مردمشاهی ۱۱ (جمهوری ایرانی)
Description
فرهنگشهر . . . ای باد خوش که از چمن عشق میرسی / بر من گذر که بوی گلستانم آرزوست (مولوی) ، مفهوم پیوند جمهوری ایرانی (مردمشاهی) با رنگ سبز در ژرفای فرهنگ ایرانی و خدای ایران که خدای رنگ بوده است چیست؟ سبز=زرد(رام/مادینه) + آبی(بهرام/نرینه)، که در هم آغوشی با هم سبز یا پدیدار و روشن میشوند. واژهی چمن، از چمان، از یمان میآید که برمیگردد به ییمه که جفت دو چیز با هم یا همان یوغ باشد، که برای ایرانی اصل یا بن آفریننده جهان به شمار میآمد. اگر ما نامهای گوناگون واژه چمن را بدانیم، مانای آن را بهتر میفهمیم. یکی از این نامها پریس بوده است، که در انگلیسی فرش و در آلمانی تبدیل به فریش، که همان تری و تازگی و نویی باشد شده است. یک دگر بیدگیاه و دیگری مرغ بوده است، که همگی با تازه شوندگی و جنبش شاد کار دارند. تصویر انسان در شاهنامه و فرهنگ اصیل ایران، سروی است که بایستی همیشه در چمن باشد و ماهی که بالای آن قرار میگیرد. نه گل سردی که نیاز به فوت کردن الهان ابراهیمی در آن داشته باشد، تا جان و روح بگیرد! چمن حکایت اردیبهشت میگوید / نه عاقل است که نسیه خرید و نقد بهشت (حافظ) ، در جهان بینی ایرانی، گیتی چمنی است که آدمی میتواند در آن خودرو (خودجوش) باشد. بدین مانا که آدمی در گوهرش بیگناه است! توانایی خودرویی در چمن، بیان حق (از هاگ یا تخم میآید) و داشتن آزادی فردی است. مکن در این چمنم سرزنش به خودرویی / چنانکه پرورشم میدهند میرویم (حافظ) ، در چمن هر برگی، دفتر حالی دگر است، که میتوان در آن غنا و سرشاری زندگی را یافت. خامش که مرغ من پرد سبک سوی چمنی / نبود گرو در دفتری در حجرهای بنهادهای (مولوی) ، رنگ جامهی عروس ایرانی باستان، سبز بوده است. همچنین نیاکان ما به آسمان، گنبد نیلی، زمرد سبز، سپیزه میگفتند