مردمشاهی ۲۴ (جمهوری ایرانی)
Description
فرهنگشهر . . . خرد بهتر از هرچه ایزد بداد/ستایش خرد را به از راه داد ، خرد بهمنی که ضد خشم و قهر و تهدید و تجاوز، خردی که سامانده گیتی است، بدون تبعیض نژادی و مذهبی و جنسی و طبقاتی، میان همهی مردمان پخش شده است. تنش داد و مهر در داستان فریدون، برای بیدار کردن همین خرد است که قدرتها و آموزههایشان آن را پیوسته در مردمان سرکوب میکنند! در فرهنگ ایران، داد فرزند بهمن شمرده میشود. مانای واژهی سزاوار، بر خلاف تنها یک برآیند آن که به هر کسی به اندازه کارش میرسد باشد، پیش ایرانیان دربرگیرندهی همهی (تمامیت) آدمی بوده است، نه اینکه کار هر فرد از خودش بریده شود. فیلسوفان غربی از جمله کانت، درست نقطهی مقابل فلسفهی داد ایرانی (همهی مردمان فرزندان سیمرغ هستند)، بر این باور بودند که رفتار یک حکومت بایستی در درون مرزها بر پایه داد باشد، ولی در بیرون از مرزها بر پایه قدرت و بدون در نظر گرفتن داد و پایبند به قانونی، همچون وحشیها برخورد کنند! (شگفتزدگی بسیارانی که در کشورهای غربی، قانونمداری و حقوق بشر و دموکراسی و آزادی نسبی را زندگی میکنند، ولی چشمپوشی حکومت از نقض حقوق بشر در کشورهای دیگر و مماشات با دیکتاتورها را میبینند، ناشی از ندانستن کژی همین به اصطلاح فلسفههاست!) فرّخ، خرّم، سیمرغ، خدایی که غایت زندگی در گیتی را در جشنسازی میدانسته است، نه در جنگ. ایرج (ارتا)، که ایدهی اساسی سامانده یا حکومت ایران است، مفهوم برابری ملل را جد میگیرد، که فرسنگها با ناسیونالیسم تازه تاسیس غربی فاصله دارد. مسئله امروز ما بر خلاف تصورهای بسیار، باستان گرایی و برگشت به گذشته نیست، بلکه اندیشههای با ارزشی است که هنوز و همیشه زندهاند. برای هخامنشیان این بهمن بود که اولویت داشت (بن گیتی یا زندگی میدانستند)، نه مانند ساسانیان که خواست اهورامزدای زرتشت (بودنی کار!). داد بر پایهی سنجهای که در روند از هم بریدن به هم میبندد، پیمان نیز خوانده میشد. پیمان در اصل پاتیمان بوده است، که به مانای اصل اندازه است. پیشوند پاتیمان که پاته یا پاده باشد، به نی یا نای میگفتند، و نی پیش نیاکان ما، واحد سنجش بوده است