137 - ف و ج - اهل نور، دستهدسته، وارد بهشت میشوند! وَ رَأَيْتَ النَ
Description
اهل نور، دستهدسته، وارد بهشت میشوند! وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْواجاً!
DEPARTMENTAL Management!
Who are the heads
of these two departments now?
دپارتمان اهل نور – دپارتمان اهل حسادت
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي فَوْجِ الْفَائِزِينَ!
«فوج» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«فاجَ المِسْكُ: سَطَعَ»
«أفاجَ الرَّجُل، إذا أسرَعَ»
«الفَوْج: الجماعة من النَّاس، القَطِيعُ من الناس»
«الْفَوْجُ: الجماعة المارّة المسرعة، گروهى كه با شتاب عبور مىكنند.»
«الإِفاجةُ: الإِسْراعُ و العَدْوُ»
«فوج: گروهگروه، دستهدسته، فوجفوج، قسمتقسمت، طایفهطایفه»
«الفوج: قطيع يشترك في حكم أو في جريان»: یعنی یک دپارتمان!
مفهوم «جریان» از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة» استنباط میشود.
«جَاؤوا أَفْواجاً و افْرَاداً: يعنى گروهگروه و تكتك آمدند.»
«هذا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَكُمْ؛ قيل: إِن معناه هذا الفَوْجَ هم أَتباعُ الرُّؤساء:
یعنی گروهی از فالوئرهای یک لیدر سوء که داستان غمناک مشترکی دارند!
قطيع من المسك تفوح و تنتشر رائحته
+ «فشو»
+ «سطع – سَطَعَ الصبح»: مفهوم آشکار شدن و ظاهر شدن!
+ «اخراج»
+ «ذبح»
وقتی در شیشه عطر باز میشه یا ادکلن، اسپری میشه، بوی خوشش آشکار و ظاهر میشه!
به این میگن فوج.
آیات عرضه میشن و هر زوجی محصول مشترک خودشو بیرون میده!
زوج اهل نور یقین و صاحبان نور، بوی خوش و مطبوع،
و زوج اهل شک حسود و لیدرهای سوء، بوی نامطبوع تولید میکنن!
[∞=۱+۱]
مفهوم تجمع و جماعت:
الْفَوْجُ: الجماعة المارّة المسرعة، و جمعه أَفْوَاجٌ،
گروهى كه با شتاب عبور مىكنند، جمعش أَفْوَاجٌ است.
«أفاجَ الرَّجُل: إذا أسرَعَ»
«الإِفاجةُ: الإِسْراعُ و العَدْوُ»
قطيع من المسك تفوح و تنتشر رائحته.
«Puff Spray Perfume»
آیات متوالیا عرضه میشن!
+ «ولی»
«وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْواجاً»: این میشه دپارتمان اهل نور!
اهل نوری که سفر انفرادی با نور خود را با موفقیت طی نمودهاند،
در این دپارتمان و در این دارالسلام، به گرد هم جمع میگردند.
اما دپارتمان اهل حسادت، یعنی اهل تکذیب نور و تهمت زدن به آن:
«وَ يَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآياتِنا فَهُمْ يُوزَعُونَ»
«هذا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَكُمْ لا مَرْحَباً بِهِمْ إِنَّهُمْ صالُوا النَّارِ»
«كُلَّما أُلْقِيَ فِيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ»
«إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ كانَ مِيقاتاً يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً»
«يَوْمَ الْفَصْلِ» همان «نَذِيرٌ» و همان زمان و مکان «آیاتی و رسلی» است که خدای مهربان برای فصل و جداسازی اهل نور یقین از اهل شک حسود مقدر مینماید.
وقتی «آیاتی و رسلی» تقدیر و عرضه میشن، برای اهل یقین، نور علوم ربانی، عامل نصرت آنها در این فرصتهای ایجاد شده است لذا با استعمال معالم ربانی و تولید نور آرامش عمل صالح، عملا از این آیات عرضه شده بهرهمند میگردند و در نور آرامش داخل میشوند:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْواجاً»
[الفوج: قطيع يشترك في حكم أو في جريان]:
مفهوم «قطيع من شيء يتراءى فيه جريان»
کتاب التحقیق «مفهوم الجريان» رو در این واژه و واژههای دیگر، بهش تاکید داره!
انگاری میشه همون مفهوم آشکار شدن و رو شدن و ظاهر شدن رویّۀ مشترک جمعی که با هم، فالوئر یک لیدر هستند!
مدام، آیات، فرصتی برای آشکار شدن درون پنهان افراد هستند!
در این جریان زندگی است که همه، فوجفوج با گذر زمان و عرضه آیات، تکلیفشون معلوم میشه که خودشونو اختیارا در بار صاحب نور قرار میدن یا در بار لیدر سوء «وسق – اتّسق».
فوج، واژهای است که به ما اینو میگه:
آیات به سرعت میان و فرصتی برای غربال کردن مجموعهای که بدور صاحبان نور حلقه زدهاند، هستند، بطوریکه اهل ایمان زبانی و قلبی را از اهل ایمانی که فقط زبانا اقرار میکنن و نه قلبا، جداسازی و پاکسازی نمایند!
این جداسازی به دو فوج، سنت ذات اقدس الهی است!
[قطیع: قسمتی از گله گوسفندان]
مهلت، در پایان فرصتهای داده شده، به اتمام میرسد!
یهو میبینی میگن: مهلت تمام شد! آخرشه! «END»: پایان!
پس باید دعامون این باشه:
ای خدای مهربان، ان شاء الله در پایان کار، ما در گروه رستگاران قرار بگیریم:
«اللَّهُمَّ … وَ اجْعَلْنِي فِي فَوْجِ الْفَائِزِينَ»
فَوْجِ الْفَائِزِينَ: گروه رستگاران
اللَّهُمَّ … وَ اجْعَلْنِي فِي فَوْجِ الْفَائِزِينَ!
الصحيفة السجادية ؛ ص۱۷۴
(۴۱) (وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي طَلَبِ السِّتْرِ وَ الْوِقَايَةِ:)
دعاى چهل و يكم از دعاهاى امام عليه السّلام است،
در درخواست پرده پوشى و حفظ و نگهدارى:
(۱) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ،
وَ أَفْرِشْنِي مِهَادَ كَرَامَتِكَ،
وَ أَوْرِدْنِي مَشَارِعَ رَحْمَتِكَ،
وَ أَحْلِلْنِي بُحْبُوحَةَ جَنَّتِكَ،
وَ لَا تَسُمْنِي بِالرَّدِّ عَنْكَ،
وَ لَا تَحْرِمْنِي بِالْخَيْبَةِ مِنْكَ.
بار خدا يا بر محمّد و آل او درود فرست،
و بسترهاى گرامى داشتن خود را براى من بگستران،
و مرا در آبشخورهاى رحمت و مهربانيت در آور،
و در ميان بهشتت فرود آور،
و به برگرداندن از (درگاه) خود مرنجانم،
و بنوميدى از (رحمت) خويش نوميدم مگردان.