سعدی خداوند شوق
Update: 2025-09-26
69
69Description
جلسه سعدی خداوند شوق به تاریخ مهر ماه ۱۴۰۴ در موسسه مهر شمس رویان در تهران اجرا شده است
In Channel
Download from Google Play
Download from App Store
United States00:00
00:00
1.0x
United States
استاد لذت بردم واقعا سپاس از زحماتتون🙏🏽🤍
شوق کسی رو بیدار کردن کار خردمندان است و بر عکس شوق کسی را کشتن بزرگترین جنایت هست!! و سعدی یکی از بهترین خردمندان این مرز و بوم است و نفس شما هم نفس سعدی هست!!!
دمتون گرم دکتر عزیز مثل همیشه عالی بود!! لذت بردم!! شرح حال شوریدگی سعدی در خلوتگه مرقدش موج می زنه!! همیشه شیراز مقصد عشق است!!!
خيلي لذت بردم ممنون از شما اقاي دكتر براي بيان شيوا وملموسي ك دارين، بسيار عالي
درود بسیاااار بر دکتر هدایتی بزرگوار... یکی از لذت بخشتررررین اپیزودها بود، که چندین بار باید گوش داد و آموخت. خداوند نگهدار شما باشد 🌷🌷 🌷
آقای دکتر آیا کلاسی دارید پیرامون حضرت سعدی و کلیاتش در تهران؟
درود بر شما چقدر و چقدر زیبا حق مطلب و جان کلام را راجع به حضرت سعدی و اشعارشون ادا میفرمایید امیدوارم حال دلتون خوب باشه🍀
سعدی ...صدای شما... همون شوق هست که گفتین ،انقدر که نفس حبس میشود
درود آقای دکتر دمتون گرم ممنون شوق عالی ذوق عالی فکر عالی ذکر عالی
سلام از اپیزود ۱۹ تا ۵۸ توی پادکست قابل پخش نیست. نمیدونم مشکلشون چیه ولی میشه درستشون کنید؟ ممنونم
سلام در پیش شما سر خم می کنیم استاد و خدا حافظ شما باشد این شیوایی سخن شما ماندگار و پایدار باشد
گوهر قیمتی از کام نهنگان آرند هر که او را غم جانست به دریا نرود درود بر شما
با سلام و تشکر از استاد گرامی! نظر من با تشبیه نه طبق معمول که میگن بلاتشبیه! اینه که: قران فارسی همان گلستان سعدی است . دوستان اونی که کلمات قران را خوب می فهمه و معانی اونو(مثل من) ، قطعا زیبایی اونو خوب درک می کنه و می فهمه که قران بشدت زیباست . یک کتاب بی نظیر شعره ! حالا شما گلستان و بوستان سعدی را بخوانید و در معانی آن فرو برید کتابی برابر با قرانه به فارسی . تازه گلستان لطیف تر از قرانه چون بگیر و ببند و اتش جهنم و کافر و بسوزانید و دسشتان را پشت قطع کنید نداره ... بدونتعصب نگاه کنید
خوشحالم روزیم شد شنیدن پادکست شما..بسیار لذت بردم..متشکرم .روزافزون موفق باشین🍀
عالی عباس عزیز بسیار لذت بردم 🙏🌹
بسیار عاالی ... سلامت و مانا باشید 🙏🌹🙏🌹
گر بزنی به خنجرم، کز پی او دگر مرو نعرهٔ شوق میزنم، تا رمقیست در تنم این نه نصیحتی بود، «کز غم دوست توبه کن» سخت سیهدلی بوَد، آن که ز دوست برکنم
شوق یک لحظه است بقیه اش خاطره است ...
بلبل از فیضِ گل آموخت سخن، ور نه نبود این همه قول و غزل تعبیه در منقارش ...
صورت تو دیباچه اخلاق توست ...