186 - بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ! یوسف
Description
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ؛
یعنی به نام معلمی مهربان که نامش یوسف است!
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ، یعنی به نام معلمی که نور مهربانیاش را نازل کرد…
«اسم»، آن چیزی است که نشانه و راهنماست.
و اگر اسم، اسمالله باشد، یعنی نشانهای است از اوج مهربانی، از حقیقت هدایت، از خودِ نور.
در مقالهی «وسم – اسم – اسمالله» گفتیم که «اسم»، تنها یک واژه نیست؛ بلکه نشانی است از «چگونه بودن». خداوند وقتی خود را با «اسماء»ش معرفی میکند، در واقع، خودش را با راه و رسمهایش نشان میدهد: اسمالله، یعنی همان راه و رسمِ الهی. یعنی نوری که از خود خدا نشأت گرفته و کلامش از جنس کلام نورانی خداست و قرار است از طریق آن، دلها تربیت شوند.
و در داستان یوسف، دیدیم که چگونه «اسم»الله، در قامت یوسف جلوه میکند.
یوسفی که در دل، حامل علمِ تأویل احادیث است.
نوری است در دل تاریکی چاه.
مهربانی است در برابر حسادت.
اوست معلم نورانی.
نه فقط برای برادرانش، بلکه برای تمام دلهایی که در تاریکی ماندهاند
و دنبال راهی به سوی روشناییاند.
پس وقتی میگویی بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ، یعنی:
به نام آن معلمی که راه و رسم مهربانی را میآموزد.
به نام آن نوری که در دل تاریکی چاهها حاضر میشود،
به نام آن اسمِ اعظم که از چاه تا تخت پادشاهی،
از زندان تا آزادی،
از گریهی یعقوب تا لبخندِ وصال،
همهاش کلاس درس است…
این «اسم» همان است که انسان را میخواند تا مهربان باشد،
همان است که یوسف را به جای انتقام، به احسان وا داشت،
همان است که پدرِ گریان را به صبرِ جمیل رساند،
و قلبِ حسود را از حرارت آتشِ خشم به آستانهی توبه آورد…
اسمالله، یعنی معلم.
معلم، یعنی نور یوسف.
و نور یوسف، یعنی بسمالله.
به نام یوسف که مهربانی را به برادران حسودش آموخت!
یوسف میشه عبد الله! میشه مخلوق نورانی خدا برای ماموریت کربلا!
هرگاه با نام «الله» آغاز میکنی،
یعنی در سایهی همان نوری گام برمیداری که بندگان را مهربانی میآموزد.
نه خشونت.
نه انتقام.
نه تحقیر.
بلکه رأفت، حکمت، بخشش.
مثل همان یوسفِ زیبا،
که در اوج قدرت، برادری را برگزید به جای تسویهحساب.
🌿 بسمِ اللّهِ الرّحمنِ الرّحیم
«بسم» یعنی با اسم، با نشانه، با عنوان.
«اللّه» یعنی همان حقیقتِ مطلقی که همه خوبیها از او جاریست.
اما این اسم چطور با ما ارتباط میگیرد؟ چطور خود را به ما مینمایاند؟
با «رحمن» و «رحیم».
این دو اسم، نه فقط صفات الهی، بلکه راه و رسم آموزش خداوندند.
«رحمن» یعنی مهربانی گسترده، همگانی، هماکنون، بیتوقّف.
«رحیم» یعنی مهربانی عمیق، ماندگار، اختصاصی، درونی.
و این دو، دو پایهٔ اساسی تعلیم الهیاند.
خداوند آموزگار مهربانی است،
«وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ»
و معلم نورانی، مظهر این آموزگار است.
✨ یوسف؛ تمثال معلم نورانی!
چرا در حدیث فرمودند که «یوسف» از ریشه «أَسَفَ» است؟
یعنی کسی که برادرانش را به غضب میآورد؟
چون نورش آشکار است،
و حسود، وقتی نمیخواهد نور را بپذیرد، به جای خضوع، خشم میگیرد.
پس یوسف، معلمیست که نورش دل را روشن میکند؛ اگر نپذیری، میسوزاندت.
ولی اگر بپذیری…
اگر بگویی: «يا بُشْرى! هذا غلامٌ!»
اگر دلت را از حسد خالی کنی و در چاه انتظار، بیادعا بنشینی…
آنگاه یوسف، همان معلم مهربانی میشود،
همان نور آشکار خدا در دل تو،
و قلبت را به سوی خدا برمیگرداند.
…
🕊️ معلمِ مهربانی؛ پیام بسمالله!
پس، وقتی میگویی:
«بسمِ اللهِ الرّحمنِ الرّحيم»
یعنی:
با اسم خدا،
همان خدا که با مهربانیِ گسترده و مهربانیِ درونی،
معلمی میکند،
و با نور یوسف، در دل ما کلاس درس مهربانی برپا میدارد.
تو داری میگویی:
«با آن معلم مهربان شروع میکنم،
که نورش مثل یوسف است،
و راه و رسم مهربانی را به من میآموزد،
بیمنت، بیتوقّع،
تا قلبم بیدار شود، و با او همراه شوم.»
اگر بخواهیم دل را به این مدرسه ببریم، باید شاگرد باشیم.
و شرط شاگردی، رها کردن حسد است.
و اگر قلبت «مجتبی» باشد، یعنی خالص، گزیده، پذیرفته،
نور یوسف در آن میتابد،
و بسمالله گفتنت، میشود آغاز آموزش مهربانی در راه خدا.
در جهانی که ذات خداوند، غیب محض و دستنیافتنی است، تنها راه شناخت خدا (معرفة الله)، نمودهای نورانی اوست؛ یعنی همانانی که در دل تاریخ، خداوند با معرّفی نامهایشان، رفتارشان و خوابهایشان، انگار خودش را به ما معرفی کرده است.
خداوند با معرفی معلمان نورانی، در حقیقت خودش را به ما شناسانده است.
خداوند با معرفی معلمان نورانی، در حقیقت نور علم خودش را برای ما آشکار کرده است.
از این منظر، وقتی میگوییم:
بسم الله الرحمن الرحیم
یعنی: به نام آن نوری که خدا برای ما فرستاد تا خود را به ما نشان دهد؛
به نامِ معلمی که رحمان و رحیم است؛
به نامِ یوسفی که آیینهی رحمت خدا شد، تا ما برادران حسود، راه بازگشت بیابیم…
چرا که خداوند برای بندگانش بیواسطه سخن نمیگوید؛
بلکه به تعبیر قرآن، او با خوابهای هدایتگر، با کلمات بیّنات، و با معلمانی مجتبی و مصطفی، خود را مینمایاند. و اگر خدا «الرحمن الرحیم» است، پس باید این دو صفت در آیینهای زنده، متجلّی شود؛ آنگونه که در سیمای یوسف علیهالسلام، آن پیامبر رؤیابین، آن معلم صبور، آن مظلوم غریب، ظهور کرد.
یوسف، تجلی «بسم الله» بود برای خاندانش؛
نوری که از دل چاه برخاست، تا به تخت حکمت برسد و رحمت را برای همگان به ارمغان آورد.
اینگونه، معرفت به اسماء الهی، از راه معرفت به معلم نورانی زمان ممکن میشود.
و «بسم الله» رمز ورود به وادی همین معرفت است.
…
قرآن کریم دارای ۱۱۴ سوره است، اما تنها یکی از این سورهها بدون عبارت «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز میشود: سوره توبه یا برائت.
این حذف نه یک اتفاق ساده، بلکه حامل پیامی الهی و نشانهای از قهر پس از فرصتهای فراوان رحمت است.