مردمشاهی ۱۵ (جمهوری ایرانی)
Description
فرهنگشهر . . . جمهوری ایرانی یا مردمشاهی به چم چیست؟ ما تنها با کپی کردن یک فرم و وارد کردن آن از خارج، نمیتوانیم ساماندهی کنیم و خود به خود کار به جایی نمیبریم. جمهوری که نه تنها ریشه در اندیشه، بلکه تراوشی از فرهنگ و روان و گوهر یک مردمی نباشد، در آن سرزمین سازمان ناپذیر است! یکی از گرانیگاههای مردمشاهی در ایران، بر پایهی شایستگی و بایستگی ارزشی (اخلاق ارزشی) است. و آن چیزی نیست جز چهرهای که فرهنگ گوهری ایران، از خدا یا بن داشته است. ایرانی، خدا را در رنگ و آهنگ میشناخته است. درحالیکه در ادیان نوری (اهورا مزدای زرتشتی، یهوه، پدر آسمانی و الله)، ما با الهان روشنی مطلق و اخلاقی که استوار بر قدرت و اراده و اطاعت است، کار داریم! که در آن اخلاق به دو دستهی خودی و ناخودی (خیر و شر) تقسیم میشود. همانا انگاشت نسبی کردن حقیقت این الهان، هنگامی که سخن از طیف (گوناگونی) رنگها و پیوستگی آنها در فرهنگ نخستین ایران به میان میآید. به همین دلیل است که عبارت ارزشهای اسلامی؟! به کلی تهی از معناست. گوهر روشنی الهان نوری، تیغ است. میبرد و شقه میکند و جدا میسازد! کلمهی خلق مانند خرق، به معنای بریدن است. همچون پایه گذار این ادیان ابراهیمی، زرتشت، که خرد آدمی را نه جوینده و آزماینده، بلکه برگزیننده میدانست، که بایستی میان اهورا و اهریمن، ژی و اژی (زندگی و ضد زندگی) انتخاب کند، و بر ضد دیگری بجنگد، و چنین گزینشی را نیز آزادی میدانست. گر ژرف بنگریم، میبینیم که شوربختانه مفهوم جهاد، از یزدان شناسی زرتشتی آغاز شد! و اینجاست که از یک سو گلاویزی مردمان با اکراه درونی آنها آغاز میشود. چراکه کششهای طبیعی بر ضد چنین امر و نهیهایی است. و از سوی دیگر با گناه و وحشت از عذاب و پاداشهای این جهانی و آن جهانی خیر و شرها. اینست که مومنان نادان و ناتوان، وقتی که طرد و نفی چنین الهی، و دست کشیدن از اطاعت و عبادت او برایشان میسر نیست، با پناه بردن به اسلامهای به اصطلاح راستین، تلاش میکنند که او را هر روز مردمیتر و لطیفتر و اخلاقیتر سازند. غافل از اینکه با وجود نسبت دادن همهی این آرمانهای واهی و خوش اخلاقتر کردن او، هیچ تاثیری بر قدرتمندی و ورزی و اندازه گذاری خوب و بد او نمیگذارند، و همچنان ارادهی اوست که حکمفرماست! اجرا کردن هر امر بیرونی (نیکی وضع شده)، ناهمخوان با فلسفهی ایرانی، که بر پایهی کشش و جویش درونی هر آدمی است. ما را با اراده کردن و وسوسه شدن و پاره گردیدن و شیطان نوری راه راست مطلق... کاری نیست