همنشین بهار: سیدحسن تقیزاده؛ یک مرد فکور در هیئت یک مرد عمل
Update: 2022-04-08
2
Description

<iframe loading="lazy" title="سیدحسن تقیزاده یک مرد فکور در هیئت یک مرد عمل" width="500" height="375" src="https://www.youtube.com/embed/ucqn_8JGgUg?feature=oembed" frameborder="0" allow="accelerometer; autoplay; clipboard-write; encrypted-media; gyroscope; picture-in-picture" allowfullscreen></iframe>

قلعهٔ ذات الصّور بیانی نمادین از قوای بشری است که تحت سیطرهٔ تخیّلی قرار دارد که برانگیزندهٔ امیال است. به این موضوع در مثنوی مولوی هم، اشاره شدهاست. آخرین داستان دفتر ششم، که عنوانش «ذات الصور یا دژ هوش ربا» ست، مثل فراز و نشیب زندگی سیدحسن تقیزاده، حکایت غریبی است و پایان راه دراز آهنگ نی، همان نی که در آغاز مثنوی از جداییها شکایت میکرد.
خانمها و آقایان محترم، خواهران و برادران عزیز، دوستان دانشور و فرهنگورز، سلام بر شما.
این بحث به یکی از تأثیرگذارترین شخصیتهای تاریخ مشروطه، سیدحسن تقیزاده میپردازد که در تحول جامعه جدید در ایران نقش اساسی داشت. ادیب عالیقدری که در زمینهٔ زبانهای باستانی، گاهشماری و ادیان کهن ایرانی، پژوهش بسیار کرد، به فرهنگ و زبان فارسی ارج مینهاد و از معدود پژوهشگران ایرانی بود که به علوم قدیمه نیز، ارزش میگذاشت. کتابخانه ایرانشناسی مجلس سنا، که بیشتر از ۱۵۰ هزار نسخه خطی دارد از یادگارهای آن فرهنگورز شریف است. تلاش سیدحسن تقیزاده در صدر مشروطه برای تدوین نخستین قوانین عرفی، بهویژه اصول متمم قانون اساسی، در تقابل با ارتجاع و خودکامگی فردی، قابل انکار نیست. او یکی از برجستهترین سیاستمداران سکولار در ایران بود و به دخالت باورهای مذهبی در امر حکومت باور نداشت. زندگی وی که خود آن را به درستی «زندگی طوفانی» لقب داده، آینهای تمام نما و یگانه از نشیب و فراز فکری و سیاسی جامعه ایران در دو سدهٔ گذشتهاست. او، گُل بی عیب نبود، در زندگی شخصی و سیاسی با فراز و فرود بسیار روبرو شد. گرچه بارها از اسب افتاد اما از اصل نیافتاد و هیچگاه ریشههایش را فراموش نکرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای داوری در مورد افراد، بایستی حساب نیک و بد، را از هم سوا کرد. بعضیها که تمایل دارند جهان را ساده کنند، به نام مرزبندی، آدمها را با یک چوب میرانند و این درست نیست. باید به قول دکارت، همه چیز را از همه چیز، جدا کنیم و نشان دهیم سایه روشنهای هر قضیه کجاست؟
نامههای تقیزاده به ستارخان نشان میدهد که به او ارادت داشت، اما گفته میشود که وی در دعوت هسته انقلابی و آزادیخواه تبریز به تهران و سرکوبی آن که مُنجَر به زخمی و زمینگیرشدن ستارخان و کُشتهشدن باقرخان شد، بیتقصیر نبود. برخی واکنش وی به وقایع آذربایجان در سال ۱۳۲۵، و ورود ارتش به تبریز را نیز زیر سؤال میبرَند، اما اینکه او خائن به میهنش بوده یا سرسپرده انگلیس، که مرتجعین غالب و مغلوب بارها تکرار کرده و می کنند، واقعیت ندارد. اکنون اسناد دخالت انگلستان در ایران در دسترس پژوهشگران است(نه تنها از انگلیس بلکه از آرشیوهای روس)، هیچ اشارهای به اینکه تقیزاده برای انگلستان کار کرده ندارد، بعکس، او مخالف هرگونه دخالت و فشار دولت انگلیس در سیاست ایران علیه دکتر مصدق بود.
در واقع تقیزاده عاملی بود که باعث شد فشار مخالفین مصدق، که از حمایت انگلیس برخوردار بودند، کمتر شود. هستند کسانیکه وی را نماد غربزدگی، و تهاجم مدنیت جدید به ارزشهای سنتی و مذهبی معرفی کرده، میگویند گرچه زمانی عَلَمدار مبارزه بر ضد استبداد محمدعلی میرزا بود، اما بعداً در مقابل رضاشاه، لُنگ انداخت و مانند غلام حلقهبهگوش سر تعظیم فرود آورد…

جنبههایی از زندگی سیاسی او هنوز آنچنان که باید روشن نیست و ازهمینرو انتقام مشروعهخواهان را از او میگیرند و به او نیش میزنند که حقوقبگیر انگلیس بوده، با فراماسونها(که لابد در اجنبی پرستی و وابستگی خلاصه میشود)، رابطه داشته و محاکمه و قتل شیخ شهید، شیخ فضلالله نوری هم زیر سر او است! و…
از حُب و بغض مرتجعین که بگذریم، این اتهامات از سوی کسانی هم مطرح شده که اراده نیک دارند اما گاه با همه چیز ایستا برخورد میکنند. غافل از اینکه اگر هر فردی را از مَجرا و منظر تاریخی نگاه کنیم، با پیچیدگیهای متعددی در شخصیت وی روبرو میشویم. کسانی که سیدحسن تقیزاده را از نزدیک و خوب میشناختند، بدون آینکه او را خالی از اشتباه بدانند، مردی اخلاقی و با اصول خواندهاند. ضمناً خود تقیزاده هیچوقت این اتهام را نپذیرفت که در محاکمه و قتل شیخ فضلالله نوری نقش داشتهاست.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سیدحسن تقیزاده، شهریور ۱۲۵۷ در خانوادهای روحانی در تبریز به دنیا آمد و ۸ بهمن ۱۳۴۸ در تهران جان سپرد. وی از رجال سیاسی بحثانگیز معاصر و در زمره کسانی است که مخالف و موافق بسیار دارد. گفته میشود از چهار سالگی، به تشویق پدر، خواندن قرآن را آغاز و در پنج سالگی آن را ختم کرد که غریب مینماید. شاید منظور جزو سیام قرآن یا همان«عمجزو» بوده نه ختم همه قران در پنج سالگی! آنهم وقتی از هشت سالگی به تحصیل مقدمات عربی پرداختهاست. از نوجوانی با ریاضیات و هیئت جدید آشنا شده و سپس، در مدرسه مموریال تبریز درس خوانده و علوم جدید و زبان فرانسوی آموختهاست.
مدرسه مموریال، از مدارس قدیم شهر تبریز بود و از معلمان مشهور آن هوارد باسکرویل معلم آمریکایی این مدرسه بود که در نبردی به همراه مشروطهخواهان جان باخت.
…
…
تقیزاده چند سال بعد، بر اثر آشنایی با نوشتههای میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی(از روشنفکران پیش از مشروطیت)، میرزا ملکم خان و نویسندگان تجددخواه روزنامههای فارسی خارج از کشور مانند اختر، پرورش، ثریا، حبلالمتین و حکمت، همچنین کتب عربی چاپ مصر و ترکی چاپ عثمانی، به افکار آزادیخواهانه و تجددطلبانه علاقمند شد و برای ترویج این اندیشهها، محفلی در تبریز تشکیل داد و تأسیس مدرسهای با هدف ترویج آموزش به روش جدید را در سرداشت، اما بر اثر مخالفت شماری از روحانیان که برایش پاپوش دوختند، آن مدرسه پا نگرفت.

<span style="font-size: 14pt; font-family: tahoma, ar
In Channel





مدتهاست پادکست تاریخی جدید نگذاشته اید