143 - جهنم - جهنّم، چاه آتشینی که ته نداره! جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها و
Description
جهنّم، چاه آتشینی که ته نداره! جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها وَ بِئْسَ الْقَرارُ!
Hell, the endless pit of fire!
«جهنّم» یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«بئر جهنام: أي بعيد قعرها»
واژۀ جهنّم ۷۷ بار در آیات قرآن تکرار شده است.
[جهنم حسادت – نور ولایت]:
«جهنم» یکی از هزار واژه مترادف حسادت است!
+ «نار»: تمام آیات قرآن که با «نار» اومده رو با حسد برگردان کن!
+ «کفر»: تمام آیات قرآن که با «کفر» اومده رو با حسد برگردان کن!
و … هزار واژۀ مترادف دیگر حسد، به همین صورت …
وقتی میخوای به حرف صاحبان نور گوش کنی، مدام حسادتت گل میکنه!
هی شیطون میاد سر راهت، اغوائت میکنه!
هی بهش سنگ میزنی و میگی برو گمشو!
سنگزدن به شیطان خیلی کار سختیه!
+ «رمی جمرات و رجم شیطان و لعن»
نرفته، باز میبینی جلوی پات سبز میشه!
هر چی میخوای از حسادت فرار کنی، میبینی این آتش تمامی ندارد!
لذا در همین دنیا و در دل شرایط و تقدیراتی که خدای مهربان برای اصلاح و تربیتت رقم زده،
داری جهنم حسادت دنیای قلبتو میبینی که تمومی نداره!
اون آتش جهنم، وصل به همین نار حسادته و در ادامه همین استعمال حسدهاست که حسود سر از اون آتش بیانتها در میآورد
«جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها وَ بِئْسَ الْقَرارُ»
و اینو در عبارت «جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها – نُصْلِيهِمْ ناراً» واژه صلی به ما میگه.
«صلی در معنای ممدوح، یعنی دومی نور، و در معنای مذموم یعنی دومی نار»
پس حسود بجای اینکه مصلی نور ولایتش باشه، مصلی حسادت دنیای قلبش است.
اینه که آتش جهنم یه همچین ویژگی داره و باید هم داشته باشه تا خبر از ویژگی حسد بدهد
«مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّما خَبَتْ زِدْناهُمْ سَعِيراً
جايگاهشان دوزخ است. هر بار كه آتش آن فرو نشيند، شرارهاى [تازه] برايشان مىافزاييم.»
+ «سعر – متاستاز حسادت!»
+ [سورة الإسراء (۱۷): الآيات ۹۶ الى ۱۰۰]:
وَ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِهِ وَ نَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَلى وُجُوهِهِمْ عُمْياً وَ بُكْماً وَ صُمًّا مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّما خَبَتْ زِدْناهُمْ سَعِيراً (۹۷)
و هر كه را خدا هدايت كند او رهيافته است، و هر كه را گمراه سازد، در برابر او براى آنان هرگز دوستانى نيابى، و روز قيامت آنها را كور و لال و كر، به روى چهرهشان درافتاده، برخواهيم انگيخت: جايگاهشان دوزخ است. هر بار كه آتش آن فرو نشيند، شرارهاى [تازه] برايشان مىافزاييم.
این آتش حسادت تمامی ندارد!
«بئر جهنام أي بعيد قعرها»
جهنم: يكى از نامهاى آتش!
گويند اصل آن فارسى است که معرّب شده!
شاید در زبان فارسی، چون میجهد یا هر چه بر آتش قرار بگیرد میجهد و میپرد، این نام بر آتش اطلاق شده باشد! جه نام! بئر جهنام یعنی چاهی که از آن آتش بیرون میجهد!
ببین درونش چه خبر است! خدا نصیب نکنه!
در واقع جهنم یکی از نامهای دانهدرشتهای قبیلۀ شیطان است (لیدرهای سوء – پیشوایان آتش) که از کلامشان آتش و شرّ بپا میخیزد و ریشۀ فتنۀ ناس هستند «شراره آتش».
این فتنه گاهی «قتل نفس» بیگناهی مظلوم است،
و گاهی «تهمت و افترا» به بیگناهی مظلوم!
اهل شک حسود، حرف میزنن، شر بپا میکنن!
نا آرامی ایجاد میکنن!
بجای اینکه به هر جا میرسه، ایجاد نور و آرامش و مهربانی کنه، مدام داره شر بپا میکنه!
راه میره آتیش از کاراش در میاد!
حرف میزنه، طرفو میجزّونه! به همه نیش میزنه!
اینو باید بدونه که اگه این روش غلط حسادت رو در فرصتی که در دنیا بهش دادن، به سبب نور ولایت محمد و آل محمد ع درست نکنه، جاش توی جهنمه!
چون معنی کاراش، با معنی واژه جهنم، مو نمیزنه!
انگاری باید بدونه فعلا قطعهای از جهنم است.
اللغة: و جهنم اسم من أسماء النار و اشتقاقها من الجهومة و هي الغلظ
و قيل أخذ من قولهم بئر جهنام أي بعيد قعرها.
«و جهنّم اسم لما فيه مضيقة و كلوح و غلظة.»
[سورة البقرة (۲): آية ۲۰۶]:
وَ إِذا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهادُ (۲۰۶)
و چون به او گفته شود: «از خدا پروا كن» نخوت، وى را به گناه كشاند.
پس جهنم براى او بس است، و چه بد بسترى است.
… وقتی به حسود میگن حسادتو بذار کن و اهل نور ولایت و اهل تقوی باش «اتَّقِ اللَّهَ» و با گناه و معصیت خودتو آروم نکن و اینقدر استعمال حسد نکن، استعمال حسد انتهایی نداره، همینطور نار جهنم هم بیانتهاست، گوشش بدهکار نیست که نیست، و مدام توی زندگی حسادت میکنه و به هیچی راضی نیست و از همه چی شاکی است،
و انگشت اتهام رو به سمت دیگران میگیره نه به سمت خودش!
این حسود باید بدونه داره تو قلبش از هیولای حسدش، برای آخرتش، جهنمی دست و پا میکنه که نهایت نداره!
لذا زرنگ باش و بدان حسادت ولمون نمیکنه و ما باید مدام سنگریزه بهدست، دائما اونو رمی و رجم و لعن کنیم و این مانع عمل به نور ولایت رو سرکوب و متوقف و درناژ کنیم، در غیر اینصورت دیفالتمد همه ما که حسادته، بطور اتومات همه رو به سمت جهنم سوق میده، الا اهل نور ولایتی که حسادتشو با نور ولایت معالم ربانی که در ملکوت قلبش اخذ کرده و با این نور، اون نارو ترک کرده،
کانه مدام در حال تلاش بوده و دست و پا میزده تا از رفتن به جهنم نجات پیدا کنه!
در ادامه آیه بعدی چه زیبا حال کسی که به تقدیرات راضی است و حسدشو استعمال نمیکنه رو بیان می فرماید:
[سورة البقرة (۲): آية ۲۰۷]:
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ (۲۰۷)
و از ميان مردم كسى است كه جان خود را براى طلب خشنودى خدا مىفروشد،
و خدا نسبت به [اين] بندگان مهربان است.
کسی که نفس حسودشو میذاره کنار «مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ» و راضی به تقدیرات خدا میشه «ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ» چقدر زرنگه و زیرکانه و عاقلانه عمل کرده و چه معامله فوق العادهای کرده!
بدیهاتو بدی، بجاش خوبی بگیری!