Discoverهمنشین بهار – تریبون زمانههمنشین بهار: دفاعیات دکتر تقی اِرانی در دادگاه جنائی
همنشین بهار: دفاعیات دکتر تقی اِرانی در دادگاه جنائی

همنشین بهار: دفاعیات دکتر تقی اِرانی در دادگاه جنائی

Update: 2021-02-044
Share

Description

<iframe loading="lazy" title="دفاعیات دکتر تقی اِرانی در دادگاه جنائی" width="500" height="375" src="https://www.youtube.com/embed/iPEROC5o_Ms?feature=oembed" frameborder="0" allow="accelerometer; autoplay; clipboard-write; encrypted-media; gyroscope; picture-in-picture" allowfullscreen></iframe>



 


خانم‌ها و آقایان محترم، دوستان، خواهران و برادران عزیز، این بحث به اندیشه‌ورز فرهیخته، دکتر تقی اِرانی (۱۲۸۲-۱۳۱۸) می‌پردازد. وی از اعضای برجسته گروهی بود که از اواخر سال ۱۳۱۵ به تدریج دستگیر شدند و شماری از آنها زیر شکنجه‌های هولناک مأموران اداره آگاهی (تأمینات شهربانی رضاشاه) قرار گرفتند و با پرونده‌هایی که برایشان ساخته شد به زندان‌های درازمدت محکوم و راهی زندان قصر گشتند. گروه مزبور به ۵۳ نفر معروف شدند. اسامی آنها را در پانویس نوشته‌ام.





 




بهمن ۱۳۱۸ دکتر تقی اِرانی به طرز مشکوکی در زندان جان داد. او پیشتر، در دادگاه تصریح کرده بود «مرا با تصمیم عامدانه برای کشتن، به کلی عریان کرده در یک سلول مجرد مرطوب که فرش پر حشرات آن را هم جمع کرده بودند مدت چهارماه انداختند و چون معلوم شد که شب‌ها کفش‌هایم را زیر سر می‌گذارم و ممکن است بتوانم با وجود سختی و رطوبت زمین، قدری بخوابم، آنها را هم گرفتند. میخ‌کردن پنجره اتاق مجرد من با شهادت نَجّار و طبیب زندان، به قصد منع ورود هوا و اعدام تدریجی نیز جزو این شکنجه‌هاست…» بزرگ علوی در کتاب ۵۳ ‌نفر می‌نویسد: «اولیای زندان و شهربانی از رفتاری که با دکتر اِرانی کردند هیچ قصدی جز قتل او را نداشته‌اند». گفته شده وقتی دکتر اِرانی را شلاق می‌زدند، یک زندانی شکنجه‌شده به نام «سید ابوالقاسم موسوی» با اینکه خودش در زنجیر بود به سرهنگ آقاخانی (نیایش) می‌توپد که ای ستمگر خجالت بکش خجالت بکش… بفرموده، خود وی را هم به قصد کشت می‌زنند. سید ابوالقاسم موسوی همزمان با قیام شیخ محمد خیابانی «حزب اکثریون» را با ابوالقاسم اسکندانی به تقلید از حزب بلشویک تشکیل داد. (به زبان روسی بلشویک большевики یعنی اکثریت). دکتر اِرانی دانش‌آموخته دانشگاه برلین بود و در ۲۸ آذر ۱۳۰۷ شمسی از رساله دکترای خود با عنوان «خواص احیاکننده اسید هیپوفسفری» دفاع کرد. وی در کتاب «پسیکولوژی فردی» به خودش اشاره می‌کند و می‌نویسد: «هیچ قضیه را نمی‌توان عاری از شرایط زمان و مکان و شخص متفکر تحقیق نمود. از طرف دیگر حالت شعور، هوشیاری و دانستن از خود دائماً تغییر می‌کند. خود اجتماعی من در چند سال پیش با اکنون فرق دارد…»


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


فعالیت سیاسی دکتر اِرانی هنگام اقامت وی در آلمان با پایه‌گذاری «فرقه جمهوری انقلابی ایران» در سال ۱۳۰۴ شمسی وارد مرحله جدیدی شد. شایان ذکر است که فرقه، همیشه بار منفی ندارد. در قرن نوزدهم گروه‌های ضد ارتجاعی که به جمود کلیسا معترض بودند نیز، فرقه نامیده می‌شدند. هواداران مارتین لوتر را هم که چندین سر و گردن از واپسگرایان به اصطلاح متدین جلوتر بودند، فرقه می‌نامیدند. به «حزب کمونیست ایران» هم که از تاریخ جنبش ملی و ضد امپریالیستی ایران معاصر جدا نیست و دکتر تقی اِرانی از اعضای آن بود، فرقه می‌گفتند. پس از خلع احمدشاه قاجار، «فرقه کمونیست ایران» در بیانیه‌ای چنین نوشت: «ملت ایران! وقتی که از راه دور به این سرزمین پر از بدبختی و فلاکت نگاه می‌کنیم چند میلیون مردم اسیر به نظر ما می‌رسد که همه گرفتار فقر و فلاکت و همه اسیر پنجه چپاول و غارتگری هستند. تاجر و کاسب ایران، دهقان و زارع ایران و آن اردوهای بزرگی که از هستی ساقط شده در کوچه و بازار به گدایی مشغولند همه اینها در زیر شکنجه و ظلم جان می‌دهند. چطور می‌شود حکومت ملی دایر کرد؟ هزاران قلب شجاع در این فکر و در این خیال در حال ضربان است. وقتی که شخص با عزت به این جمله مقدس فکر می‌کند، قربانی‌های رشید ایران را در نظر می‌آورد که برای آزادی ایران و خلاصی ملت از دست این طبقه ظالم جنگیده‌اند… ملت ایران باید خیلی از این قربانی‌ها در آستانه آزادی تقدیم کند… به ملت ایران سلام! به آزادی‌خواهان ایران سلام! به جهانگیرخان[صوراسرافیل] و محمدتقی خان[پسیان] سلام!»


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


دکتر اِرانی در نیمه دوم سال ۱۳۰۸ به ایران بازگشت و از همان آغاز سعی کرد با روشنفکران برجسته کشور تماس برقرار کند. آشنایی او با نیما یوشیج، احمد کسروی، شهیدزاده و طاهر تنکابنی نمونه بارزی از تلاش‌های او است. تدریس در دبیرستان‌های شرف، ثروت، معرفت و مدرسه صنعتی و تماس روزانه با دانش‌آموزان و دانشجویان زمینه مناسبی برای فعالیت و روشنگری به وجود آورده بود. او در جهت شناساندن میراث فرهنگی و تمدن ایران به جهان، کارهای ارزشمندی در انتشار متون کهن انجام داد. «وجه دین» اثر ناصرخسرو قبادیانی، رباعیات خیام و بدایع سعدی و… دکتر ارانی با همکاری فریدریش روزن، شرق‌شناس آلمانی، «رساله فی شرح ما اشکل من مصادرات کتاب اقلیدس» حکیم عمر خیام را هم تصحیح و منتشر کرد. مجله دنیا، یکی از آثار مبارزه فکری او بود، که آنرا به همراهی ایرج اسکندری و بزرگ علوی انتشار داد. البته برخلاف آنچه تبلیغ شده، دکتر اِرانی بنیانگذار حزب توده نبوده‌است. مانیفست حزب کمونیست نوشته کارل مارکس و فریدریش انگلس را نخستین بار، دکتر اِرانی به فارسی ترجمه کرده‌است. این امر یکی از موارد اتهام و جرم او در دادگاه جنائی تهران بود. علاوه بر این دکتر تقی اِرانی چند قطعه شعر نیز از زبان فرانسه به فارسی ترجمه کرده‌است که یکی از آن‌ها سرود زیبایی است با نام آهنگران.


____________________


صَمَد آقا، تواب می‌شود! عبدالصمد کامبخش یکی از اعضای گروهی بود که به ۵۳ نفر مشهور شدند. گروه ۵۳ نفر اشاره به آن دسته از زندانیان سیاسی است که در دوران رضاشاه در سال ۱۳۱۶ شمسی بازداشت شدند. این زندانیان که اکثراً در زندان شماره ۲ قصر (در بندهای ۲ و ۷) زندانی بودند بیشتر تمایلات چپ و سوسیالیستی داشتند و شماری از آنها بعداً حزب توده ایران را بنیان گذاردند. بین آنان انسان‌های فرهیخته و شریف کم نبود و چند نفر هم بودند که هیچ ربطی با زندان و زندانی سیاسی و مقاومت و این چیزها نداشتند و به اصطلاح میان آن عده، بُر خورده بودند. با دستگیری گروه ۵۳ نفر، عبدالصمد کامبخش علاوه بر خودشیرنی و معرفی دکتر تقی ارانی به عنوان مسؤول اول گروه و تک‌نویسی‌های دیگر، دست پیش می‌گیرد و به دیگران القا می‌کند ارانی، همه را به پلیس لو داده‌است! بند به هم می‌ریزد و خیلی‌ها از دکتر ارانی که انفرادی بود، منزجر می‌شوند و پُشت سرش صفحه می‌گذارند! دکتر اِرانی در دالان سوم زندان موقت (سلول ۲۸)، در اتاقی مرطوب و مُتَعفّن که تا کمر دیوارش قارچ داشت تک و تنها بود و هربار به هواخوری برده می‌شد، بیشتر زندانیان به وی پرخاش کرده، با صدای بلند داد می‌زدند: خائن… کثافت…خائن… کثافت… وقتی وی به بند عمومی زندان قصر منتقل می‌شود نیز، همین آش و همین کاسه بود. بایکوت می‌شود و حتی خلیل ملکی با وی دست به یقه شده توی صورتش می‌کوبد… دکتر ارانی در دفاعیه‌اش در دادگاه، ضمن اشاره به عبدالصمد کامبخش، او را زیر سؤال می‌برَد. اما این بخش از اظهارات وی از متن دفاعیه‌ وی که حزب توده منتشر نموده، حذف شده و تنها یکی دو جمله آن را امثال ایرج اسکندری نقل کرده‌اند. در واقع رابطه کامبخش با اداره شهربانی وقت (با بازجویان)، و نسبت‌دادن دروغین به گروه ۵۳ نفر، علنی نمی‌شود. دکتر ارانی در دادگاه گفته بود: «من با اینکه خودم کتاب‌نویس هستم اما هیچوقت نمی‌توانم ظرف چند ساعت چنین کتابی را که کامبخش [در بازجویی] با این فصول مرتب و در ظرف چند ساعت تنظیم نموده بنویسم». این بلبشوی غم‌انگیز خوشبختانه دیری نمی‌پاید چون در پرونده‌خوانی دست باعث و بانی رو می‌شود و وکیل‌مدافع گروه ۵۳ نفر، نام عامل اصلی دستگیری‌ها و کسیکه با بازجویان همکاری کرده (عبدالصمد کامبخش) را در حضور خودش و دیگر زندانیان، به اطلاع همه می‌رساند. دکتر ارانی در همان زندان جان داد اما صمد آقا بعدها عضو شورای مرکزی حزب توده شد و حزب توده خود را داعیه‌دار اندیشه دکتر ارانی معرفی نمود. عبدالصمد کامبخش که در زمان جنگ جهانی اول برای تحصیل راهی امپراتوری روسیه شده بود، از شرکت کنندگان در انقلاب روسیه (۱۹۱۷)، و از بنیان‌گذاران حزب توده ایران بود. وی جدا از تالیفاتی که داشت، نقش‌های مثبتی هم ایفا نمود و همه زندگی او در همکاری با بازجویان، و برخورد زشت‌ش نسبت به دکتر ارانی و پرونده ۵۳ نفر خلاصه نمی‌شود. … آذر ماه ۱۳۲۱ ایرج اسکندری پرونده دکتر ارانی را از دادگستری گرفت اما موضوع کامبخش از این پرونده بیرون کشیده شد و متن سانسورشده دفاعیه را مطبوعات حزب توده چاپ کردند. بعدها در توجیه این سانسور گفته شد کامبخش از سال ۱۳۲۲ تا سال ۱۳۲۵ مسؤول کل تشکیلات حزب توده ایران بود و اگر متن دفاعیات واقعی دکتر ارانی چاپ می‌شد، دیگر کسی که به عنوان لودهنده تعدادی از ۵۳ نفر و تبانی کننده با پلیس بود، نمی‌توانست با داشتن چنین پیشینه‌ای مسؤول کل تشکیلات حزب توده باشد. گرچه گفته می‌شود بازجویان ممکن است از محمد شورشیان و محمود بقراطی که قبل از کامبخش دستگیر شده بودند، مطالبی علیه دکتر بهرامی و دکتر ارانی، بخصوص، کشیده باشند. همچنین چه بسا ضیاء الموتی، انور خامه‌ای و احسان طبری، این یا آن مطلب را حین استنطاق در میان گذاشته باشند، اما آن فردی که به قول دکتر ارانی به اندازه یک کتاب، اطلاعات در اختیار بازجویان می‌گذارد، عبدالصمد کامبخش بود. کامبخش در توجیه همکاری خود با بازجویان، گفته بود بعد از مشورت با همسرم اختر(خواهر نورالدین کیانوری) و پس از ۲۴ ساعت فکر، برای جلوگیری از تهمت جاسوسی که رژیم در صدد بود به زندانیان بزند، و برای حفظ بخش نظامی و [سرهنگ عزت‌الله] سیامک، چاره را در آن دیدم که آن اطلاعات را به بازجوها بدهم و پیش خود فکر کردم خب اینها را می‌گیرند و مدتی نگه می‌دارند و به آنها کاری ندارند.


____________________


در نامه‌ای که دکتر تقی ارانی در زندان به عنوان وصیت‌نامه به دست بزرگ علوی رساند، نوشت: «شما را تا چند روز دیگر مرخص خواهند کرد ولی من ماندنی هستم و شاید مرا بکشند. مادر من بیمار و بستری‌ است و این مصائب را تاب نخواهد آورد. در موقع مرگ، در بالین او حاضر باشید و با او صحبت کنید…» … به روایت خسرو شاکری، عبدالصمد کامبخش پس از آزادی از زندان، گزارشی در ارزیابی امکانات بهره‌برداری از توانایی‌های فردی اعضای ۵۳ نفر به سود کمونیسم روسی نوشت و توسط «پ. م فتین» مشاور امور امنیتی استالین برای بین‌الملل کمونیست ارسال کرد. در گزارش مزبور، کامبخش ضمن اشاره به اینکه خاطره ارانی نباید به هیچ مناسبتی تیرگی یابد یا به آن خدشه وارد آید و ما باید از او همچون بهترین انقلابی و مبارز برای کمونیسم و کسی که زندگی خود را برای انقلاب کبیر کمونیستی از دست داد، یاد کنیم، ادعا نمود: ارانی بعدها که به من نزدیکتر شد و من و گذشته‌ام را شناخت، [در رابطه با دفاعیه اش در دادگاه) اعلام کرد که در مورد من اشتباه کرده بود ! کامبخش در توجیه همکاری خود با بازجویان، گفته بود دلیلش حفظ بخش نظامی بود. می‌گفتند وی گفته‌است که مسئله را با

Comments 
In Channel
loading
00:00
00:00
x

0.5x

0.8x

1.0x

1.25x

1.5x

2.0x

3.0x

Sleep Timer

Off

End of Episode

5 Minutes

10 Minutes

15 Minutes

30 Minutes

45 Minutes

60 Minutes

120 Minutes

همنشین بهار: دفاعیات دکتر تقی اِرانی در دادگاه جنائی

همنشین بهار: دفاعیات دکتر تقی اِرانی در دادگاه جنائی

همنشین بهار