ناگهان پرده برانداختهای يعنی چه ۴۲۰
Update: 2025-11-15
165
Description
غزل نمره ۴۲۰
فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
ناگهان پرده برانداختهای يعنی چه
مست از خانه برون تاختهای يعنی چه
زلف در دست صبا گوش به فرمان رقيب
اين چنين با همه درساختهای يعنی چه
شاه خوبانی و منظور گدايان شدهای
قدر اين مرتبه نشناختهای يعنی چه
نه سر زلف خود اول تو به دستم دادی
بازم از پای درانداختهای يعنی چه
سخنت رمز دهان گفت و کمر سر ميان
و از ميان تيغ به ما آختهای يعنی چه
هر کس از مهرهی مهر تو به نقشی مشغول
عاقبت با همه کج باختهای يعنی چه
حافظا در دل تنگت چو فرود آمد يار
خانه از غير نپرداختهای يعنی چه
Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
In Channel









نیمه دوم صدای سخن عشق با صدای ناظری هم زمان باهاش چه موزیکی پخش کردید خیلی به دلم نشست
💖💃🏼
❣️
چققددر این غزل به موقع بود 🥹🙏✨️🍃 🕊🕊🕊
به نظرم احترام و زیبایی اگه درونی باشه بدون نقاب ، آرامش زیادی میاره و قابل تامل و این احتمالا با سالها پرداخته شدن بدست میاد . سپاس بیکران 🕊️🤍✨
یبار گفتیم رنج آدمهارو زیبا میکنه یبار گفتیم محترم میکنه ولی نگفتیم که به چه قیمت
من بالاخره به شما رسیدم از ابتدای رواق تا الان شنونده همیشگی بودم اما اهل کامنت گذاشتن نیستم. پروسه رسیدن به صدای سخن عشق منظم ترین کاری بود که تو کل زندگیم انجام دادم و تقریباً همزمان شد با زمان مهاجرت عجیبم. بعد از مدت ها روزی دو قسمت گوش دادن حالا با شما همراهم از سرزمین خطا. کلام حافظ تا اینجا هم رسید و من سعی کردم با ترجمه اشعارش اونو به چینیها و بقیه خارجیها معرفی کنم. بابت همه چیز ممنونم فرزان
ممنون فرزآن جان 💖✨
ای خداااا ، ای قاااادر یکتا ، خودت گفتی : من ب رنج و درد مخلوق ام راضی نیستم ، در تمام کتابهای آسمانی گفته ای من عاشق زمانی ام که مخلوق شکر می گوید.. ای یزدان پاک سرزمین ام را از بند اهریمن رها ساز و برکت و باران و شادمانی و امنیت را بما که از اولین یکتا پرستان زمین بوده ایم ، باز گردان، این نفرین ابدی نیست..! چرا که وجود تو بما امید میدهد..🌱. زیبایی و طراوت طبیعت سرزمینم در بند و حذف کامل است، ایران سر سبز ام ، ایران سربلندام، ایران شجاع و بی نیاز ام، که اکنون بیمار و درمان نگاه توست...
نه سر زلف خود اول تو به دستم دادی بازم از پای درانداختهای یعنی چه⭐️ هر کس از مهرهی مهر تو به نقشی مشغول✨️ فرزآن❤️ من هم بر این باورم که همهچیز در ما تغییر میکنه(به هر میزانی) و تنها قطعیت در جهان اینه؛ "قطعی نبودن هیچ فکر و باوری"🌱
آیینه رویا ،، آه از دلت آه... . . چند روزه درگیر این مصرع هستم مینیمالیستی که در این شعر هست مثل اشعار شاعرانی مثل شاملو، نادر پور ، و اخوان می ماند . . غزل امروزم میتونه زمینی تفسیر بشه ، و عتاب شاعر باشه وقتی حسادت و غیرتش زده بالا ...🤔
هوا یه جوریه... آسمون دلش گرفته بغض داره ولی نمیباره...
وای خیلی بیمزه ای
در نقاشی ایرانی هم لبها رو خیلی کوچک ترسیم میکنن.
باید برای رنج آدمها احترام قائل بود. ❤️
31:00 نوای جان
درود به همگی..جالبه من دو تا فیلم می شناسم که در هر دو پسری تجربه ای نزدیک به جناب جرج داشت..در زندگی چاک که اون بچه به تعالی رسید و با موسیقی کائنات، مستانه رقصید، دیگری سریال دکستر(آره می بینمش به نظر من نوعی تجربه ی زیبایی در زشتیه و زشت و زیبا وجود نداره)..که اون بچه به بدترین قاتل سریالی تبدیل شد..و واقعا حلقه س مفقوده در تجربه ی رنج همونه که گفتید: اگر به «آگاهی » برسه..و به قول جناب شمس از زخم ها نور بترواد
این که گفتی من با کدوم موافقم راستش نمیدونم چقدر به دلم نشست ساده و بی غل و غش بود 😘
حرف من رو امروز خود فرزآن جان تایید کرد منم اینطور به این نتیجه رسیدم یه روزی ایشون رواق رو ساخته و الان به اون پادکست این طور اشاره کرد بارها که این نگاه من نسبت به جهان که صدای سخن عشق باشه با اون نگاه که اگزیستانسیالیستی که تازه مال اروین یالوم هست قابل قیاس نیست اگرم انتقاد میکردم دلیلش این موضوع بود که یه عده میگفتن ایشون داره حرف حافظ رو میزنه ایشون برداشت خودشو از حافظ داره که من اصلا کاربردی نمیدونم که تقریباً تمام اشعار گنگ و مبهم حافظ رو داشت عرفانی مطلق برداشت و تفسیر میکرد
خداروشکر ک شنبه شد تا من دوباره بتونم حافظ خوانی فرزآن عزیز رو با گوش جان بشنوم ولذت ببرم ،،،،🙏🙏😍😍😘😘