آن که پامال جفا کرد چو خاک راهم ۳۶۱
Update: 2025-08-24
136
Description
غزل نمره ۳۶۱
فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
آن که پامال جفا کرد چو خاک راهم
خاک میبوسم و عذر قدمش میخواهم
من نه آنم که ز جور تو بنالم حاشا
بندهی معتقد و چاکر دولتخواهم
بستهام در خم گيسوی تو اميد دراز
آن مبادا که کند دست طلب کوتاهم
ذرهی خاکم و در کوی توام جای خوش است
ترسم ای دوست که بادی ببرد ناگاهم
پير ميخانه سحر جام جهانبينم داد
و اندر آن آينه از حسن تو کرد آگاهم*
صوفی صومعهی عالم قدسم ليکن
حاليا دير مغان است حوالتگاهم
با من راهنشين خيز و سوی ميکده آی
تا در آن حلقه ببينی که چه صاحبجاهم
مست بگذشتی و از حافظت انديشه نبود
آه اگر دامن حسن تو بگيرد آهم
Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
In Channel
فقط خواستم بگم چاکریم🥰😊
آقای لات محترم اولش یه چیز دیگه هم گفت: -کجا میری این موقع صبح؟ +پیاده روی -کار دیگهای نکنیا 😊
33:18 ✨️شیخ عزیز الدین نسفی✨️ علت واحد خدا ⬅️معلول عقل اول= ذات عقل،علت عقل، رابطه ی بین علت و معلول. با توجه به این ها سه اعتبار بوجود می آیند عقل دوم، نفس، فلک(طلا ارزش ذاتی داره اسکناس ارزش اعتباری) این ها تقدم زمانی ندارن از روی رتبه و علت بوجود می آیند. انسان میوه ی درخت موجودات است و چون به عقل رسید تمام شد. تخم درخت انسان عقل میباشد.✨️
داستان اون پارک رفتنت رو مگه میشه یادمون بره ؟! دوستان الوات خیلی باهات حال کرده بودن محبوب القلوبی دیگه فرزان ♡
از برنامه ۲۰۷ تا الان دیوانه وار گوش میکنم و میرقصمو و میچرخم
سلام 🍷❤️🌹 با من راهنشين خيز و سوی ميکده آی تا در آن حلقه ببينی که چه صاحبجاهم 🍁🌻🍀
فرزان دارم فک میکنم سخن عشق تموم شه چجور روزمو شروع کنم ...
منکه حس کردم اصلا خوب ویولن نزد🤔
نکنه آرکوپالارو پس دادین؟ همش موسیقی ایرانی پخش میشه آخه
شادمهر عقیلی با ویولن نوازی آهنگ بیاحساس(ورژن ویولن) دیگه جایی برای حرف و حدیث راجع به هنرش باقی نگذاشت✨️ قطعهی "ستارگانی که آنشب فرو افتادند"💫
سلام و صبح همگی بخیر ⚘️ ⚘️
نمی دونم چرا مصرع اول این بیت رو نمی تونم بخونم مثل شما ، برای من خوش اهنگ نیس شکر برای یک شنبه ای که تا الان نور و روشنی اش بر من تابیده . ممنون 🙂
امروز باز یک توارد خاطر اتفاق افتاد و حالم عجیب شد. هیچ چیز در این جهان اتفاقی نیست! صبح میخواستم به دوستی که عزیزی از دست داده تسلیت بگم، یاد شعر مولوی افتادم «جملهی جانهای پاک گشته اسیران خاک..» و یادم آمد که در اپیزودی روی این صحبت کردید با اجرای وحید تاج و دیگران و دلم خواست دوباره اون تفاسیر رو بشنوم. از ذهنم گذشت بیام توی کامنتها از دوستان بپرسم که کسی میدونه کدوم اپیزود بوده؟ مدتی گذشت، برنامه امروز رو شروع کردم به گوش دادن. همون اوایل شافلالنغمات رفت روی همین اجرا! و شما، خود شما گفتید یادتونه؟! برنامه شماره ۲۰۷؟ دست خودم نبود، فقط اشکهام جاری شد!
عشق فروریخت زر تا برهاند اسیر زر زر زر بیا به کمک ما
درود و نور... و این بیت زیبا؛ برسر شمع قدت شعله صفت می لرزم گرچه دانم که هوای تو کُشد ناگاهم
❤️
درود دوستان دل غزل ۱۴۴ امروز که به نام شمس الشموس منور است خیلی خیلی بر جانم نشست نکاتش خیلی زیاده و خیلی عمیق
خواب دیدم که صدایی گفت : تو به فنا نمی رسی در فنا محو میشی... و تاکید روی این بود که فعل و عمل رسیدن ممکن نیست و درست نیست... جایی نیست که از جایی به اون جا برسی... تو محو میشی!
آمدم ای شاه پناهم بده
سلام ودرود از سر دلتنگی مرغ جانم امروز دلتنگ است