همنشین بهار: کنفرانس گوادلوپ؛ ژنرال هایزر، انقلاب ۵۷
Update: 2022-01-05
4
Description

لطفاً از ویدئو یا فایل صوتی بشنوید
بیش از چهار دهه از انقلاب بزرگ ضدسلطنتی میگذرد و با اینکه شماری از رخدادهای مربوط به آن زیر نور قرار گرفته؛ و اسنادش منتشر شدهاست، اما هنوز برخی، سیاست حقوق بشر کارتر، کنفرانس گوادلوپ و مأموریت ژنرال هایزر را باعث و بانی آن معرفی میکنند. غافل از اینکه شرط خارجی به اعتیار مبنا است که وارد عمل میشود. ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
آتش زیر خاکستر در جامعه ایران
سیاست حقوق بشر کارتر بمثابه شرطی خارجی مؤثّر بود. کنفرانس گوادلوپ و مأموریت ژنرال هایزر هم به این یا آن واقعه؛ سمت و سو داد، اما عامل اصلی تغیبر، آتش زیر خاکستر در جامعه ایران بود که به خیزش و خروش مردم ایران انجامید و آنان درست یا غلط با نظام شاهنشاهی درافتادند.
موارد دیگری چون:
• سخن آندرویانگ نماینده ایالات متحده در سازمان ملل متحد که آشکارا از آیتالله خمینی و جنبش او طرفداری میکرد،
• دامنزدن به اخبار مربوط به ایران توسط بخش فارسیِ بیبیسی، در گرماگرم انقلاب…

• نامه صادق قطبزاده به نماینده دولت فرانسه که با رهنمود آبتالله خمینی نوشته شد تا در کنفرانس گوادلوپ ارائه شود،
• گفتگوی دکتر ابراهیم یزدی با وارن زیمرمن رئیس بخش سیاسی سفارت آمریکا در فرانسه در رستوران کوچکی نزدیک نوفللوشاتو
• گفتگوهای امثال ویلیام سالیوان و استمپل، با نمایندگان آیتالله خمینی، همه و همه، معلول، (و نه علّتِ) انقلاب بود.
ضمناً در آن شرایط مردم ایران نه به چریکهای فلسطینی، و نه به هیچ گروه خارجی نیاز نداشتند که به جای آنان کاری کنند. هر چه بود، خوب یا بد، حاصل چند دهه تلاش و مبارزه مردم ایران بود و بس.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
از دید امثال کارتر، ایران جزیره ثبات بود
جیمی کارتر و همفکرانش؛ گرچه خطِ کمسیونِ سه جانبه Trilateral Commission (کمسیونِ نخبگانِ آمریکا، اروپا و ژاپن) را پیش میبردند، با اینکه بر خلاف امثال نیکسون و جرالد فورد با عَلم کردن سیاستِ حقوق بشر، به امثال شاه در ایران و ساموزا در نیکاراگوئه، تَشَر میزدند و نصیحتشان میکردند کمتر بگیر و ببند کنند، اما خط قرمزشان حفظ سیستم وابسته بود و هرگز فروپاشی تمام عیار رژیم شاه را تصّور نمیکردند.
جیمی کارتر و همفکرانش؛ گرچه خطِ کمسیونِ سه جانبه Trilateral Commission (کمسیونِ نخبگانِ آمریکا، اروپا و ژاپن) را پیش میبردند، با اینکه بر خلاف امثال نیکسون و جرالد فورد با عَلم کردن سیاستِ حقوق بشر، به امثال شاه در ایران و ساموزا در نیکاراگوئه، تَشَر میزدند و نصیحتشان میکردند کمتر بگیر و ببند کنند، اما خط قرمزشان حفظ سیستم وابسته بود و هرگز فروپاشی تمام عیار رژیم شاه را تصّور نمیکردند.
سازمان سیا در مرداد سال ۵۷ گزارش داد:
ایران نه تنها در یک موقعیت انقلابی قرار ندارد، بلکه حتی آثار و علائمی از نزدیک بودن شرایط انقلاب هم در آن به چشم نمیخورد.
سازمان تحلیل اطلاعات دفاعی آمریکا، نیز در مهرماه همان سال اعلام نمود:
انتظار میرود شاه تا ده سال دیگر به طور فعال زمام قدرت را در دست داشته باشد.
از دید امثال کارتر؛ ایران جزیره ثبات Island of stability بود و هرگز تصور نمیکردند که در آنجا با یک زلزله بنیانکن سیاسی روبرو شوند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
تا زمستان ۵۷، انگلیس خواهان حمایت از شاه بودخاطرات جارلز کورزمان؛ گری سیک، جان دی استمپل، چارلز دبلیوناس، گزارشات ویلیام سالیوان، سایروس ونس، جورج بال و خاطرات هنری پرچت(مدیر بخش ایران در وزارت امور خارجه امریکا)،…همه نشان میدهد، کسانی که ظاهراً باید سرِ نخها را در دست میداشتند از آنچه در دوران انقلاب روی داده، رودست خورده و به معنی واقعی کلمه به دردِ چکنم چکنم گرفتار شدهاند.
…
امثال ژنرال هایزر و ژنرال گاست نمیدانستند به سایرونس ونس گوش کنند که دیدگاههای ویلیام سالیوان را منعکس میکرد. یا به ساز برژینسکی و جیمز شلزینگر برقصند که وقت و بیوقت از کودتا دَم زده و بیعرضگی شاه و نظامیان را به رُخ میکشیدند.
…
خاطرات و اظهارات مسئولین بلندپایۀ وقت آمریکا و از جمله جیمی کارتر، مشاور امنیتی وی برژینسکی، وزیر امور خارجه سایروس ونس و وزیر دفاع هارولد براون Harold Brown، همه نشان میدهد که دولت آمریکا در این دوران دچار بیتصمیمی، سردرگُمی و بویژه دودستگی شده بود.
گزارشات آنتونی پارسونز، سفیر وقت بریتانیا در تهران و اسناد وزارت خارجه بریتانیا نشان میدهد که انگلیسیها تا زمستان ۵۷ خواهان حمایت از شاه بودهاند و برای این منظور، به هر دَری زدهاند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
سرکوب کم نبود؛ کارگر نیافتاد
قدرتهای غربی چیزی در حمایت همهجانبهِ خود از رژیم شاه کم نگذاشتند. آنان برای حفظ وضع موجود تلاشی نبود که نکنند اما تیغشان نبرید. کوششهای هایزر، گاست، و سران ارتش هم برای سر پا نگهداشتن دولتِ دکتر شاپور بختیار نتیجه نداد. برژینسکی به شاه گرا داده بود که: در قرن نوزدهم، پادشاهانی که مماشات کردند از بین رفتند، اما آنها که در برابر موج اعتراضها، از سرکوب استفاده کردند، باقی ماندند.
…
سرکوب کم نبود؛ کارگر نیافتاد. به نظر من اگرچه شاه، میهن دوست بود و نیّتِ شّر نداشت، اما متاسفانه با خودشیفتگی؛ ندانمکاری و استبداد رأی، خود را به زمین زد. او پیش از آنکه برود، رفته بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
کنفرانس گوادلوپ نشستی غیررسمی بودکنفرانس گوادلوپ Guadeloupe summit اشاره به نشستی غیر رسمی است که به دعوت دولت فرانسه؛ اوائل ژانویه ۱۹۷۹(دی ماه ۵۷) در جزیره گوادلوپ تشکیل شد و سران آمریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان آنجا به بحث نشستند تا در مورد بحرانهای بینالمللی فکرشان را روی همدیگر بگذارند.
غیررسمی به این معنا که توافقنامهای نوشته نشد و به امضا نرسید و شرکتکنندگان تنها دیدگاه خودشان را مطرح کردند.
جزیره گوادلوپ کجاست؟
گوادلوپ بخشی از کشور فرانسه و جزیرهای است در غرب اقیانوس اطلس در شرق دریای کارائیب، که اولین بار دریانورد اسپانیایی کریستوف کلمب در سال ۱۴۹۳ میلادی کشف کرد و آنرا کاروکرا Karukera یا جزیرهٔ آبهای زیبا نامید. در سال ۱۶۳۵ توسط فرانسویان تسخیر شد و مدتی نیز بریتانیا بر آن احاطه داشت.
<span style="font-s
Comments
In Channel




