روزگاری شد که در میخانه خدمت می‌کنم ۳۵۲
Update: 2025-08-11
172
172Description
غزل نمره ۳۵۲
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلان
روزگاری شد که در ميخانه خدمت می‌کنم
در لباس فقر کار اهل دولت می‌کنم
تا کی اندر دام وصل آرم تذروی خوش‌خرام
در کمينم و انتظار وقت و فرصت می‌کنم
واعظ ما بوی حق نشنيد بشنو کاين سخن
در حضورش نيز می‌گويم نه غيبت می‌کنم
با صبا افتان و خيزان می‌روم تا کوی دوست
وز رفيقان ره استمداد همت می‌کنم
خاک کويت زحمت ما برنتابد بيش از اين
لطف‌ها کردی بتا تخفيف زحمت می‌کنم
زلف دلبر دام راه و غمزه‌اش تير بلاست
ياد دار ای دل که چندين‌ات نصيحت می‌کنم
ديده‌ی بدبين بپوشان ای کريم عيب‌پوش
زين دليری‌ها که من در کنج خلوت می‌کنم
حافظم در مجلسی، دردی‌کشم در محفلی
بنگر اين شوخی که چون با خلق صنعت می‌کنم
Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
In Channel
Download from Google Play
Download from App Store
United States00:00
00:00
x
هر چند که گفتی فقط خودت باید بگی کی رو اسید ولی بنظر من آقای مبارک شاه رو اسید بوده این آهنگ خونده مراقبت کن از خودت به مراقبت ویژه
فرزان من پدر و مادرم اهل موسیقی نبودند ساده و روستایی بودند اما ... جالبیش اینجاست که من و خواهرام نوجوون که بودیم مثلا ۱۵ ، ۱۶ ساله آلبوم باران عشق گوش میدادیم با یه واکمن کوچولو ... واکمنه را دارم هنوز ...
چندین گاه است تامی نویسم که باشی،وتوهرروز مختلف تری? سلام شبانگاهی ۰۴،۰۵،۲۰ 🌿🌿🍃🍃🌷🌷
سلام عزیزم خواستم بگم حواسم بهته ها ❤️
امیر اسدی ناصر چشم‌آذر جلیل شهناز صدای ورق زدن کتاب✨️
یک ساله دارید تلاش می‌کنید کاهدودو ایرانی کنید ولی الان هر وقت آهنگ هندی پخش می‌کشه کاهدود روشن می‌کنید نکنه می‌خواید هندیش کنید. 😂😂
میگم اون دایره‌ای که از زبان شیخ عزیزالدین چهارشنبه‌ی پیش گفتید. یه جورایی شبیه اون بحث نقطه و دایره‌ی اسپینوزاست.
ممنون فرزآن جان چقدر شافل النغمات آخر برنامه “روز پائیزی” چسبید.💖 آخ که چقدر مشتاق اومدن پائیز همراه با صدای سخن عشقم❤️✨.
در بخش عزیزالدین به نظرم هر دو صورتش درسته . خالق در نقطه صفره ینی دایره رو در نظر بگیریم اون بالای بالا . شروع چرخه یعنی تضاد و زمان و مکان که این بر خالق بی تاثیره . خالق در صفر ثانیه و بر طبق سوره ناس هر طرف نظر کنه یکی می بینه . یه نظریه اینه که پل صراط و بهشت و دوزخ دور می زنیم و در نهایت به خودش می رسیم انالله و انا علیه راجعون . نتیجه ای که از این نظریه گرفتم اینه که گذشتن از چندین بُعد ، توشه راه که همون درک و کماله ، رسیدن به نقطه صفر را آسان تر می کنه و بر عکس . ساده ترین حالت گفتم 🙂
وسط این قسمت از پادکست که داشتم حسابی کیف میکردم و میخندیدم یهو این فکر اومد تو سرم که وقتی صدای سخن عشق تموم شده باشه و دیگه هر روز صدات رو نشنوم باید چیکار کنم؟؟ دلم گرفت از این فکر...
آخه قصد سلوک ندارید یعنی چی 😂 شوخی میکنی آقای رنجبر
باران عشق که پخش شد اینجا یه نم بارونی زد و بوی بارون اومد! ترکیب قشنگی شد. 😍
فکر کن زمستون باشه سرما خورده باشی یه قابلمه شلغم پخته با نمک و آبليمو برات بيارن به به غنيمته 😍🫕 سعدی جان ما اینجا شلغم پخته دوست داریم جیگزین حکایتت کلم پخته میذارم اونم نه بروکلی ها چون اونم خوشمزس از این کلم برگ سفتا😷
28:50 ✨️شیخ عزیزالدین نسفی✨️ دو دیدگاه خدا میخواسته ، خدا میدانسته اصل هذلولی با هر دو نگاه همسو است. سقوط کردیم اومدیم زمین حالا عروج میکنیم میریم بالا به مرتبه ی اولیم شبیه گذشتن از پل صراطه.همین نزول و عروج خودش گذشتن از صراطه. بعضی زود و آسون عبور میکنن بعضی افتان و خیزان و به زحمت میگذرن بعضی نمیتونن بگذرن و در عالم طبیعت میمونن و به عالم علوی نمیتونن بپیوندن. در جمله ی کارها وسط صراط مستقیم است حد وسط راه رستگاری و طریق عقل است و حد وسط نگه داشتن خیلی دشوار است.✨️
غزل امروز چسبید. دو بار گوش دادم. می بهاء نوش باد. 352
زلف دلبر دام راه و غمزه اش تیر بلاست... نباید به خوشی های دنیا دل بست👌 دوستت دارم❤️
سلام و درود🫀 لینک می بها را لطف می کنید بفرستید؟ dr.sara.beheshti@gmail.com
❤️❤️❤️
امروز قسمتمان شد از بامداد به ظهر برای شنیدنت فرزان جانمان🌹چه شروعی ممنون ازت👏🌹🙏
به به چه غزل عزیزی خیلی دوست دارم . چه شجریانی . چه شهنازی . باران عشقی . در موضوع مولانا و حسام الدین یادم افتاد به کتاب پله پله تا ملاقات خدا و دوستی مولانا بعد از شمس با صلاح الدین زرکوب و حسام الدین چلبی و یه مقدار سوال که حیف که در این مجال نمی گنجد . بریم ادامه رو بشنویم 🙂