53 - ع ق ل - چقدر عقلت میکشه؟ قلب عاقل
Description
How Much Do You Really Understand?!
«عقل» یکی از هزار واژۀ مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«تعقیل النبات: پیوند زدن قلمۀ گیاهان»
قلمۀ گل، از گلستان علوم آل محمد علیهم السلام!
«ان العباس بن على زق العلم زقا»
چقدر عقلت میکشه؟! – قلب عاقل! – سوء تفاهم!
از خدا چه درکی داری؟!
این میشه همین سوال اول: یعنی چقدر عقلت می کشه؟!
«يا هِشامُ،
ما بَعَثَ اللَّهُ أنبِياءَهُ ورُسُلَهُ إلى عِبادِهِ إلّا لِيَعقِلوا عَنِ اللَّهِ»
اى هشام!
خداوند، پيامبران و رسولان را به سوى مردم مبعوث نكرد،
مگر بدان جهت كه از خداوند، دركى پيدا كنند.
چقدر عقلت میکشه: «كيف عقله»؟! چقدر «خردمندی»؟
«عَلَى قَدْرِ مَا آتَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ فِي دَارِ الدُّنْيَا»:
اگه کارهای خوبت، طینتی باشه یعنی از روی عمل به نور ولایت، یا در واقع عقلت نباشه، این کارها اصلا بدردت نخواهد خورد! در حقیقت ثواب به کارهایی داده میشه که عاقلانه صورت گرفته:
«إِنَّمَا أُثِيبُهُ عَلَى قَدْرِ عَقْلِهِ»
یعنی با استعمال اندیشه صاحبان نور در دل شرایط تقدیرات بوجود آمده باشه.
کیفیت عقل اهمیت داره!
یعنی مهم اینه که چقدر عقلت، قبض نور و بسط نور قلبشو میفهمه!
به میزانی که نور و ظلمت رو متوجه میشه و بهش عمل میکنه، به همین میزان کلام خدا رو فهمیده و عمل کرده و بهش ثواب داده خواهد شد، ان شاء الله تعالی.
(كيف عقله): سؤال عن قدر عقله الذي مناط التكليف.
(على قدر العقل): أي العقل الذي يعبد به الرحمن ويكتسب به الجنان.
عقل و قلب و اون فضای روحانی و ملکوت درون قلب ناپیداست، لذا وقتی یه نفر داره یه کاری رو انجام میده، از روی کیفیت کارش متوجه عقلش میشیم، مثلا وقتی بچه دستشو میزنه به قابلمه داغ و میسوزه و دستشو میکشه عقب، بهش میگیم: مگه نمیفهمی قابلمه داغه؟! ببین عقلش نمیکشه که قابلمه داغه و دست رو میسوزونه و چه گرفتاری پیش میاد!
انگاری اهل شک حسود، عقلشون نمیکشه استعمال حسد چه بلایی سرشون میاره!
عقلی که نفهمه نور ولایت چیه، اصلا ارزشی نداره! این دیگه اسمش عقل نیست! جهل محض است.
عقل اونه که باهاش بشه خدا رو پرستش نمود! به این میگن عقل!
العقلُ: ما عُبِدَ بِهِ الرَّحمنُ وَ اكتُسِبَ بِهِ الجِنانُ!
اتمام حجت خدا با بنده به سبب همین عقل است!
«قَلْبُكَ الَّذِي جَعَلَ اللَّهُ فِيهِ الْعَقْلَ الَّذِي احْتَجَّ بِهِ عَلَى الْعِبَادِ»
+ «اتمام حجت – اولتیماتوم»
خدای مهربان با بنده، به اندازۀ عقل اون بنده، باهاش صحبت میکنه!
همینقدر هم ازش انتظار داره!
حاجت بنده هم بیشتر از این نیست.
«کلام خدا»: نور و ظلمت قلبتو چقدر میفهمی؟!
«نامحدود در محدود نمیگنجد!»
عقل مترادف نور ولایت و از هزار واژه است!
چقدر نور ولایت آل محمد ع رو با قلبت درک میکنی؟ این میشه مقدار عقل تو!
چقدر عقلت میکشه؟ یعنی چقدر اهل نور ولایت هستی؟!
چقدر با قلبت، کلام خدای خودتو میفهمی؟ چقدر کلام شیطان رو میفهمی؟
شنیدی میگن: با خودم دارم حرف میزنم!
عقل، اونیه که فرق کلام خدا و شیطان رو میفهمه.
چجوری؟ از روی تاریکی و روشنایی کلام!
از بوی خوب و بد کلام!
قسمتی از کتاب خردگرایی:
انسان در ژرفاى هستى خود، از نيرويى نورانى برخوردار است كه حيات روح او محسوب مىشود.
اگر اين نيرو پرورش پيدا كند، در پرتو آن، انسان مىتواند حقايق هستى را درك كند و حقايق محسوس را از نامحسوس، حق را از باطل، خير را از شر و نيك را از بد، تشخيص دهد.
اگر اين نيروى نورانى و اين شعور مرموز و پيچيده، تقويت شود، انسان از ادراكاتى فوق انديشه برخوردار مىگردد و با ديده غيبى با جهان غيب آشنا مىشود و غيب براى او مبدّل به شهود مىگردد، كه از اين مرتبه از عقل، در نصوص اسلامى به «يقين» تعبير مىشود.
صاحبان نور اومدن ما رو به نور حکمت برسونن!
اومدن ما رو سر عقل بیارن!
بدون عقلی که نور و ظلمتشو بفهمه،
نجات از آتش جهنم غیر ممکن است!
مرز خردمندى، جدايى از ناپايدار و پيوستن به پايدار است!
مرز خردمندى، پشت کردن به تمنّا و پيوستن به نور است!
بیایید درکی از خداوند داشته باشیم!
اشتباه حتمیه!
فقط با عقل وصل به نور میتونی متوجه اشتباهاتت بشی،
و اولین دوربرگردون، دور بزنی!
کاراتو به دلالت عقلت پیش ببر!
عقلی که از جنس نوره و کلام نور و ظلمتشو خوب میفهمه!
+ «نور داخلی + نور خارجی!»
+ «دوّمی نورت باش! نور صلات! نور نماز!»
وَ أَنَّ الظُّلْمَةَ فِي الْجَهْلِ
وَ أَنَّ النُّورَ فِي الْعِلْمِ
فَهَذَا مَا دَلَّهُمْ عَلَيْهِ الْعَقْلُ
+ «یاقوت سرخ!»
+ «دلل – نور خودش بهت چشمک میزنه!»
احمق کسی است که خودشو اوّلی میبینه!
اما عاقل، همیشه خودشو دوّمی نورش میبینه!
اگه حرف خدا رو نفهمی، مجبوری با توهّم زندگی کنی!
تا وقتیکه قلبت به نور ولایت روشن نشه، کلا در توهّم به سر میبری!