غم زمانه که هیچش کران نمیبینم ۳۵۸
Update: 2025-08-19
169
Description
غزل نمره ۳۵۸
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
غم زمانه که هيچش کران نمیبينم
دواش جز می چون ارغوان نمیبينم
به ترک خدمت پير مغان نخواهم گفت
چرا که مصلحت خود در آن نمیبينم
ز آفتاب قدح ارتفاع عيش بگير
چرا که طالع وقت آن چنان نمیبينم
نشان اهل خدا عاشقیست با خود دار
که در مشايخ شهر اين نشان نمیبينم
بدين دو ديدهی حيران من هزار افسوس
که با دو آينه رويش عيان نمیبينم
قد تو تا بشد از جويبار ديدهی من
به جای سرو جز آب روان نمیبينم
در اين خمار کسم جرعهای نمیبخشد
فغان که اهل دلی در ميان نمیبينم
نشان موی ميانش که دل در او بستم
ز من مپرس که خود در ميان نمیبينم
من و سفينهی حافظ که جز در اين دريا
بضاعت سخن درفشان نمیبينم
Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
In Channel
عالی بود ، اجرا عالی ، متن عالی . از صدای سخن عشق ندیدم خوش تر
🙏🏻✨️🤍
🙏🙏🙏🙏
آقای رنجبر مفهوم زن بودن رو شما برای ما کاملا جا انداختین ولی ذهن من نیاز به گردگیری داره فکر کنم باید برم دوباره از اول گوش بدم
یه کتابی هست به اسم سیبی و دو آینه ی آقای قاسم هاشم نژاد ما برای درس عرفان نظری تو دانشگاه خوندیم. اسمش از روایت یک عارف قرن هفتمی گرفته شده که وقتی ازش میپرسن نسبت خداوند و مخلوقات چیه، میگه:سیبی و دو آینه، چون تصویر در دو آینه رو بروی هم تبدیل به بی نهایت می شه، و ما تصویر خداییم که بی نهایت تکرار شدیم. ممکنه اشاره به همین موضوع داشته باشه، چشم دو آینه ست که تصویر خدا رو تو مخلوقات دیگه می بینه. مولانا هم تو داستان فیلم در تاریکی در مورد حقیقت میگه که آینه ای بود و افتاد زمین و هر تکه از آینه
جالبه ولی انقدر فراغ بال ندارم که اینو گوش بدم... (شایدم فراق)
جناب رنجبر،ای کاش لطف کنید و بار دیگر غزل اول دیوان حافظ رو برامون بخونید..با تفکرات در حال حاضرمون خیلی بهتر میشه تحلیلش کرد!
واقعا کتابهای که در صدای سخن عشق خوانده شد بینظیر بود ..واقعااا سطج زندگی ما عوض کرد✨️✨️....خدا کند تمام نشود ان لذت شیرین شرب مدام 🍷🍷🌱👣👣
چه خوشحال شدم با شنیدنِ پنجشنبه جمعه :)
چه خوشحال شدم با شنیدنِ پنجشنبه جمعه :)
ایول... مثل رواح خلاف آمد داریم و ماموریت نمیری،،☺️
عود من هم امروز سوخت....
فرزان جان میدونستی قشنگ ترین قسمت شوخی های شوهر عمه ایت چیه؟ خنده های خودت به شوخیت🤩🤗
شما هم مثل من لذتشو بردین؟ حس لذیذ ورق زدن کتاب با سرانگشتان فرزان ، توأم با موسیقی🤗 حس میکنم داره یه مک دونالد خوشمزه رو واسه منی که حسابی گشنمه، لای زرورق میپیچه😋😋🤣
هر مسافری که از راه برسه بیخبره ... از همه چی بیخبره. از هر آنچه بین ما اتفاق افتاده توی این سالها ... وای فرزااااااان ! قول بده اون غزل های آخر رو با این آهنگ شروع نکنی . واقعا دلم از الآن بیطاقت میشه 🤗
چرا باید تولد من بیوفته پنج شنبه؟؟:(( هیچ غزلی براش نیست. ماموریته:(((((((((((
سلام فرزان جان . اون قضیه دو آینه همین الان کاربرد داره ، مثلا توی آرایشگاه، زاویه ای که نشده درحالت عالی دید را میبینند . میتونسته یه رسمی یا روشی باشه مثلا معشوق توی اتاقی پستویی جایی بوده به طور غیر مستقیم با یکی دوتا آینه توی اتاق پشتی را سعی میکردند ببینند.
فرزانجان شاید منظور حافظ از "با خود دار" اینه که آویزهی گوشت کن(سخن مهمی که از من شنیدی رو فراموش نکن)،اینکه نشان اهل خدا عاشقیه و این نشان در مشایخ شهر دیده نمیشه(مبادا باورشون کنی😉)
سلام.روزتون بخیر🌻🌻🌻🌻 یه وسیله هست به اسم پریسکوپ، دو تا آینه توش داره که یکیش نور رو با زاویه ۹۰ درجه انتقال میده به دیگری و موجب دیدن اشیائی میشه که بالاتر از چشم بیننده قرار گرفته باشه این وسیله با اون چه شما تو فکرتونه، مطابقت داره
خدا خیرتون بده با اجرای زیباتون متشکرم🙏🙏