Discoverداروخانه سعدیدیباچه گلستان : بخش سوم
دیباچه گلستان : بخش سوم

دیباچه گلستان : بخش سوم

Update: 2025-11-2728
Share

Description

این جلسه سومین جلسه از شرح گلستان سعدی است که در آن دکتر عباس هدایتی اصل به توضیح بخش سوم دیباچه گلستان میپردازد که به تاریخ خرداد ماه سال ۱۴۰۴ در خانه رئوفی قزوین اجرا شده است

Comments (48)

Shiva Hassanpour

که گر خاک شد سعدی، او را چه غم؟ که در زندگی خاک بوده‌ست هم به بیچارگی تن فرا خاک داد وگر گِردِ عالم برآمد چو باد بسی برنیاید که خاکش خورَد دگر باره بادش به عالم بَرَد مگر تا گلستانِ معنی شکفت بر او هیچ بلبل چنین خوش نگفت عجب گر بمیرد چنین بلبلی که بر استخوانش نروید گلی

Dec 12th
Reply

Shiva Hassanpour

نه یوسف که چندان بلا دید و بند چو حکمش روان گشت و قدرش بلند گنه عفو کرد آل یعقوب را؟ که معنی بود صورت خوب را به کردار بدشان مقید نکرد بضاعات مزجاتشان رد نکرد ز لطفت همین چشم داریم نیز بر این بی‌بضاعت ببخش ای عزیز کس از من سیه نامه تر دیده نیست که هیچم فعال پسندیده نیست جز این کاعتمادم به یاری تست امیدم به آمرزگاری تست بضاعت نیاوردم الا امید خدایا ز عفوم مکن ناامید

Dec 12th
Reply

Shiva Hassanpour

نظر کن چو سوفار داری به شست نه آنگه که پرتاب کردی ز دست سوفار:تیری که در چله کمان

Dec 12th
Reply

Shiva Hassanpour

تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی

Dec 8th
Reply (2)

Shiva Hassanpour

ز خُردی تا بدین غایت که هستم. حدیث دیگری بر خود نبستم.

Dec 8th
Reply

Shiva Hassanpour

ز حد گذشت جدایی میان ما ای دوست بیا بیا که غلام توام بیا ای دوست "دوست"

Dec 8th
Reply

Shiva Hassanpour

اگر میرم امروز در کوی دوست قیامت زنم خیمه پهلوی دوست مده تا توانی در این جنگ پشت که زنده‌ست سعدی که عشقش بکشت "دوست"

Dec 8th
Reply

Shiva Hassanpour

ز هر چه هست گزیرست و ناگزیر از دوست به قول هر که جهان مهر برمگیر از دوست به جای دوست گرت هر چه در جهان بخشند رضا مده که متاعی بود حقیر از دوست

Dec 8th
Reply

Shiva Hassanpour

ماه‌رویا! روی خوب از من متاب بی‌خطا کشتن چه می‌بینی صواب؟ دوش در خوابم در آغوش آمدی وین نپندارم که بینم جز به خواب خوی به دامان از بناگوشش بگیر تا بگیرد جامه‌ات بوی گلاب خوی :عرق

Dec 8th
Reply

Shiva Hassanpour

رفیق مهربان و یار همدم همه کس دوست می‌دارند و من هم نظر با نیکوان رسمیست معهود نه این بدعت من آوردم به عالم

Dec 8th
Reply

Shiva Hassanpour

آدمی را زبان فضیحه کند. جوزِ بی‌مغز را سبکساری

Dec 8th
Reply

Shiva Hassanpour

سعدی اندازه ندارد که چه شیرین سخنی باغ طبعت همه مرغان شکرگفتارند

Dec 8th
Reply

Shiva Hassanpour

روی خوش و آواز خوش دارند هر یک لذتی بنگر که لذت چون بود محبوب خوش‌آواز را

Dec 8th
Reply

Shiva Hassanpour

من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت کاول نظر به دیدن او دیده‌ور شدم

Dec 8th
Reply

Shiva Hassanpour

به حکمت زبان داد و گوش آفرید که باشند صندوق دل را کلید اگر نه زبان قصه برداشتی کس از سر دل کی خبر داشتی؟ وگر نیستی سعی جاسوس گوش خبر کی رسیدی به سلطان هوش مرا لفظ شیرین خواننده داد تو را سمع و ادراک داننده داد مدام این دو چون حاجبان بر درند ز سلطان به سلطان خبر می‌برند

Dec 8th
Reply

Shiva Hassanpour

دو دوست قدر شناسند عهد صحبت را که مدتی ببریدند و بازپیوستند

Dec 8th
Reply

Shiva Hassanpour

از برای حق صحبت ، سال ها / بازگو حالی از آن خوشحال ها تا زمین و آسمان خندان شود / عقل و روح و دیده صد چندان شود

Dec 8th
Reply

Shiva Hassanpour

اینان مگر ز رحمت محض آفریده‌اند؟ کآرام جان و انس دل و نور دیده‌اند

Dec 8th
Reply

Shiva Hassanpour

طرب نوجوان ز پیر مجوی که دگر ناید آب رفته به جوی

Dec 8th
Reply

Shiva Hassanpour

در اخبار شاهان پیشینه هست که چون تکله بر تخت زنگی نشست به دورانش از کس نیازرد کس سبق برد اگر خود همین بود و بس چنین گفت یک ره به صاحبدلی که عمرم به سر رفت بی حاصلی بخواهم به کنج عبادت نشست که دریابم این پنج روزی که هست چو می‌بگذرد جاه و ملک و سریر نبرد از جهان دولت الا فقیر چو بشنید دانای روشن نفس به تندی برآشفت کای تکله بس! طریقت به جز خدمت خلق نیست به تسبیح و سجاده و دلق نیست تو بر تخت سلطانی خویش باش به اخلاق پاکیزه درویش باش

Dec 8th
Reply
00:00
00:00
x

0.5x

0.8x

1.0x

1.25x

1.5x

2.0x

3.0x

Sleep Timer

Off

End of Episode

5 Minutes

10 Minutes

15 Minutes

30 Minutes

45 Minutes

60 Minutes

120 Minutes

دیباچه گلستان : بخش سوم

دیباچه گلستان : بخش سوم

Abbas Hedayatiasl