابرو

رقيبان غافل و ما را از آن چشم و جبين هر دم

هزاران گونه پيغام است و حاجب در ميان ابرو

روان گوشه‌گيران را جبينش طرفه گلزاريست

که بر طرف سمن‌زارش همی‌گردد چمان ابرو

دگر حور و پری را کس نگويد با چنين حسنی

که اين را اين چنين چشم است و آن را آن چنان ابرو

تو کافردل نمی‌بندی نقاب زلف و می‌ترسم

که محرابم بگرداند خم آن دلستان ابرو

اگر چه مرغ زيرک بود حافظ در هواداری

به تير غمزه صيدش کرد چشم آن کمان ابرو



Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
Comments (191)

Afson

دوستان خواهشا اون بچه که همون کودک درونمون رو جدی بگیرید . اگر اون و نبینیمش قدم به قدم روبه نابودی میره. بعدها میفهمییم چه بلای سرش اومده. توکتابهای تحلیل رفتار متقابل می‌توان پیداش کرد.

Nov 7th
Reply (1)

Sara

چقد این اپیزود بیشتر از بقیه به دل نشست🥹✨️

Nov 7th
Reply

Maryam Dibaa

چه حالی و احوال غریبی رو دارم تجربه می‌کنم، چه حرفهای مهمی زده شد و تازه ۲۰ دقیقهء ابتدایی رو شنیدم، همون موقع که انتهای اپیزود قبل اون آهنگ رو برامون خوندی، می‌دونستم که قراره دوباره بهش برگردیم و درونمون تغییری رخ بده، همون شهودی که ازش حرف می‌زنی رو دارم به قدر کم‌قیمت خودم تجربه می‌کنم، من برای رفتن مادربزرگم تو سال ۸۳ با همین موسیقی ونجلیس سوگواری می‌کردم تو خلوتم، کِی می‌دونستم که قراره پانزدهم آبان ۱۴۰۴، باهاش این حال عجیب و روحانی رو تجربه کنم؟ کی می‌دونه؟ هیچکس، چون ما هیچ‌چی نمی‌دونیم.

Nov 6th
Reply (1)

Sophish

شیخ عزیزالدین اینجوریه که قشنگ مستیییی،پاتیللللل، روهوا، رواسید، جدا از دنیا،پات رو زمین نیست،مستِ حافظی یهو شیخ میاد، باسر سقوط میکنیییی پوفففف همه عیشت یجا طیش میشه!! قربون دستت شیخِ قشنگم کی تموم میشی:/

Nov 6th
Reply

saeed ILGM

صبح بخیر به تمام نادیده هایم حس نکرده هایم نشنیده هایم. همتون رو دلم میخواد زندگی کنم

Nov 6th
Reply

Roz mash

هزار بار شکر وجودت ،فرزان عزیز

Nov 4th
Reply

leila.agahi

حافظ در هنگام سرودن این غزل چه حالی داشته که با خوانش فرزان در ۲۴ ساعت چهار بار شنیدمش😢

Nov 4th
Reply

Raheleh

نظریه تکامل ریشه همه اتفاقات رو در بقا می دونه...حتی زیبایی شناسی ما ریشه در بقامون داره مثلا اینکه کمر باریک به چشم انسان زیباست دلیلش اینه که زن کمر باریک امکان باروری بیشتری داره و در جهت بقا عمل میکنه....و کلی مقاله های،علمی در این راستا نوشته شده اما تا جاییکه من می دونم در مقابل موسیقی و هارمونی و اینکه انسان از بدو تولد موسیقی و هارمونی رو میفهمه و رابطه اش،با بقا سکوت میکنه....خلاصه دست کم برای منی که روزی همانطور می اندیشیدم درک موسیقی و هارمونی دریچه ای هست به سوی عالم معنا...

Nov 4th
Reply (2)

Sf Adnani

غلام چشم او بودن . . . 💫 عالم بی منتها ☀️ ٤١٢ بار هم خونه ی صدای سخن عشق بودن آبان ٠٤ ❤️

Nov 3rd
Reply

mansure babamohamadi

خوشا صبحی که با این شعر حافظ و آواز آسمانی استاد شجریان شروع بشه🥹💚

Nov 3rd
Reply

MaryaM

43:53 شاید تشبیه زلف به نقابه، . تو غزل‌های پیش‌تر گفته بودین که وقتی موی معشوق از رو صورتش کنار میره و چشم و ابرو و خال و لب و.. دیده میشه، عاشق دگرگون میشه. الان هم میگه موهات رو کنار زدی (نقابِ زلف از چهره باز کردی)، محراب و قبله من تغییر میکنه و از اول غزل هم داره از چشم و ابرو و پیشانی میگه . کمااینکه خود موها هم وقتی با فرق‌وسط باز میشن و دو طرف صورت میفتن، (جدا از خم ابرو) خود موها هم بالای پیشانی شبیه به خمیدگی‌های بالای محراب میشن.

Nov 3rd
Reply (8)

elahe ghazimoradi

از شروع برنامه که با صدای جناب افتخاری شروع شد و آوای بهشتی آقای شجریان و صدای بی نظیر خودت که ما رو مهمون حافظ کردی یاد این شعر از جناب مولانا افتادم🍂 🎶 اندک اندک جمع مستان می رسند اندک اندک می پرستان می رسند ♪♪ دل نوازان، ناز نازان در رهند گل عذاران از گلستان می رسند

Nov 3rd
Reply

Roz K.A

فرزآن♥️ برنامه‌ی امروز رو تقدیم به پدرت می‌کنم،زمانِ خوانش ابتدایی غزل،قلبم جور دیگه‌ای تپید و خیلی زود فهمیدم چرا زمانِ خوانش، قلب تو هم جور دیگه‌ای تپیده...امروز احساس کردم پیوند ما با صدای عشق شاید به همان دورانی برمی‌گرده که پدرت برای شما حافظ می‌خونده و براتون از مکنونات قلبی خودش در‌این‌باره صحبت می‌کرده...همونجا که گفته"حافظ چشم خدا رو دیده"🫶 چه خوب که تو رفتی و از اون موزه برامون"روزی که زن شدم"،رواق،رواح و ص س ع رو آوردی❤️‍🔥 غزل امروز✨️ نور ز کجا می‌رسد کهنه کجا می‌رود⭐️ حکایت سعدی💫

Nov 3rd
Reply (2)

maryam gh

آخ امان ازین صدا و این غزل،چه لحظاتی سپری شد با این آواز استاد شجریان ♥️♥️

Nov 3rd
Reply

Zahra

بالاخره به این غزل رسیدیم ❤️✨ چقدر منتظرش بودم. ممنون فرزآن جان❤️

Nov 3rd
Reply

Nina Anjomani

وای از این غزل، وای از این غزل....❤️‍🔥

Nov 3rd
Reply

Tahereh Otadi

مثل همیشه فرزآن عزیز عالی بودی 🥰🥰👍👍🙏🙏

Nov 3rd
Reply

Deniz

سیاه.چاله مگه چشم خدا نبود؟

Nov 3rd
Reply

zhaklin

منظور از «نقاب زلف»، روسریه دیگه. هر چیزی که موهارو بپوشونه.

Nov 3rd
Reply

shey han mi

آرزومه یه روز آرشیو موسیقی ت رو یه جایی به اشتراک بزاری

Nov 3rd
Reply (1)
In Channel
loading
00:00
00:00
x

0.5x

0.8x

1.0x

1.25x

1.5x

2.0x

3.0x

Sleep Timer

Off

End of Episode

5 Minutes

10 Minutes

15 Minutes

30 Minutes

45 Minutes

60 Minutes

120 Minutes

مرا چشمی‌ست خون‌افشان ز دست آن کمان‌ابرو ۴۱۲

مرا چشمی‌ست خون‌افشان ز دست آن کمان‌ابرو ۴۱۲

فرزآن