در سرای مغان رفته بود و آبزده ۴۲۱
Update: 2025-11-16
183
Description
غزل نمره ۴۲۱
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
در سرای مغان رفته بود و آبزده
نشسته پير و صلایی به شيخ و شاب زده
سبوکشان همه در بندگيش بسته کمر
ولی ز ترک کله چتر بر سحاب زده
شعاع جام و قدح نور ماه پوشيده
عذار مغبچگان راه آفتاب زده
عروس بخت در آن حجله با هزاران ناز
شکسته کسمه و بر برگ گل گلاب زده
ز شور و عربدهی شاهدان شيرين کار
شکر شکسته سمن ريخته رباب زده
سلام کردم و با من به روی خندان گفت
که ای خمارکش مفلس شرابزده
که اين کند که تو کردی؟ به ضعف همت و رای
ز گنجخانه شده خيمه بر خراب زده
وصال دولت بيدار ترسمت ندهند
که خفتهای تو در آغوش بخت خوابزده
بيا به ميکده حافظ که بر تو عرضه کنم
هزار صف ز دعاهای مستجابزده
Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
In Channel









ممنون از اینکه آهنگین بودن این غزل رو انقد قابل فهم برای من توضیح دادی
دیروز گفتی برنامه فردا کوتاه تر میشه با خودم گفتم اصلا امکان نداره بذاری برنامه نیم ساعته تموم بشه،الان اومدم گوش بدم دیدم طولانی تر از همیشه است😍هنوز نشنیده میدونم عالیه♥️♥️
ولی با آقای توکلی یابهتر بگیم آقایون توکلی محترم تر برخورد کنید . خیلی تلاش کردن برای تولید ملی ایران فقط خود کبریت توکلی یه کارخانه ای است که بیش از صد سال عمرشه تو ایران همچین چیزی کمیابه.
استاد بزرگوار منظور از اینکه از جنس آتشی اشاره به شیطان است که از آتش بوجود امد
عالی بود
من ایرانیام،زبانم بلوچی زبانم پارسی! چرا همقد من که پارسیپرستم، زبان باستانی بلوچی ایرانی من مثل دست خواهرای پنج ساله ام برای جرعه ای آب و گِل خوراک تمساح میشود. فقط یکی بگوید ما چکار کردیم؟نگویید تقصیر آخوند و فلان که دروغه.آخوند معیارش علی هست و مسئله اش عُمَر و غدیر! من فحش ها رو از زبان همین آدمای عادی میشنوم. ما همه مون فارسی بلدیم و تا ابد زبان معیار ما باقی خواهند موند. ولی نذارید زبانهای باستانی ایران گم شوند زبان آموزش فارسی خواهد موند. شیمی، فیزیک و ریاضی.. فقط آموزش نوشتن بلوچی
کاش حافظ همچین غزل رفیعی رو با دو بیت آخر و تعریف تملق آمیز از شاه یحیی خرابش نمیکرد کاش با همون غزل های معمولی تر اینکارو میکرد
عجب غزلی بود 🫠🫠مرسی فرزان عزیزم🫀🫀
درود کسمه کلمه ترکی به معنی بریده شده
درود و مهر...شاید هم این درست تر باشه: که این کند که تو کردی به ضعف همت و رای ز( کُنج ) خانه شده خیمه بر خراب زده
کجایی زن نگرانت شدم
از یه جایی به بعد معاشرت با بیشتر آدمها نه لذتی داره و نه دلیلی برات. با این چیکار باید کرد؟ با میلی که هست به بودن آدمی و آدمی که نیست، با میل به تنهایی و تنهایی که سخته...
یاد اون جشن آخر فیلم بابا عزیز می افتم با تصور کردن این مجلس حافظ...
باز یکی اومده اینجا شروع کرده به بی احترامی. انتقاد داری بفرما ولی اگه دوست نداری زورت نکردن گوش کنی.
ممکنه ایمیلتون رو چک کنید؟خیلی ممنونم
ای ای آدم حقه باز زشت
ای فرزآن دروغ گو تو دقیقا مثل اون مجری آمریکای هیچ کس هنوز ذات واقعیتو ندیده
عروسی کن خوشگلی تو
عروسی کن خوشگلی تو هرچیزی هستی جز خوشکل
تو با این قیافه تونستی 300ساعت منو بازی بدی