100 - ن و م - با نور، حسد غیر فعال میشه! وَ مِنْ آياتِهِ مَنامُكُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ!
Description
با نور، حسد غیر فعال میشه! وَ مِنْ آياتِهِ مَنامُكُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ!
ENVY is now INACTIVE
with the help of LIGHT!
«نوم» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«نَامَ الثّوب»
«نَامَتِ السّوقُ»
«نَامَ الثّوب: لباس چرکین و کهنه حسادت و معصیت هوای نفس را از تن بدر آر
و لباس سپید نور ولایت عقل را بر تن نما!»
«نَامَتِ السّوقُ: بازار هوای نفس را کساد کن و به بازار عقل رونق بده و به این بازار شوق داشته باش.»
«نامَ عن حاجتِه: از نياز خود غافل شد و بدان توجهى ننمود.»
«نام الخلخال: خلخال بر اثر چاقی پا از حرکت ایستاد و به پا چسبید.»
«نام العرق: رگ نجهید و از حرکت ایستاد.»
با نور، حسد غیر فعال میشه!
«وَ مِنْ آياتِهِ مَنامُكُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ»
«وَ أَنَّ النَّوْمَ مِنْ إِحْدَى تِلْكَ الْآلَاتِ»
غیر فعال: «inactive»:
سست، تنبل، بیکاره، بیاثر، بیجنبش، غیر فعال، بدون فعالیت، کساد، ناکنش ور، بیحال، خوابیده، ساکن، بلاحرکت، بیجنبوجوش، ناکنا، بلااستعمال، کنارگذاشته، بلااستفاده، (ارتش) خارج از رده، نابسیج، خنثی.
[مات = نام]:
موت و نوم در معنای ممدوح، نامهای زیبای معالم ربانی صاحبان نور هستند!
+ «سوره جمعه»
+ «توهم دینداری»
عقل به نفس میگوید: ای نفس! یا بمیر! یا بخواب!
+ «نور، پادزهر حسادت! نور، خاصیت حسد رو از بین میبره! فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ!»
عقل به نفس میگوید:
ای نفس!
یا بمیر، یا بخواب!
و کار خدا و اهل بیت ع و ملائکه و منِ عقل را راحت کن!
تو چقدر دست و پا گیر من هستی!
همش نقنق میکنی و مثل بچه ها «صبو» اینو میخوای، اونو میخوای!
خستهام کردی!
باید تو را ضعیف و خاموش و غیر فعال نمایم!
راهش اینه: مجاهدۀ قلبی و نور مطالعه!
این دو، سلاح جنگی است، نه مشقی! و با کسی شوخی ندارد!
و شیطان و هوای نفس، چون به این مطلب، واقف هستند، تمام سعی و تلاششان، از کار انداختن این دو مولفه است و اگر بتوانند رابطه علمی با معالم ربانی صاحبان نور را قطع کنند، «خسا ام زکا – طاق یا جفت»، کَاَنّهُ نوک پیکان تیر را از بُن تیر چوبی، جدا کرده و این تیر دیگر برای شیطان خطری ایجاد نخواهد کرد.
خداوند حکیم با قرار دادن خواب و موت برای ما، در واقع آموزش میدهد که چگونه می توان بر سلطنت هوای نفس بر عقل و قلب پایان داد، و از معراج علمی با آل محمد ع بهرهمند شد.
نفس در
خواب و موت، معادل هم قلمداد شده: «أَنَّ النَّوْمَ أَخُ الْمَوْتِ».
این حالت خواب و موت، زمانی است که حتی اگر دلخواهها و تمناهای هوای نفس هم به او عرضه شود، راغب نبوده و اصلا توجهی به آنها ندارد.
در خواب و موت خوب دقت کن که چه فعل و انفعالاتی صورت می گیرد و چطور میشود و عقل و هوای نفس هر کدام در چه وضعیتی هستند و به مظلومیت عقل فکر کن که چطور مظلومانه منتظر است که هوای نفس بخوابد تا او از دستش آرام بگیرد.
عقل که طرف حساب آل محمد ع است را ببین به چه ذلتی افتاده!
عقل، مالک اصلی قلب، است.
مثال: «سند خط تلفن بنام عقل است و اگر هوای نفس با این خط، مزاحم تلفنی برای کسی شود، قانون عقل را طرف حساب خود میشناسد و او را متهم دانسته و می خواند!»
پس باید هوای نفس تابع عقل باشد، اما کار به جایی رسیده که هوای نفس بر عقل تسلط پیدا کرده!
خدا را شکر که، بالاخره خدا به فکر عقل بود و این نقطه ضعف را در هوای نفس قرار داد که محتاج به خواب باشد تا تجدید قوا نماید و معلوم نبود اگر هوای نفس برای تجدید قوا نیازمند خواب نبود چه بلایی سر ما می آمد، آنوقت دیگر، بدون توقف ارتکاب معصیت، تاخت و تاز می کرد و هیچ چیزی هم جلودارش نبود. حالا باید عقل زرنگی کند و همان شرایطی را که در خواب، اجبارا، خداوند بر هوای نفس مستولی مینماید، او هم همان کار را انجام دهد و از شر هوای نفس در بیداری هم راحت شود و در واقع عقل با بستن دست و پای هوای نفس، برایش لالایی بخواند و او را به خواب ببرد، مثل همان کاری که شیطان دوست دارد با عقل ما انجام دهد و هوای نفس را بر آن مسلط نماید!
عقل، جز به معراج علمی آل محمد ع، به چیز دیگری شوق ندارد،
ولی هوای نفس شدیدا مشتاق دنیاست [حبّ دنیا].
اگر توفیق ادامه مطالعه و مجاهدۀ قلبی از آل محمد ع داشته باشی، کم کم ملک موکل از جانب آل محمد ع، به قلبت نور علم را الهام میکند که با چه سیاستی از شر مصادیق گوناگون حب دنیا خلاص شوی! که در راس این خواستهها، چیزی نیست جز «حبّ النساء»!
عقل می فهمد که اگر در این گزینه لذتی هم باشد آنست که در چهارچوب تعریف شده آل محمد ع بیان شده، بقیه موارد، همه از مکر شیطان است و بدان که دسترسی به آن مثل سراب است!
مثال «آلیاژ بیارزش آب طلا کاری شده!»
و هر تلاشی از جانب هوای نفس مثل تیر های مشقی است که به هدف نخواهد خورد و در تمناها، آل محمد ع وعده آرامش نداده اند و این وعده دروغین و سرابمانند شیطان به هوای نفس است و البته کسی که مکرر تجربههای تلخ گذشته از گوش کردن به حرف و نظر هوای نفس شیطانی دارد که کارش مکرر به جاهای باریک کشیده شده، باید خیلی بهتر از کسی که هنوز تجربه گول خوردن از هوای نفس را ندارد بهتر موضوع را درک نماید و بفهمد، و به هوای نفسش بتوپد که دیگر دوران منفور تاریکی حکومتت به سر آمده و باید تسلیم عقل شوی و تا رسیدن به مقطع نفس مطمئنه و یکی شدن نظر و اعتقاد با نور عقل، گامی جلوتر از نور برنداری، وگرنه عقوبت حتمی است!
و البته باید قبل از اینکه هوای نفس حسود فرصت پیدا کند، باید کلا بمیرد (درک موت)!
«وَ انْوِ بِنَوْمِكَ
تَخْفِيفَ مَؤُنَتِكَ عَلَى الْمَلَائِكَةِ
وَ اعْتِزَالَ النَّفْسِ عَنْ شَهَوَاتِهَا
وَ اخْتَبِرْ بِهَا نَفْسَكَ
وَ كُنْ ذَا مَعْرِفَةٍ بِأَنَّكَ عَاجِزٌ ضَعِيفٌ
لَا تَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ مِنْ حَرَكَاتِكَ وَ سُكُونِكَ
إِلَّا بِحُكْمِ اللَّهِ وَ تَقْدِيرِهِ
وَ أَنَّ النَّوْمَ أَخُ الْمَوْتِ.»