به آب روشن می عارفی طهارت کرد ۱۳۲
Update: 2024-09-2863
Description
غزل نمره ۱۳۲
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
به آب روشن می عارفی طهارت کرد
علیالصباح که ميخانه را زيارت کرد
همين که ساغر زرين خور نهان (کردند) گرديد
هلال عيد به دور قدح اشارت کرد
خوشا نماز و نياز کسی که از سر درد
به آب ديده و خون جگر طهارت کرد
امام خواجه که بودش سر نماز دراز
به خون دختر رز خرقه را قصارت کرد
بیا به میکده و وضع قرب و جاهم بین
اگر چه چشم به ما زاهد از حقارت کرد
دلم ز حلقه زلفش به جان خريد آشوب
چه سود ديد ندانم که اين تجارت کرد
اگر امام جماعت (بخواهدش) طلب کند امروز
خبر دهيد که حافظ به می طهارت کرد
Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
Top Podcasts
The Best New Comedy Podcast Right Now – June 2024The Best News Podcast Right Now – June 2024The Best New Business Podcast Right Now – June 2024The Best New Sports Podcast Right Now – June 2024The Best New True Crime Podcast Right Now – June 2024The Best New Joe Rogan Experience Podcast Right Now – June 20The Best New Dan Bongino Show Podcast Right Now – June 20The Best New Mark Levin Podcast – June 2024
In Channel
ميگم ها … فرزااااان اگه تخته ت رو اشتباهي پاك كردي، بگو ما بهت چند تا مباحثي "رو" كه قرار بود ادامه بدي يادآوري كنيم.😉 حالا از شوخي تخته گذشته، من الان ٢٣-٢٤ روزه منتظر ادامه يه بحثي هستم … موضوع به اين جذابي كه دونه ش رو هم كاشتي، بيا حرف بزنيم در موردش ديگه، من كه خيلي مشتاقم …موندم تو خماري … * به قول شاعر باز منو كاشتي رفتي … تنها … 😁 چي؟ نه انگار ربط نداشت به بحث🥴
۸۸/۸/۸ رو منم یادمه، تولد امام هشتم هم بود و صداوسیما واقعا هیجانزده بود از این اتفاق :)) شما هم میتونستی بجای اون ساعت، ۸ و ۸ دقیقه رو اعلام کنی😅
بالخره ما رسیدیم🫠 وقتی گیسو تو دلم بود رواح رو گوش میدادم تنها پادکستی بود که صبحها میرفتم سرکار بهترین حس رو بهم میداد و البته به خاطر گیسو دوست داشتم اون هم با من گوش میکرد الان گیسو ۷ ماهشه و من یادم نیست از کی صدای سخن عشق رو شروع کردم باز هم با گیسو با هم صبحها که بیدار میشیم گوش می کنیم ممنون فرزان جان🤍
وای وای چه حالی میده زیر این نم بارون پودری رواق بشنویم و حافظ بنوشیم
اين چند تا بيت از غزل ١٥١١ (مخصوصا بيت آخراخيلي به دل من نشستن: خزان گر باغ و بستان را بسوزد بخنداند جهان را نوبهارم جهان گوید که بازآ ای بهاران که از ظلم خزان صد داغ دارم بگردان ساقیا جام خزانی که از عشق بهار اندر خمارم * بگردان ساقيا جام خزاني …. كه از عشق بهار اندر خمارم
بابا حالمون بهم خورد لعنت بهت چرا آنقدر چندشی
درود استاد جانم خدایی این انصافه من این موقع گوش کنم واویلا چقدر دلم براتون تنگگگگگگگ شده بود💚🙏 تولد حضرت مولانای جان را تبریک میگویم ❤️
سلام هر روز صبحمو با گوش دادن به شما شروع میکنم🙂😍ممنون از وقتی ک برامون میزارین خیلی خیلی ارزشمنده❤️
وای وای نگفتم که امروز چقدر جذاب تبلیغ کبریت توکلی رو گفتین🤩 یه لحظه حسودیم شد به کل دَم و دستگاه کارخانه توکلی😀 خوشبحال توکلی جان🥰
در رابطه با پند تائو : وابستگی از نیاز به دیگری برای پُر کردن خلأها و ترس ها است. درون فرد نیازمند میگوید من برای رفع تنهایی ام، تسکین رنج ها تنش جنسی و...... بخش هایی از تو را میخواهم که به نیازم پاسخ بدهد. . دلبستگی نتیجه شناخت عمیق و درک متقابل است. درون فرد علاقه مند میگوید تویی که شناخته ام را عمیقاً و با تمام وجود دوست دارم.
ما را به چشم سر مبین ما را به چشم سر ببین آنجا بیا ما را ببین کاینجا سبکبار آمدم مولانا عشق ❤️
مرسی فرزان جان ❤️
چه قشنگ میشه که درد رو بشناسی، درد رو بفهمی ، و نمازی از سر درد بخونی، نه از بیم دوزخ ، نه در طمع بهشت. اینروزها که قدم گذاشتیم در راه درد شناسی، و دستمون توی دست تو و جناب حافظه ، از بودن و وجود داشتن خیلی سرخوشم، شکرگزارم که هستی و هستیم.🌻
امروزم هفت، هفت بود!🩵 حال دلتون خوش...
اداهاتونم می خریم ما شنوندگان پادکست اهل بریز و بپاشیم آقای رنجبر🙋🏻♀️
سلام و درود با اولین بارون پاییزی که از دیشب داره میباره🌧🍂🌧🍂🥹 دو روز بدون صدای سخن عشق سخت گذشت، دلتنگی به حد اعلا رسید
چرا من با آهنگ راوی یاد آهنگ کلاه قرمزی میفتم با اتوبوس داشت میومد تهران😄
پنجره باز بود و قطرات باران پاییزی بر تنم که هنوز گرمای تابستان را با خود داشت نشست. بوی نم یادآور غمی گس است. غمی از جنس مهر، غمی از جنس خزان، از جنس وداع، لغزش سرمای باد پاییزی بر روی سینهی عریانم سردی آتش عشقی خاموش را بر قلبم کوبید. پاییز آمد تا به من بفهماند که هر وصل فصلی دارد. آمد تا شاخه های عریان وجودم را یادآور شود. ۷مهر
سلام صبح بخیر😍 آخ که مردم از دلتنگی🥺
درود هرصبح به عشق شنیدن صدای سخن عشق بیدار میشم گوش میدم دمت گرم عالیه