160 - و ق ی - سپر نورانی! با نور، از خودت دفاع کن! اتَّقُوا اللَّهَ!
Description
سپر نورانی! با نور، از خودت دفاع کن! اتَّقُوا اللَّهَ!
A protector named “light shield”.
The anti-jealousy shield!
The mask we wear on these coronavirus days teaches us the “protection” concept in the word ”piety”.
Risk management in critical situations means creating a process with high protection.
outer world examples- inner world feeling
… And verses from the Holy Quran
#emotionallanguage #jealousy #DivineLight #DynamicHeart #StopEnvy #implementation #shield #protection
محافظی به نام “سپر نورانی“.
سپر ضد حسادت!
ماسکی که در این روزهای ویروس کرونا استفاده می کنیم
مفهوم “محافظت” در کلمه “تقوا” را به ما میآموزد.
مدیریت ریسک در شرایط بحرانی به معنای ایجاد فرآیندی با حفاظت بالا است.
مثالهای دنیای خارج – احساس دنیای درونی
… و آیاتی از قرآن کریم
+ «مصونیت نورانی!»
تمنّاها، رنگ و وارنگ، میخوان گولش بزنن!
اما سپر نورانی ولایت، قلبشو از این همه مکر و حیله، و تساویل نفس و شیطان حفظ میکنه!
اتقى السيف بالتُّرس
«وقی» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می نویسند:
«اتقى السيف بالتُّرس: بوسيله سپر جلو شمشير را گرفت.»
«سپر تقوی»
«الْوِقَايَةُ: حفظُ الشيءِ ممّا يؤذيه و يضرّه.»
«التَّقْوَى جعل النّفس في وِقَايَةٍ مما يخاف»
«مِعْطَفٌ وَاقٍ: روپوش يا بارانى»
«قِناعٌ واقٍ: ماسك ضد گاز»
«ماسک ضد حسد»
«کلاه ایمنی – کلاه کاسکت»: نام زیبای معالم ربانی صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشه آنهاست.
«helmet»: کلاهخود!
يَا أَهْلَ التَّقْوَى وَ يَا مَنْ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى
الصحيفة السجادية ؛ ص۲۵۰
(۵۱) وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي التَّضَرُّعِ وَ الِاسْتِكَانَةِ:
(۷) يَا كَهْفِي حِينَ تُعْيِينِي الْمَذَاهِبُ
وَ يَا مُقِيلِي عَثْرَتِي،
فَلَوْ لَا سَتْرُكَ عَوْرَتِي لَكُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحِينَ،
وَ يَا مُؤَيِّدِي بِالنَّصْرِ،
فَلَوْ لَا نَصْرُكَ إِيَّايَ لَكُنْتُ مِنَ الْمَغْلُوبِينَ،
وَ يَا مَنْ وَضَعَتْ لَهُ الْمُلُوكُ نِيرَ الْمَذَلَّةِ عَلَى أَعْنَاقِهَا،
فَهُمْ مِنْ سَطَوَاتِهِ خَائِفُونَ،
وَ يَا أَهْلَ التَّقْوَى، وَ يَا مَنْ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى،
أَسْأَلُكَ أَنْ تَعْفُوَ عَنِّي،
وَ تَغْفِرَ لِي فَلَسْتُ بَرِيئاً فَأَعْتَذِرَ،
وَ لَا بِذِي قُوَّةٍ فَأَنْتَصِرَ،
وَ لَا مَفَرَّ لِي فَأَفِرَّ.
[تمام راهها به معالم ربانی و نورانی ختم می شود!]:
تقوی نام زیبای معالم ربانی صاحبان نور است، یعنی «کتاب و معلّم کتاب»
تمام دین خدا را می توان در این واژه خلاصه نمود.
اصلا امر الله در هر زمان، تقوی است: «أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوى»،
دل کندن از گناه با یاد معالم ربانی همان تقوی است که همۀ صاحبان نور در هر زمان، پیامشان همین بوده و هست و خواهد بود.
تمام داستانها و مطالب قرآن و معلّم این قرآن، برای اهل تقوی نازل شده است:
«ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُدىً لِلْمُتَّقينَ».
در واقع تمام کتاب قرآن و معلم آن، برای عاقل، نازل شده است، آشکار شده است، ذبح شده است، اخراج شده است.
تمام قرآن و معلم قرآن، برای اهل یقین نازل شده است.
پس اهل تقوی همان عقلاء و اهل یقینی هستند که نسبت به معالم ربانی آشکار شده، اولا معرفت و شناخت پیدا نموده اند و ذره ای شک نسبت به صاحب نور و معالمش ندارند و ثانیا تمام تلاش خود را می نمایند که عملا این معالم را به هنگام عرضه آیات بکار ببندند و با یادآوری این معالم ربانی، گره از مشکلات روزمره خود بگشایند.
مشتقات ریشۀ «وقی» ۲۵۸ بار در قرآن تکرار شده است.
تمام آیاتی از قرآن که واژه «وقی» در آن بکار رفته اشاره به این افراد بسیار اندک در هر زمان دارد که زیرکانه راه دینداری را از نور خود فهمیده اند و توفیق عمل صالح با این عمل به این معالم نورانی را با یاد او خواستارند. از عبارت « ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُدىً لِلْمُتَّقينَ » اینجوری هم متوجه میشیم که این کتاب و این معلّم، به درد اهل حسد نخواهد خورد، چون اهل حسادت نورشونو باور ندارند.
ارتباط مفهومی این واژه «وقی» با دیگر واژههای مترادف نور الوالایة در آیات قرآن بسیا رزیباست.
مثلا: [ریب – تقوی] [عبد – تقوی] [وعظ – تقوی] [لبّ – تقوی] و الی آخر که همۀ این واژهها از نظر معنی و مفهوم به معالم ربانی صاحبان نور برمی گردد و انگاری تمام راهها برای ما به نور ختم میشود!
[تقوی – فجور] :
« فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها – أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ »
أَ لا تَتَّقُونَ؟!!!
همیشه مطلب همینه: «أَ لا تَتَّقُونَ»: آیا پروا ندارید؟!!!
[پروا = تقوا]
إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَ لا تَتَّقُونَ
إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَ لا تَتَّقُونَ
إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صالِحٌ أَ لا تَتَّقُونَ
إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَ لا تَتَّقُونَ
إِذْ قالَ لَهُمْ شُعَيْبٌ أَ لا تَتَّقُونَ
وَ إِنَّ إِلْياسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ لا تَتَّقُونَ
وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ