Discover
کافه خیال - موسیقی بی کلام برای مطالعه، مدیتیشن، ریلکسیشن
There’s a Light We Might See - Fabrizio Paterlini

There’s a Light We Might See - Fabrizio Paterlini
Update: 2025-01-17
430
Share
Description
شبی از میان خروارها تاریکی، اولین پرتو نور نصیب ما خواهد شد. آنجا امید، از میان درد میروید …
In Channel
هزاران نور را در ظلمت پر استرس زندگیم هدیه دادی . سپاسگزارم
again again again...
بسیاربسیار سودمند وعالی بود سپاس سپاس❤️🧡💙🩶💚💛💜🌹🪷💖🩵🤍🩷🌷☘️🌿🌺🥗🥰🌸
سلام
ما همه یک درد مشترک هستیم هر دردی بر من لایق آید بر دیگری هم آید زیرا تمام بشر یکی بیش نیست
♥️❤️
پر از آرامش💚🌿🦋
هرقدر بگم در وصف این بی کلام کمه 🦋🌱
سبز خواهم شد، میدانم، میدانم، میدانم. و پرستوها در گودی انگشتان جوهریم. تخم خواهند گذاشت.
تک چراغ روشن میان تاریکی سرد و مطلق این همان کور سوی امید است همان که شاید با بودنمان کنار هم امید ی هرچند اندک بدهد به دل ناامید یک مهربان . . موسیقی خیلی زیبایی بود ممنون🌹🌹🌹🌹
اما عزیز من، هر آنچه شد، خودت را تنها نگذار…
چشم به افق میدوزم و در دور دست ها در پشت آن کوه های غول پیکر ناگهان چیزی برمن هویدا میشود. خورشید را کشتند ، خون جوشانش برصفحهی آسمان پاچید ، به یک باره طبیعت از درد تنهایی لرزید و سپر گریست. خورشید که مرد شوق زندگی نیز از ریشه های تنومند درختان رخت بست ، خاک فسرده و نژند شد ، پرندگان ساک هایشان را بستند و گریختند ، آسمان از داغ خوشید سیه پوش شد و دل طبیعت در ظلمت تاریکی در سرمای سیاهی شب خبیث بر خود مرد ، و پاییز با کوله باری از غم از راه رسید. ساکشگشود و غباری از خواب مرگ جهان را فراگرفت
پس از اندوههایمان همچون بهار زنده خواهیم شد، انگار هرگز مزهی تلخی را نچشیده ایم...
گاهی تو خلوتمون و توی سکوت مون دلمون میخاد آدما رو توی خیالمون بیرون بکشیم و ی دل سیر بغل کنیم و توی بغلمون فشار بدیم، ی دل سیر توی بغلش گریه کنیم و از دلتنگی و بی کسی هامون بهش بگیم، افسوس که گاهی رویای آدم ها از خودشان دلپذیر تر و خواستنی تر است و این اوج تنهایی ست وقتی حتی کسی را برای دلتنگی هایت نداری...
روز میشه این شب...
دوست داشتم 😂
آرامش... فکر کنم تنها چیزیست که در هر بیزاری از دنیای فانیان به آن پناه میبرم
باز بازی کلمات در تنفر عاشقانه ی زبان ، بوسه های خشک چشم ها که می خشکانند روح روان را و این بار آغوشی تلخ با ردی از بوسه های دیگری و عطر زنانه ای دیگر، این شانه ها از آن من نیستند این نگاه ها از آن من نیستند من به هیچ قلبی که جایگاه همه ست احساسی ندارم بدرود تا پایان این آغاز آغاز نشده
زمانی که زلزله آغوشش را باز می کند وانسان هارو به کام مرگ می کشاند اون های که زنده می مونند باتمام زخم های که دارند دوباره بلند می شوند زمانی که قدرت طلبی باچاشنی سیاست توسط جنایتکاران انسان ها رومسافران سرای باقی می کنند انسان های که می مونند دوباره بلند می شوند.زمانی که هرکسی زندگی برایش به هردلیلی زهرمارمی شود باید ازدرون بایستد ونظاره گرباشد ودست به اسلحه امیدبشود تادوباره حرکت کند.. گاهی برای روبه روشدن باامید سکوت عاقلانه گوش هایمان روبرای راه نجات شنیدارتر می کند ❤❤❤۱۴۰۳،۱۱،۰۲
❤️