ناگهان پرده برانداختهای يعنی چه ۴۲۰
Update: 2025-11-15
67
Description
غزل نمره ۴۲۰
فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
ناگهان پرده برانداختهای يعنی چه
مست از خانه برون تاختهای يعنی چه
زلف در دست صبا گوش به فرمان رقيب
اين چنين با همه درساختهای يعنی چه
شاه خوبانی و منظور گدايان شدهای
قدر اين مرتبه نشناختهای يعنی چه
نه سر زلف خود اول تو به دستم دادی
بازم از پای درانداختهای يعنی چه
سخنت رمز دهان گفت و کمر سر ميان
و از ميان تيغ به ما آختهای يعنی چه
هر کس از مهرهی مهر تو به نقشی مشغول
عاقبت با همه کج باختهای يعنی چه
حافظا در دل تنگت چو فرود آمد يار
خانه از غير نپرداختهای يعنی چه
Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
In Channel








فرزآن❤️ يادت كردم با اين https://www.instagram.com/reel/DRCuL5KjWxq * راستي … اگه يه روز من تو رو ببينم (بابت اين تفسير براي غزل امروز) سر دمتو ميچينم 😒😒
وای خیلی بیمزه ای
در نقاشی ایرانی هم لبها رو خیلی کوچک ترسیم میکنن.
باید برای رنج آدمها احترام قائل بود. ❤️
31:00 نوای جان
درود به همگی..جالبه من دو تا فیلم می شناسم که در هر دو پسری تجربه ای نزدیک به جناب جرج داشت..در زندگی چاک که اون بچه به تعالی رسید و با موسیقی کائنات، مستانه رقصید، دیگری سریال دکستر(آره می بینمش به نظر من نوعی تجربه ی زیبایی در زشتیه و زشت و زیبا وجود نداره)..که اون بچه به بدترین قاتل سریالی تبدیل شد..و واقعا حلقه س مفقوده در تجربه ی رنج همونه که گفتید: اگر به «آگاهی » برسه..و به قول جناب شمس از زخم ها نور بترواد
این که گفتی من با کدوم موافقم راستش نمیدونم چقدر به دلم نشست ساده و بی غل و غش بود 😘
حرف من رو امروز خود فرزآن جان تایید کرد منم اینطور به این نتیجه رسیدم یه روزی ایشون رواق رو ساخته و الان به اون پادکست این طور اشاره کرد بارها که این نگاه من نسبت به جهان که صدای سخن عشق باشه با اون نگاه که اگزیستانسیالیستی که تازه مال اروین یالوم هست قابل قیاس نیست اگرم انتقاد میکردم دلیلش این موضوع بود که یه عده میگفتن ایشون داره حرف حافظ رو میزنه ایشون برداشت خودشو از حافظ داره که من اصلا کاربردی نمیدونم که تقریباً تمام اشعار گنگ و مبهم حافظ رو داشت عرفانی مطلق برداشت و تفسیر میکرد
خداروشکر ک شنبه شد تا من دوباره بتونم حافظ خوانی فرزآن عزیز رو با گوش جان بشنوم ولذت ببرم ،،،،🙏🙏😍😍😘😘
ممنون
من اولين بار که شیراز رفتم یه خیابون نرسیده به آرامگاه حافظ خبر فوت مادرمو بهم دادن و اون روز و شیراز و حافظ شدن جز بدترین خاطرات زندگیم و همبن کتاب حافظ که الان هد روز دستمه سالها رفت انباری فرزآن جان تو منو آشتی دادی با حافظ با شیراز و بخصوص با خودم ممنونم ازت🥹🌸
ولی من معتقدم رنج آدمارو فقط خار میکنه، همون ترحمی هم که ادم نسبت به افراد رنجور داره، باعث خاریشون میشه
جرجج🫂
الان من با سر بریده ی جرج چیکار کنم؟!
✨🌱🤍11:11✨🌱🤍
آقای راوی امروز صدابرداری تون ناقصه ها ، یا گوش من ناقصه شاید 🤔
به به چه شنبه ی قشنگ تری شد با این غزل و تصنیف بسیار زیبای استاد جان شجریان 😍😍 من از اولش به این نتیجه رسیدم که در نهایت با جرج به صلح می رسی جناب راوی . ببین کی گفتم 🙂 آهنگ آقای طاهره زاده م بسیار دوست می دارم . روحش شاد
امروز توی آرامگاه صائب دارم صدای سخن عشق گوش میدم و خیلی کیف داره:)
رنج آدمُ محترم می کنه!!!؟ فرزآنِ عزیزِ دلُ جان،رنج حتا اگه اسمت هم محترم باشه محترمت نمی کنه...🤭 این گونه ب نظر میرسه ک رنج می تونه باعثِ آگاهی بشه و حالا شاید بتونیم بگیم،آگاهی آدمُ محترم می کنه🍂🎶🍁🍂🍂🎶🎶🍁🍁
شاه خوبانی و منظور گدایان شده ای ...❤️