187 - الر – حروف مقطعه؛ صدای آغازین معلم برای ترجمهی نور! حروف مقطعه؛ آوای نورانیاند که در قلب طنینانداز شده و راز فهم را میگشایند! كهیعص!
Description
حروف مقطعه؛ صدای آغازین معلم برای ترجمهی نور! حروف مقطعه؛ آوای نورانیاند که در قلب طنینانداز شده و راز فهم را میگشایند! كهیعص!
The Disjointed Letters in the Qur’an: Keys to Luminous Understanding
سلام بر حروف الفبا !!!
سلام بر معلمی که این حروف الفبا رو به ما یاد میده!
حروف مقطّعه، الفبای نورانی هستند که بر قلب معلّم فرود میآیند!
سلامی پر از شوق و معرفت به آغاز آموزش و آفرینش معنا از طریق حروف!
سلام بر حروف الفبا!
سلام بر معلمی که راز این حروف را به ما آموخت؛
معلمی که نور را، چون جوهری نامرئی، در دل این حروف ریخت تا برای ما کلمات بسازد؛
جملاتی قابلفهم، قابلدرک، قابلچشیدن!
انگار میخواهیم حروف مقطعه—یا همان حروف آغازین کتاب الهی—را همردیف با «معلم نورانی» بنشانیم؛
معلمی که در سینهاش، نورِ علم خداوند، به زبانِ حروف ترجمه میشود؛
و حروف، در دل او، جان میگیرند، حرف میشوند، فهم میشوند، راه مینمایند.
تألیف، آفرینش دوبارهی نور است در بستر کلام!
بِتَأْلِيفِ الْحُرُوفِ الَّتِي قَرَأْنَاهَا لَكَ!
تأمل در عبارت کلیدی: «بِتَأْلِيفِ الْحُرُوفِ الَّتِي قَرَأْنَاهَا لَكَ»
این جمله شاهکلید است!
امام باقر علیهالسلام در اینجا پرده از فرایندی بسیار لطیف و شگفتانگیز در نزول وحی برمیدارد:
…
خداوند نور را بر پیامبر خوانده است (قرآن: «قَرَأْنَاهَا لَكَ»)، اما تألیف این نور بصورت حروف زبان عربی برای اظهار و هدایت، به امر خدا، توسط پیامبر انجام میگیرد و آشکار میگردد.
این نکته دقیقاً جوهره رسالت «بیان» است؛ یعنی پیامبر، بهعنوان معلّم مبیِّن، وظیفه دارد ترکیب حروف نورانی وحیشده را بر عهده بگیرد و آنها را به شکل کلمات قابلفهم و هدایتگر درآورد.
و حالا با این شکل خاص و ترکیبشده، معنا را در قالبی شنیداری و زبانی جلوه میدهد.
اینجاست که حروف از حالت خام، پراکنده و بیمعنا خارج میشوند و در پرتو تألیف پیامبر الهی، به کلمات هدایتگر، جملات نورانی و آیات معجزهگر بدل میشوند.
پس:
خداوند حروف نورانی را بر پیامبر خوانده است؛ و ترکیب این حروف برای بیان معنا و هدایت، بر عهده پیامبر و به فرمان خداوند است.
بهعبارتدیگر، پیامبر همچون معلمی است که مواد خام حروف الفبا را با نور کلامی که از خداوند دریافت کرده، آنها را به گونهای تألیف میکند که:
«هر که گوش فرا دهد و دل حاضر داشته باشد، بهواسطه این ترکیب نورانی هدایت شود.»
در پرتو این حدیث، میتوان گفت:
معلم حقیقی (خدا یا معلم نورانی) کسی است که میداند چطور حروف را که مواد خام محسوب میشوند، کنار هم بنشاند تا حقیقتی روشن، زاده شود
و از ترکیب این حروف خام، کلام نورانی هدایت خلق گردد.
پس «بِتَأْلِيفِ الْحُرُوفِ الَّتِي قَرَأْنَاهَا لَكَ» یعنی:
ما به تو الفبای وحی را آموختیم،
ما برایت آنها را خواندیم (تلاوت کردیم)،
و حالا، با همین حروف، تو کلام خدا را به گوش بندگان میرسانی.
این «تألیف حروف» فقط یک حرکت زبانی یا ادبی نیست؛
بلکه عملی وحیانی، رسالتی معنوی و مقامی نورانی است.
+ «مقام ابراهیم ع»
+ «اخذ»
پیامبر در اینجا نه صرفاً ناقل وحی، بلکه مؤلف کلمات نورانی هدایت است؛
نه از خود، بلکه با حروف نورانی الهی خواندهشده، و به اذن و هدایت خداوند.
اگر بخواهیم در قالب جملهای کوتاه و دقیق بگوییم:
تألیف حروف، مرحله دوم وحی است؛ مرحلهای که پیامبر مأمور است حروف نورانی خواندهشده را به کلمات هدایتگر تبدیل کند، تا اهل دل از آن نور بگیرند.
درخشانترین لحظهی وحی، آنگاه است که حروف، همچون ذرات خام نور، بر جان پیامبر خوانده میشوند؛ اما این پایان راه نیست. پیامبر، به اذن خدا، مأمور تألیف این حروف است؛ یعنی باید آن نشانههای نورانی معنادار را، با نگاهی و قلبی حاضر، به ترکیبی روشن، راهگشا و شنیدنی بدل کند. آری، قرآن مفهومی القاشده از حروفی است نورانی و قرائتشده، که پیامبر آنها را به اذن پروردگار، همچون معلمی الهی، میآراید تا در قالب جمله و آیه، بر گوش جان اهل سمع فرود آید.
اینجاست که نور معنا، از دل خاموش حروف میجوشد، و هدایت در لباس لفظ، تجلی میکند.
تألیف، آفرینش دوبارهی نور است در آینهی زبان.
تألیف، آفرینش دوبارهی نور است در لبان وحی.
تألیف، آفرینش دوبارهی نور است در دهان حقیقت.
تألیف، آفرینش دوبارهی نور است در بستر کلام.
تألیف، آفرینش دوبارهی نور است در تار و پود گفتار.
تألیف، آفرینش دوبارهی نور است در ظرف بیان.
تألیف، آفرینش دوبارهی نور است در صدای نبوت.
تألیف، آفرینش دوبارهی نور است در آواز دل.
آری؛
تألیف، آفرینش دوبارهی نور است در بستر کلام؛
آنگاه که حروف خام پراکنده، با نَفَس وحی و نگاه پیامبر ص، به آیه بدل میشوند
و معنا، جامهی لفظ میپوشد.
السَّلَامُ عَلَى حُرُوفِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ!
«السَّلَامُ عَلَى حُرُوفِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»
سلام بر حروف نورانی خدا، سلام بر قبض و بسط نور قلبها!
«قبض و بسط نور قلب، ولایت خاصّۀ امام سجاد علیه السلام!»
زیارت جوادیۀ امام رضا علیه السلام:
السَّلَامُ عَلَى شُهُورِ الْحَوْلِ
وَ عَدَدِ السَّاعَاتِ
وَ حُرُوفِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ
فِي الرُّقُومِ الْمُسَطَّرَاتِ.
سلام بر ماههای سال که دوازده باشند
و عدد ساعتها که دوازده باشند
و حروف لااله الّا الله که دوازده حرف باشند
در میان رقمهای نوشته شده.
این عبارت از زیارت جوادیه امام رضا علیهالسلام از زیباترین و ژرفترین درودهاییست که در آن، سلام فراتر از انسان و مکان، به سوی زمان، کلمات و حتی حروف گسیل میشود؛
گویی همهی هستی محملی برای ظهور نور الهی است.
در این زیارت، امام ع، سلام را نه فقط به انسانهای نیک، بلکه به اجزای هستی که حامل یا ظهوردهندهی نور توحیدند، عرضه میدارد:
«سلام بر ماههای سال»
یعنی سلام بر زمانهایی که در آن نور بندگی و یاد خدا طنینانداز است.
زمانهایی که ظرفیت ظهور معنا دارند.