DiscoverLuminous Language208 - ح د ث - حادثه، گفت‌وگوی بی‌کلام معلم با دلِ شاگرد! وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَديثاً!
208 - ح د ث - حادثه، گفت‌وگوی بی‌کلام معلم با دلِ شاگرد! وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَديثاً!

208 - ح د ث - حادثه، گفت‌وگوی بی‌کلام معلم با دلِ شاگرد! وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَديثاً!

Update: 2025-10-24
Share

Description

حادثه، گفت‌وگوی بی‌کلام معلم با دلِ شاگرد! وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَديثاً!

✨ A New Light, A New Response!

Every challenge or moment that arises in our daily life calls for a fresh, living answer — one that is real-time and alive, capable of unlocking the meaning of the event as it unfolds.

The key to such insight lies in the hands of a kind guardian angel, appointed by God to guide the heart.

A heart whose light mechanism is activated receives the answer right in the moment of the event, through the whisper of divine guidance.

السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِيمَةُ

حادثه، گفت‌وگوی بی‌کلام معلم با دلِ شاگرد!

«حدث» یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة» است.

در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:

«مُحادَثَةُ السَّيْفِ: جِلاؤه»

«گفت‌وگو با شمشیر» یعنی فرایند صیقل‌دادن شمشیری که کند شده است.

انگار جنگجو داره برای شمشیرش حدیث میگه!!!

یعنی با هر حرکت، سخنی در گوش فلز زمزمه می‌کند، تا دوباره تیز شود و بدرخشد.

«گفت‌وگو با مداد» یعنی تراشیدن نوک مدادی که شکسته است.

انگار دانش‌آموز داره برای مدادش حدیث میگه!!!

تا بتواند دوباره بنویسد، روشن، روان و بی‌نقص.

هر چیزی که در مسیر فرسایش یا فراموشی‌ست، نیازمند گفت‌وگوست؛

نه گفت‌وگوی لفظی، بلکه حدیثی از جنس بازگرداندن به اصل، به تیزی، به نور و روشنایی.

+ «#ورکلایف»

+ «جدد»

+ «نشأ»

+ «عبد»

فرشتهٔ مهربان، معلمِ ملکوتیِ من است؛

در ملکوتِ قلبم با من سخن می‌گوید

و برایم حدیثِ نور و محبت روایت می‌کند. ✨

مُحادَثَةُ السَّيْفِ!

در زبان عرب، وقتی جنگجو شمشیرش را صیقل می‌دهد تا برق بیفتد بر لبه‌اش، بجای عبارت «صیقل‌دادن» یا «تمیزکردن» شمشیر، می‌گوید: مُحادَثَةُ السَّيْفِ، یعنی «گفت‌وگو با شمشیر».

ریشه‌ی واژه‌ی مُحادَثَة از ریشۀ «حَدَث» و «حَديث» این تعبیر زیبا را دارد:

گویی اشاره دارد به گفت‌وگویی پنهان میان جنگجو و شمشیرش؛ گفت‌وگویی که حاصلش جلا، درخشندگی و آمادگی برای حقیقت میدان است.

و چه تعبیر دقیقی‌ست از آن‌چه حادثه نیز با ما می‌کند.

حادثه‌ها، بی‌دلیل «حادثه» نام نگرفته‌اند؛ چرا که آنان نیز برای گفت‌وگو آمده‌اند.

نه با زبان، که با ظاهری از نار و باطنی از نور! آمده‌اند تا با قلب ما حدیثی در میان گذارند.

و اگر گوش جان بسپاریم، خواهیم دید که هر حادثه، گفت‌وگویی‌ست برای جلا دادن دل؛

برای برکشیدن آن از زنگار حسادت،

تا آیینه شود برای تماشای نوری که همیشه آن‌جاست.


نوری تازه؛ پاسخی تازه! در حادثه‌ای تازه!

هر رویداد یا چالشی که در زندگی روزمره پیش می‌آید، پاسخی نو و متناسب با همان لحظه می‌طلبد، پاسخی که باید زنده و در لحظه باشد، تا قفل آن واقعه را بگشاید.

این کلید، در دست فرشتۀ مهربانی است که از سوی خداوند مأمور هدایت دل‌هاست.

قلبی که روشن شده و مکانیسم نورانی‌اش فعال است، در همان لحظه‌ای که با حادثه روبرو می‌شود، پاسخ را نیز از فرشته دریافت می‌کند.

وَ كُنْ خَلَقَ الثِّيَابِ جَدِيدَ الْقَلْبِ!

لباسهات اگه کهنه بود، عیبی نداره! اما مدام قلبتو مجهز به نور جدید بنما!


نهالی نو، ریشه‌ای کهن!

درخت نورانی علم، ریشه‌ای کهن دارد، و لحظه به لحظه شاخه‌ای نو و جدید سبز میکند!


مثال زیبای «مدادتراش» برای درک مفهوم واژه «حدث» که یکی از هزار واژه مترادف «نور الولایة» است:

هر حادثه‌ای که ایجاد می شود برای نو شدن قلبی است که زنگار گرفته و رو به فرسودگی است!

درمان زنگارِ حسدِ درونِ قلبِ ما نیاز به چند حادثه دیگر دارد؟ ما نمی‌دانیم!

در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:

«محادثة السيف: جِلاؤه» یعنی فرایند صیقل دادن چاقویی که کند شده است.

«حَادِثَة: رويدادى تازه و شگفت بدون سابقه قبلی»

+ «#ورکلایف»

«إِنَّمَا الْعِلْمُ مَا يَحْدُثُ»

«إِنَّمَا الْعِلْمُ مَا حَدَثَ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ يَوْمٌ بِيَوْمٍ وَ سَاعَةٌ بِسَاعَةٍ»

«السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِيمَةُ»

+ مقاله «نور سواد و سیادت!»


مثال زیبای مداد تراش !!!

با یک چاقوی کند و یا نوک مداد شکسته نمیشه کار کرد!

نه میشه با چاقوی کند تو آشپزخونه کاری انجام داد و نه میشه با یک مداد نوک شکسته چیزی نوشت یا نقاشی کرد!

باید حادثه‌ای ایجاد شود! باید کسی درِ گوش این چاقوی کند یا نوک مداد شکسته چیزی بگوید و آن را تیز و نوک دار نماید تا بتواند ماموریت خود را انجام دهد.

آیات هم که مثل این تراش‌ها، رنگ و وارنگ آماده و حیّ و حاضر!

… همینطور نباید انتظار داشته باشی با یک قلب کند و تاریک بتونی نور ولایت معلم رو در ملک و ملکوت ببینی و بفهمی و حس کنی و این فرایند هم مثل چاقوی کند و مداد نوک شکسته نیاز به حادثه دارد! نیاز به گفتگویی نورانی دارد! حادثه یعنی نور ولایت، یعنی آیاتی و رسلی! یعنی نیاز به آموزش دو جزء شفاهی (تئوری) و عملی داره و جزء تئوری رو از معلم در ملک فرا میگیری «رسلی» و جزء علمی رو هم از تمثال نورانی معلم در ملکوت قلبت (فرشتۀ مهربان) در شرایط و حوادث و آیات پیش آمده «آیاتی» کسب مینمایی ان شاء الله تعالی و این «آیاتی و رسلی» همون چیزی است که اهل شک حسود تکذیبش میکنن، قبولش ندارن و زیر بارش نمیرن و این شیوه زندگی رو مسخره میدونن و این همون نقض عهد اونهاست.

+ [سورة الكهف (۱۸): الآيات ۹۹ الى ۱۰۶]:

ذلِكَ جَزاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِما كَفَرُوا وَ اتَّخَذُوا آياتِي وَ رُسُلِي هُزُواً (۱۰۶)

«چالش – راستی‌آزمایی»

حوادث کارشون همین راستی‌آزمایی و به چالش کشیدن اعتقادها و باورهاست!

+ «محن»: امتحان قلوب نسبت به نور ولایت: «أُولئِكَ الَّذِينَ‏ امْتَحَنَ‏ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى»

+ «فتن»

+ «بلو»: «وَ لِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلاءً حَسَناً»

+ «خبر»

Comments 
In Channel
loading
00:00
00:00
x

0.5x

0.8x

1.0x

1.25x

1.5x

2.0x

3.0x

Sleep Timer

Off

End of Episode

5 Minutes

10 Minutes

15 Minutes

30 Minutes

45 Minutes

60 Minutes

120 Minutes

208 - ح د ث - حادثه، گفت‌وگوی بی‌کلام معلم با دلِ شاگرد! وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَديثاً!

208 - ح د ث - حادثه، گفت‌وگوی بی‌کلام معلم با دلِ شاگرد! وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَديثاً!