گرم از دست برخیزد که با دلدار بنشینم ۳۵۶
160Description
غزل نمره ۳۵۶
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
گرم از دست برخيزد که با دلدار بنشينم
ز جام وصل می نوشم ز باغ عيش گل چينم
شراب تلخ صوفی‌سوز بنيادم بخواهد برد
لبم بر لب نه ای ساقی و بستان جان شيرينم
مگر ديوانه خواهم شد در اين سودا که شب تا روز
سخن با ماه می‌گويم پری در خواب می‌بينم
لبت شکر به مستان داد و چشمت می به ميخواران
منم کز غايت حرمان نه با آنم نه با اينم
چو هر خاکی که باد آورد فيضی برد از انعامت
ز حال بنده ياد آور که دولتخواه ديرينم
نه هر کو نقش نظمی زد کلامش دلپذير افتد
تذرو طرفه من گيرم که چالاک است شاهينم
اگر باور نمی‌داری رو از صورتگر چين پرس
که مانی نسخه می‌خواهد ز نوک کلک مشکينم
رموز مستی و رندی ز من بشنو نه از حافظ
که با جام و قدح هر دم نديم ماه و پروينم
وفاداری و حق‌گویی نه کار هر کسی باشد
غلام آصف ثانی جلال الحق و الدينم
Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
United States
با رواق مسیر زندگی‌من خیلی تغییر داره می کنه از شما ممنونم 🌹
یامن امروز خیلی ابلهانه شکر اندر شکرم و گاوِ درونم همه چی به دهنش شیرین میاد، یااین غزل خیلی بی اختیارات شاعریه☹️🥹😍😂😂😂والا
ولی لب شکّر به مستان داد و... اختیارات نداره آ خیلی ام ناز و لطیفه🥹🥹 میگه اصلا لب توعه که خودِ شکره چشم توعه که خودِ شرابه اینا رو داده به مستا و می خوارگان منم که گرفتار حرمان، اصلا شاید تو کنج عزلته، قاطی مست و پاتیلا نمیشه، اینه که مونده خمار
لبم برلب نِه ای ساقی و بستان جانِ شیرینم... ولی لبِ ساقی جانِ حافظه، لب که بر لبش میگذاره، جانش به لب میرسه... آخ قلبم
خیلی زیبا و دلنشین خونده بودی این غزل رو 😍 خیلی مرسی.
موزیک آخر پادکست عالی بود 🌹❤️
فرزان عزیز کارت بی‌نظیر بود و عمیقا به دل من نشست خیلی دوسش داشتم و اینکه بعدا چیزی کم و زیاد نکردی این اثر رو بینهایت زیبا و دلنشین میکنه 🌸🌸🌸 دوست دارم باز هم بشنوم و شاهد آثار اینچنینی از شما باشیم
خنده‌هاتون خیلی خوبه 😁آدمو به خنده وا میداره😍😂❤️ مرسی ازتون🫰🏻
اگر این عزل در جواب فال بیاد .چه معنی داره.به نیت اینکه یه بنده خدایی چطور آدمی هست
خطاب به ساقی میگه لبم بر لب نه، منظورش از لب دوم لب جام شرابه نه لب خود ساقی؛ یعنی ای ساقی لب مرا بر لب جام شراب صوفی سوز بنه، چون ساقی است که اختیاردار شراب است
بسیار زیبا خواندید 🙏🌺
وای که چقد لطیف خوندی. آخه انصافه از خواب بیدار شی اینقد صدات خوب باشه ؟ این رسمشه آخه؟ از خدا بترس
اومدم کارتم دو دستی بدم دیشب، فروشنده پیش دستی کرد دو دست اورد ازم کارت رو بگیره هم خجالت زده شدم هم تا اومدم دو ستم بیارم بالا نصف کیف کارت همه چیزای تو دستم به طرز خنده داره کشیده شدن تو آسمون🤣
خواندت را خیلی دوست داشتم فرزان جان انگار داری ترانه از فرامرز اصلانی یا مارتیک میشنوی نرم ولطیف بود همیشه با همین تن صدا وریتم بخون
چقدر اهنگی که برای این غزل ساختی رو دوست داشتم و چقدر به اعماق قلبم نفوذ کرد
گاهی یه گوشه نشستم یا وقتی که قدم میزنم یا تو وسط یه گفت‌وگو با یه دوست یا حتی همین الان که از خواب بیدار شدم؛به یادت میفتم و میبینم دلم واست تنگ شده... مراقب خودت باش حتی وقتی مراقب خودت نیستی...
You're voice...❤️
بسیار نیکو و دلنشین بود ، سپاس بیکران🕊️🤍✨
فرزان جان ، غزلی که آهنگشو ساختی و با اون صدای دلنشین شبانه اجرا کردی، بسیار زیباست. لذت بردیم😘 ممنونم ازت🙏
مرسی فرزآن جان❤️ چقدر کیف داد موسیقی پایانی فکر میکنم بیشتر از هزاربار از اون‌موقعی که توی پیج رواح گذاشتی شنیدمش و هیچ‌وقت برام تکراری نشد. امروز هم تا گذاشتیش اشکام سرازیر شد.