سعدی کاشف زیبایی
Update: 2025-07-03
46
Description
این جلسه با عنوان سعدی کاشف زیبایی به همت موسسه فرهنگی سپهر مهر به صورت آنلاین به تاریخ
اول خرداد ماه سال ۱۴۰۴ اجرا شده است
https://t.me/sepehr_mehr
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
In Channel
بسیار عالی و دلنشین بود. بی نظیر هستین... ممنونم 🙏♥️🌹🙏
عمر سعدی گر سر آید، در حدیث عشق شاید کاو نخواهد ماند بیشک، وین بماند یادگاری
رفتنش دل میرباید، گفتنش جان میفزاید با چنین حسن و لطافت، چون کند پرهیزگاری؟
دوستان معذور دارند، از جوانمردی و رحمت گر بنالد دردمندی، یا بگرید بیقراری
زندگانی صرف کردن، در طلب حیفی نباشد گر دری خواهد گشودن، سهل باشد انتظاری
ور تو را با خاکساری، سر به صحبت درنیاید بر سر راهت بیفتم، تا کنی بر من گذاری
دانی از بهر چه معنی، خاک پایت مینباشم؟ تا تو را ننشیند از من، بر دلِ نازک غباری
بار بیاندازه دارم، بر دل از سودای جانان آخر ای بیرحم، باری از دلی برگیر باری
عشق در عالم نبودی، گر نبودی روی زیبا گر نه گل بودی نخواندی، بلبلی بر شاخساری
هر که منظوری ندارد، عمر ضایع میگذارد اختیار این است دریاب، ای که داری اختیاری
راحت جان است رفتن با دلارامی به صحرا عین درمان است گفتن، درد دل با غمگساری
هر که را با دلستانی عیش میافتد زمانی گو «غنیمت دان که دیگر، دیر دیر افتد شکاری»
خوش بوَد یاری و یاری بر کنار سبزهزاری مهربانان، روی بر هم، وز حسودان بر کناری
هزار جامهٔ معنی که من براندازم به قامتی که تو داری قصیر میآید ...
غمین نباشم اگر دیر آمدی که مرا سعادتی چو تو البته دیر میآید ...
همی خرامد و عقلم به طبع میگوید «نظر بدوز که آن بینظیر میآید»
که برگذشت که بوی عبیر میآید؟ که میرود که چنین دلپذیر میآید؟
اشتر به شعر عرب در حالت است و طرب گر ذوق نیست تو را کژطبع جانوری
دلبندم آن پیمانگُسل، منظورِ چشم آرامِ دل نِی، نِی، دلآرامش مخوان کز دل ببُرد آرام را
گرچه آرام از دل ما میرود همچنین میرو که زیبا میروی دیدهٔ سعدی و دل همراه توست تا نپنداری که تنها میروی ...