Episode 142: تهوع روانی
360Description
ناگفته‌های چالش های روزانه ما در روابط و اتفاقات زندگی با زبان ساده و عامیانه توسط سولماز برقگیر، لایف کوچ و استراتژیست روابط موثر، روان درمانگر در تورنتو کانادا
اپیزود ۱۴۲ پادکست "لام تا کلام" : تهوع روانی
توی این اپیزود من در مورد مفهوم "تهوع روانی" صحبت می‌کنم. مفهومی که روزی نیست که یکی از ماها در معرضش قرار نگیریم و روزی نیست که آدم‌های زیادی به واسطه اون دچار تراما، ترس، اضطراب و استرس نشن.
دریافت دوره "رهایی از هیولای استرس و نگرانی"
دریافت دوره خود محکم در هفت قدم
دریافت دوره هفت سنگ بنای رابطه موثر
Lam Ta Kalam is a Well-received Farsi Podcast
Episode 142
Tabling Thoughts Castbox
Tabling Thoughts Spotify
Tabling Thoughts Apple Podcast
با تشکر از مهدی پسیان عزیز برای موسیقی متن
راه ارتباطی: admin@barghgir.com
اینستاگرام: solmaz_barghgir_coach
وبسایت: https://www.barghgir.com/farsi
یوتیوب: https://youtube.com/@solmazbarghgir
United States
🫶🏻🫶🏻🫶🏻🫶🏻🫶🏻🫶🏻🫶🏻
هرچقد کمتر حرف بزنیم برای خودمون خیلی بهتره
راهی برای از بین بردن اثر تهوع دیگران روی خودمون هست؟
عالی بود. کلی یاد گرفتم ازت ♥️
ممنونم از پادکست خیلی خوبتون
ممنونم سولماز عزیزم بسیار عالی بود
🙏
لطفا یه پادکست راجب اینکه چطور از over sharing جلوگیری کنیم بسازین و اینکه آدم نیاز داره با دوستاش و عزیزاش صحبت کنه پس چطور بفهمیم که تهوع روانی داریم انجام میدیم یا یه دردودل سادس؟!
ممنون عالی بود
چقدددددددد این تهوع روانی مهم بود و من چقد دنبال به کلمه میگشتم که روی این کار بذارم ، مرسی بابت پادکستات عالیی هستن واقعا 🌱🤍
کاش می‌تونستم اینو برای همه کسایی که رو من تهوع روانی میکنن بفرستم ، این اپیزود رو اونا باید میشنیدن
خیلی ممنون متاسفانه تو جامعه این دسته آدم ها کم نیستن! امیدوارم آگاه بشن!
و چقدر درست و دقیق بود یکی از دوستان من همین بود خودش رو خالی میکرد و اعصاب ما رو خراب میکرد در نهایتم میرف به عشق و حال و ادامه زندگیش میرسید و اونی که ضربه میخورد و زندگیش مختل میشد ما بودیم آخرم هر چقدر گفتیم اصلاح نشد و مجبور شدیم کنارش بذاریم.
مثال جالبی بود دقیقا پریروز دوستم بهم زنگ زد و ازم خواست برم پیشش چون حالش بد بود و با اینکه خودم خسته بودم ولی رفتم پیشش و بردمش کافه... بعد که متوجه شدم به مسخره ترین دلیل ممکن میگه که حالش بده بازم چیزی نگفتم و از رفتاراش ناراحت شدم و از صورتم مشخص بود که ناراحت شدم اما قسمت جالبش اونجاست که خیلی طلبکارانه گله کرد بابت حالم و تا الان قهر کرد فکر انگار نباید حتی حالم بد‌بشه و همیشه شاد و خندان حاضر بشم براش. بهر حال اخرش متوجه شدم که اون حالش به شدت خوب شد و من کاملا حس میکردم حالم بدترشد
چقدر من نیاز داشتم اینو بشنوم مرسی سولماز جان 🌹❤
مرسی سولماز عزیز💓 چجوری باید به این اشخاص فهموند که اشتباهه کارشون !
👌🏻
من مادرم اینجوری بود از وقتی که یه بچه سه چهار ساله بودم منو میشوند جلوی خودش و می‌گفت ، بابات بده ، عمت بده ، مادربزرگت بده ، خالت بده ، داییت فلان کارو کرد و با همین رفتارش بماند که چقدر اعصاب و بچگی منو خراب کرد الان که من سی سال سن دارم اصلا حوصله ندارم پنج دقیقه پیش این زن بشینم حتی اگه ناله نکنه.
واقعا نباید با کسی درد و دل کرد من خودم خیلی دوست دارم یه چایی بریزم از زمین و زمان از تمام ناراحتیام بشینم حرف بزنم حتی از خوسحالی هر چی ولی الان فهمیدم برای حرفایی که میخواییم بزنیم یه حریمی باید قائل بشیم و درد من درد منه فقط
عاااااالی