همنشین بهار: کورشِ تاریخی با توهّماتِ ما، از بُنیاد متفاوت است
Description

<iframe loading="lazy" title="کورشِ تاریخی با توهّماتِ ما، از بُنیاد متفاوت است" width="500" height="281" src="https://www.youtube.com/embed/JbP6_ueWAxk?start=6772&feature=oembed" frameborder="0" allow="accelerometer; autoplay; clipboard-write; encrypted-media; gyroscope; picture-in-picture" allowfullscreen></iframe>
خانمها و آقایان محترم، دوستان دانشور و فرهنگورز، در این شبِ سردِ مِهآلود که بهقول تَنسَر Tansar – در نامه به گُشْنَسپْ (شاه طبرستان) ـ تمیز حقیقت از میان برخاسته و سیرتِ انسانی رها گشتهاست، به شما سلام میکنم.
سلامی پُر از شور و شادی و امید.
این بحث به «کورش تاریخی» اشاره دارد. کورش تاریخی با توهمات ما و آنچه از قرن بیستم به بعد در باره وی بر سر زبانها افتاده، از بُنیاد متفاوت است. ضرورت طرح اینگونه مباحث آشنایی با تاریخ پُر فراز و نشیب میهن ماست که غالباً با آن بیگانهایم. درست است که در گذشته نباید زیست اما به گذشته باید نگریست. به قول شکسپیر در نمایشنامه توفان: What’s Past Is Prologue (گذشته پیش درآمد اکنون است).
The Tempest, Act 2, Scene I
…
در شرایطی که ایران در حصار ظلمت اهریمن است و مرتجعین بر آن گرد یأس و محنت میپاشند، نیاز به اسطورههای تاریخی و ملی واقعیست.
اگر یاد کورش بزرگ، بیدادگران را نشانه بگیرد، بسیار هم نیکوست. البته شخصیتهای تاریخی را نباید صرفاً با نگاه سیاسی بررسی کرد.
…
در این بحث به استوانه کورش Cyrus Cylinder [سایروس سیلندر] و بیانیه وی در هنگام پیروزی بر بابل اشاره میشود، با مسامحه، منشور کورش.
بسیاری آمدند و رفتند اما آن کتیبه ماند و میمانَد و در هر دوره معنای تازه دارد. جوهر و مضمون آن گِلنوشته، احترام به حقوق انسانی، توسط نیاکان ماست و تأثیر معنویاش، کمتر از سند Magna Carta (مگنا کارتا) در اروپا نیست.
کورش بزرگ (کورش دوم) مؤسّس نخستین دولت پهناور با کثرت اقوام، و در عینحال تمرکزگرای جهان باستان بود. او با پذیرش حکومتهای محلی و آزادی مردم در آیین خود، مانع سقوط دولتش در ورطهی استبداد شرقی شد.
دستاوردهای او و یارانش (حکومت متمرکز، سیستم جادهای، پُست، زبان رسمی، خدمات شهروندی و ارتش وسیع منظم)، توسط امپراتوریهای پسین تقلید شد.
…
برای واردشدن به مبحث کورش، داشتن اطلاعات در خصوص اتفاقات خاورمیانه در قرون هشتم و هفتم پیش از میلاد تا به سلطنت رسیدن وی، ضروری است. با تنظیم رابطه حکومتهای آشور و بابل و عیلام با یکدیگر و با مردم، هم باید آشنایی نسبی داشته باشیم. همچنین با حوادث دوران اقتدار مادها و انتقام سهمگین آنان(در اتحاد با بابلیان) از امپراتوری آشور، که منجر به حذف کامل این امپراتوری از صحنه تاریخ گردید.
پیش از ورود به بحث تصریح کنم که جز مغرضین و مرتجعین، کسی منکر این واقعیت نیست که کورش بزرگ نمادِ حیثیتِ مورد قبول واقعشدهِ تمدن از دسترفته ایران است.
…
کورش، شاهنشاهی ماد، پادشاهی لیدی و امپراتوری بابلنو (کـَلدانی) را فتح کرد و با حل و جمع اجزای مختلف در کلیتی واحد، شاهنشاهی هخامنشی (امپراتوری پارس) را بنیان گذاشت.
- پادشاهی ماد بر نواحی غربی و مرکزی فلات ایران حکمرانی میکرد و حدود ۵۴۹ پیش از میلاد بهدست کورش فتح شد.
- پادشاهی لیدی، زمانی تمامی آناتولی غربی را در تصرف خود داشت و ۵۴۶ پیش از میلاد، کورش بر آن غلبه کرد.
- امپراتوری بابل نو (کـَلدانی) که در پیامد شکست از آشوریها آسیب دیده بود، پس از نابودی آشور، بار دیگر استقلال خود را بازیافت تا اینکه سرانجام در ۵۳۹ پیش از میلاد از کورش شکست خورد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با همّت کورش و یارانش ایرانزمین هویّت گرفت
کسانیکه در مورد پادشاه هخامنشی، بیحرفیهایشان را با پُرحرفی جبران میکنند، به جای تأکید روی کورش تاریخی که با همّت او و یارانش ایران زمین هویّت گرفت، مرزهای جغرافیائی مشخص پیدا کرد و پراکندگی اقوام ایرانی جای خودش را به یک امپراطوری قوی داد، از قول افسانهسازانی چون کتزیاس و گزنفون، یک مشت دروغ را تحویل جامعه ایران داده و میدهند.
متاسفانه کمتر به مناظره سقراط و آلکیبیادس Alkibiades [آلسبیادس] اشاره میشود که وقتی صحبت از کورش به میان میآید، به نگاه مثبت یونانیها و در رأس آنها افلاطون به نوع حکومت سیاسی ایران پیمیبریم.
دوره آثار افلاطون، جلد سوم (آلکیبیادس)، ص ۶۲۹
…
به هگل Georg Wilhelm Friedrich Hege هم خوب است اشاره شود. هگل در کتاب «درسهایی در بارهٔ فلسفهٔ تاریخ» Vorlesungen über die Philosophie der Geschichte گفتهاست: «پارسها اولین قوم تاریخیاند و حکومت پارسی اولین حکومتی است که سپری شدهاست».
با امپراتوری ایران ما وارد روابط تاریخ (تاریخی) میشویم. ایرانیان اولین ملت تاریخی هستند…
Mit dem persischen Reiche treten wir erst in den Zusammenhang der Geschichte. Die Perser sind das erste geschichtliche Volk, Persien ist das erste Reich, das vergangen ist.
اضافه کنم که آلمانِ روزگار هگل دارای حکومتهای محلی متعددی بود، و او که از این وضعیت رضایت نداشت، پس از آنکه میگوید آلمان دیگر دولت نیست، به نظام سیاسی هخامنشی اشاره میکند.
…
هرکسی از ظّن خویش کورش را توصیف کرده و کم نیستند کسانیکه تصور میکنند او همان ذوالقرنین است که در قران اشاره شده، درحالیکه شواهد باستانشناسانه غیر از تفسیر به رأی است.
از طریق شواهد باستانشناسانه نمیتوانیم بگوییم که ذوالقرنین چه کسی بودهاست.
…
واقعش ما در مورد کورش بزرگ اطلاعات زیادی (که مستند و اثباتپذیر باشد)، نداریم. تنها میدانیم حدود سال ۵۷۶ قبل از میلاد متولد شده، ۵۵۰ به سلطنت میرسد و با تصرف پادشاهی ماد قدرت میگیرد. ۵۴۶ پادشاهی لیدیّه را فتح میکند و با شکست دادن پادشاه ثروتمندش «کرزوس» Croesus، پایتخت آن «سارد» (ساردیس) Sardis را در اختیار میگیرد و سال بعد (۵۳۹ قبل از میلاد) به بابل حمله کرده، آنجا را فتح میکند و حدود ۵۲۹ در شمال شرقی ایران، در جنگ کشته میشود. کورش، واپسین سالهای حیات خود را در نبرد با سکاهای بیابانگرد و مهاجم مرزهای شمال شرقی امپراتوری گذرانده و چه بسا در پی یکی از این نبردها، جان باختهاست.
…
جدا از هرودوت و گزنفون و کتزیاس، دیودور سیسیلی، افلاطون، پلوتارک، آپیان Appian، تاسیتوس Tacitus، هگل، ماکیاولی، ویل دورانت، کنت دوگوبینو، ارنست هرتسفلد، رومن گیرشمن… همچنین، ابوریحان بیرونی(در آثارالباقیه) و ابن عبری(در تاریخ مختصر الدول)، کم و بیش از کورش نوشتهاند. در تاریخنامههای سنتی رومانیایی ازجمله کتاب «رویدادنگاری» که «میخائیل موکسالیه» Mihail Moxalie در سده شانزدهم میلادی نوشته، به کورش اشاره دارد. گفته میشود یک سالنامه کهن مجارستانی هم سالشمار سلطنت وی را مکتوب کرده که نمیدانم واقعی است یا نه. در متون یهودی اما، کورش جایگاه خاصی دارد. خیلیهای دیگر هم از وی نوشتهاند. ازجمله عمادالسلطنه سالور، از دیوانسالاران دورهٔ قاجار که پادشاه هخامنشی (سیروس کبیر) را میستاید و نوشتههای مورخان یونانی در بارهٔ او را نقد میکند.
…
در کتاب تورات(عهد عتیق)، نام کورش ۲۳ بار به صورت مشخص آمده و در چندین جای دیگر نیز به او اشاره شدهاست. البته بیشتر داستان مربوط به وی در کتاب عزرا(عزیر) עֶזְרָא است، در تواریخ، اشعیا و دانیال هم آمدهاست.
به روایت تورات، کورش از بازگرداندن تندیس خدایان به معابد(که طی جنگ جابهجا شده بودند)، و ترمیم آنها صحبت میکند و از همین موضوع میتوان استنباط کرد که وی برخلاف برخی فاتحان که از ویرانسازی معابد نمیگذشتند، در بیشتر موارد، مانع پرستش دیگران نشدهاست. گفته میشود تعداد زیادی از یهودیان در بابل در اسارت «بُخت النصر»(نبوکدنَصَرِ دوم)، بودند و این در خاطره یهودیان ضبط شده که «کورش»ی بوده و وی آنها را آزاد کردهاست.
توجه داشته باشیم که کتبی چون عهد عتیق و…سالها بعد نوشته شده و کلاً اساطیر ادبی و قصههای دینی، حتی اگر بازتاب واقعیت باشند، از تحقیق تاریخ جداست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از دوران پیش از اسلام تا ساسانیان اطلاعات چندانی در دست نیست
◄ از Khwadāy-Nāmag خَوداینامگها و دیگر بُنچاکهای بجا مانده از جهان باستان (اسنادی که کنش و رفتار افراد در آن ثبت شده) که بگذریم، به نگر من، از دوران پیش از اسلام تا ساسانیان اطلاعات چندانی در دست نیست.
در بحث «میراث مکتوب نیاکان» که در سایت خودم موجود است [یادگار زریران، نامهٔ تنسر به گُشْنَسپْ، گاتاها، درخت آسوریگ، وداها، ماتیکان یوشت فریان، اَوِستایِ گاهانی و غیرگاهانی، اندرزنامههای کهن ایرانی، اَرداویرافنامه، مادَیان هَزار دادِستان] – به موضوع فوق اشاره کردهام.
◄ برای مطالعه دوران پیش از اسلام تا ساسانیان، دادههای باستانشناسی و منابع نوشتاری ازجملهِ گلنوشتههای عصر هخامنشی مفید است اما نباید با نگاه و ارزشهای امروزی، روزگار کهن را بررسی کنیم. من در بحث «<a href="http://ha




