DiscoverLuminous Language173 - ص ف ف - صف‌آرائی صاحبان نور! وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا!
173 - ص ف ف - صف‌آرائی صاحبان نور! وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا!

173 - ص ف ف - صف‌آرائی صاحبان نور! وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا!

Update: 2025-02-21
Share

Description

صف‌آرائی صاحبان نور! وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا!

Luminous Lineup!

Luminous hearts, at attention, lined up!

وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا!

سوگند به صف‏‌بستگان (یعنی صاحبان نور) كه صفى [با شكوه‏] بسته‌‏اند،

تا به نوبت خود، بیایند و ماموریتی عظیم را به معرض نمایش بگذارند:

«وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ (۱۰۷) وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ (۱۰۸)»

و او را در ازاى قربانىِ بزرگى باز رهانيديم.

و در [ميان‏] آيندگان براى او [آوازه نيك‏] به جاى گذاشتيم.»

«قربانىِ بزرگ» یعنی «ذِبْحٍ عَظِيمٍ» نام زیبای صاحبان نور است

که ماموریت خطرناک کربلای آنها را به ما می‌فهماند.

ماموریتی که برای آشکار کردن علوم آل محمد ع «ذبح»،

جان خود را فدای این ماموریت زیبا می‌نمایند.

و اینگونه، همه صاحبان نور در حالت خبردار، منتظر امر الله نورانی مافوق خود هستند تا به موقع، انجام وظیفه نمایند.

«وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِيحَهُ»

در مقالۀ زیبا و مهم «ضرب المثل» گفته شد که،

این هنرپیشه «الممثّلون» منتظره که کارگردان به او بگه:

حالا نوبت توست! پاشو و نقشتو بازی کن!

+ «ضَرَبَ لَكُمْ مَثَلاً مِنْ أَنْفُسِكُمْ»

«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ … يَا ضَارِبَ الْأَمْثَال‏»

«اللَّهُمَّ إِنِّي اَسْاَلُکَ بِاسْمِکَ … الصَّافَّاتِ!»

«صفف» یکی از هزار واژه مترادف «نور الولایة» است.

در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:

«ناقةٌ صَفُوفٌ‏: تَصُفُّ‏ رجلَيْها عند الحَلَبِ.»:

شتری که بهنگام دوشیدن شیر از پستانش، پاهای خود را باز نگه داشته است.

«صَفَ‏ الطائِرُ جناحيه فى السماء: بسطها و لم يحركها»: پرندگانی که در حال پرواز پر گشوده‏‌اند.

«الطَّيْرِ فَوْقَهُمْ صافَّاتٍ‏ وَ يَقْبِضْنَ»

«اَسْاَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی یَطِیرُ بِهِ الطَّیْرُ فِی جَوِّ السَّمَاءِ صَافَّاتٍ بِاَمْرِکَ.»

+ «فتح» + «ذبح» + «ظهر» + «خرج» و … «نور».

«صَفَفْتُ‏ اللّحمَ: قدّدته، گوشت را تكّه تكّه و منظّم چيدم، تا بذارمشون جلوی آفتاب خشک بشه»

«الصَّفِيفُ‏: القَدِيدُ إذا شُرِّر في الشمس»

«الصَّفِيفُ‏: اللّحمُ‏ الْمَصْفُوفُ‏، گوشت چيده شده»

+ «فرش»

نور، خودشو در معرض مخاطبین قرار میده و میشه معنای واژۀ زیبای «صافّات».

حالا در مصاف این نور آشکار شده قرار گرفتن، میشه همون دومی نور شدن، میشه واژۀ زبای «صلی».

شنیدی میگن: او به مصاف دشمن رفت.

یعنی رفت با دشمن روبرو شد.

«اَللّهُمَّ وَ اَیُّما غازٍ غَزاهُمْ مِنْ اَهْلِ مِلَّتِکَ … فَاِذا صافَّ عَدُوَّکَ وَ عَدُوَّهُ فَقَلِّلْهُمْ فی عَیْنِه،

و صَغِّرْ شَاْنَهُمْ فی قَلْبِه، وَ اَدِلْ لَهُ مِنْهُمْ وَ لَا تُدِلْهُمْ مِنْهُ.»

+ «صلی»: دومی نور شدن

«و صافُّوهُم‏ في القِتالِ: وَقَفُوا مُصْطَفِّينَ‏ كما في العُبابِ.»

«ناقةٌ صَفُوفٌ‏: تَصُفُ‏ يَدَيْها عند الحَلَبِ.»

موقع دوشیدن شیرش، دستهاشو یه جوری در وضعیت باز قرار میده که بشه پستانهای پر شیرشو براحتی بدوشند!

در این فیلم زیبای شیردوشیدن شتر، در لحظۀ طلوع صبح، ببین این شتر چجوری پاهاشو باز و بدون حرکت نگه میداره تا دوشندۀ شیر بدون ترس و نگرانی از لگد زدن شتر، با خیال راحت شیرشو بدوشه و نوش جان کنه. + «عطو»

ماموریت صاحبان نور همینه!

به این میگن ظهر و ذبح و اخراج و …

همین، ماموریت کربلاست!

«ناقةٌ تُصَفُّ بين مَحْلَبَيْنِ فصاعدا لغزارتها، و التي تَصُفُّ رجلَيْها»

«ناقةٌ صَفُوفٌ‏: شتر مادّه پر شير كه كاسه‏‌ها براى شيرش به صف مى‌‏شود،

يا اينكه پاهايش در موقع دوشيدن منظّم قرار مى‌‏گيرد.»

صاحبان نور، پستان‌های پرشیر خودشونو در معرض دید مخاطبین قرار میدن تا بدوشنشون!

به این میگن: «و الصّافّات صفّا»

انگاری خدای مهربان، اینجوری به بندۀ خوش، چراغ سبز نشون میده!!!

اینجوری خدای مهربان اجازه میده و اعلام موافقت میکنه تا بندگانش از نعمت نور الولایة بهره‌مند بشن!

«چراغ سبز نشان دادن» به معنای ابراز علاقه یا تمایل به شروع و ادامه یک رابطه باشد.

+ خدای مهربان، به بندگانش چشمک میزنه! «یا دلیل المتحیّرین!»


The merciful God gives us the green light to start a relationship!

خدای مهربان، برای شروع رابطه، به ما چراغ سبز نشان می‌دهد!

+ «عرض – مانکن با عرضه! فرهنگ نورانیتو نشون بده! وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَة!»

+ مفهوم زیبای «اکسپوز»

+ «ظهر»

+ «ذبح»

+ «اخراج»

+ «ضحو – نورِ روباز! و الضّحی!»

+ «ضحک – راه روشن، خودش بهت لبخند میزنه! فَتَبَسَّمَ ضاحِكاً مِنْ قَوْلِها!»

+ «نورِ آشکار! إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً!»


+ «ضحک»

+ «قبض و بسط»

«لبخند نورانی! انبساط خاطر!»

«لبخند نورانی! نور تبسّم!»

+ «جدر – نور، خودشو نشون میده!»

+ «ازف – وصال نورانی! نور آزفة!»

«نور چهرۀ پنهان خود را آشکار کرد! کشف نورانی!»

+ «نور وادارت میکنه که نورانی بشی! سیمای نورانی!»

«دلل – نور، خودش بِهِت چشمک میزنه!»

«مدام نورِ پیشاپیشِ سمتِ راستتو چک کن!»

«حواست به تاریکیِ قلبت باشه!»

«نورِ سپرده‌شده! ودیعة الله!»

«این نورِ تقدیرِ توست، که دربِ خانه‌ی قلبت را می‌کوبد! قرعه‌ی نورانی!»

«با نور، از کارات سر در میاری!»

«نوری که اَزَش خوشِت میاد! مرضات الله!»

«سوسوی نورِ امید! نورِ رجاء!»

«نشانه‌های متقاعد‌کننده: نورانی و ظلمانی! آیات محکم و آیات متشابه!»

«نور هدایت! عروس نورانی!»

«قبله نورانی!»

«قطب‌نمای اخلاقی درون ما!»

+ «نور – شکوفه»

+ «ظهر»


اَسْاَلُکَ بِاسْمِکَ … الصَّافَّاتِ!

«الصَّافَّاتِ» نام زیبای صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشۀ آنهاست!

«الصَّافَّاتِ» یکی از هزار واژگان مترادف «نور الولایة» است.

Comments 
loading
In Channel
loading
00:00
00:00
x

0.5x

0.8x

1.0x

1.25x

1.5x

2.0x

3.0x

Sleep Timer

Off

End of Episode

5 Minutes

10 Minutes

15 Minutes

30 Minutes

45 Minutes

60 Minutes

120 Minutes

173 - ص ف ف - صف‌آرائی صاحبان نور! وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا!

173 - ص ف ف - صف‌آرائی صاحبان نور! وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا!