112 - خ ر ج - راز خورجین نورانی فاش میشود! يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ!
Description
راز خورجین نورانی فاش میشود! يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ!
The Luminous Science Showman!
The Luminous Saddlebag!
«خرج» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«الخُرْج: خورجين كه بر پشت ستور نهند.»
خورجین نورانی! «saddlebag»
«أَخْرَجَ الشيءَ: آن چيز را ظاهر و نمايان كرد.»
«أَخْرَجَ الكتابَ: كتاب را منتشر ساخت.»
«يُخرِّجُ المعلِّمُ تلميذَه: ادّبه»
«الإخْرَاج: كارگردانى امور نمايش و يا سينما»
مفهوم «show» از هزار واژۀ مترادف «نور» استنباط میشود!
+ «ظهر»
+ «ذبح»
+ «بدو – پنهانی که آشکار خواهد شد!»
مشتقات ریشۀ «خرج»، ۱۸۲ بار در قرآن تکرار شده است.
«فلان خِرِّيجُ فلانٍ، إذا كان يتعلَّم منه، كأنّه هو الذى أخرجَه من حدِّ الجهل.»
«اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ
وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ
أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُون»
«خرج – قبض و بسط»
+ مثال زیبای بلاکچین «Blockchain» در مقالۀ «حاملان نور»
راز خورجین نورانی فاش میشود! کربلای صاحبان نور!
+ «ظهر»
+ «کمم»
+ «نور – شکوفه های نورانی! مانور علمی!»
خروج علوم نورانی از خورجین نورانی، یک مانور علمی است!
+ «زهر»
+ «فرج»
«وَجَدْتُ لِلْأَمْرِ مَخْرَجاً: أىْ مَخْلَصاً»
«الخُرْجُ: وِعَاءٌ مَعْرُوفٌ عَرَبىٌّ صَحِيحٌ»
«الْخُرْجُ: الجوالق ذو أذنين، و هو عربي.»
«الخُرْج – ج خِرَجة: خورجين كه بر پشت ستور نهند.
معالم ربانی صاحبان نور، مثل خورجینهای علمی آل محمد ع هستند که برای اهل نور یقین از داخل این خورجینها، یک سری مطالب علمی خوشبو «طَيِّبٌ رِيحُهَا طَيِّبٌ خَرَاجُهَا» بیرون آورده شده و ظاهر مینمایند «تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ»!
انگاری از توی این خورجین، در مُلک و در ملکوت، برای ما نور در میآورند!
+ «يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ»
+ «يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها»:
«ثُمَّ كُلي مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُكي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ
فيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ في ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ»
«وَ كَمَا يُخْرِجُ مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً»
+ «يَا مُخَلِّصَ اللَّبَنِ مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ»
«وَ اضْمُمْ يَدَكَ إِلى جَناحِكَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرى»
«وَ أَدْخِلْ يَدَكَ في جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ في تِسْعِ آياتٍ إِلى فِرْعَوْنَ وَ قَوْمِهِ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقينَ»
«اسْلُكْ يَدَكَ في جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ وَ اضْمُمْ إِلَيْكَ جَناحَكَ مِنَ الرَّهْبِ
فَذانِكَ بُرْهانانِ مِنْ رَبِّكَ إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقينَ».
+ «الَّذي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً
فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَكُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
حالا مفهوم زیبای واژه خرج در این آیات معلوم میشه.
آشکار شدن نور آرامش علم آل محمد ع در قلب اهل یقین به برکت یاد معالم ربانی میشه، مفهوم واژه خرج.
«الْخُرَاجُ: بَثْرٌ، الوَاحِدَة خُرَاجَةٌ»
«الخُرَاجُ: ما يخرُج فى البدن من القُروح»
«بثورات جلدی که میریزه بیرون روی پوست و آشکار میشه!»
+ «جُدِرَ الصبي»: «جدريّه: راش»
«أَجْدَرَ الشجرُ: درخت بسان آبله جوانه زد.»
+ «أَنَارَ الشّجَرُ: درخت شكوفه داد.»
+ «نور و زهر و جدر»
«الخُرَاج: آنچه كه از بدن مانند دُمّل خارج شود.»
«اسْتَخْرَجْتُ الشَّىءَ مِنَ الْمَعْدِنِ خَلَّصْتُهُ مِنْ تُرَابِهِ.»
مفهوم آشکار شدن، همان مفهوم مشترک واژههای نور و زهر و هزار واژۀ مترادف نور است.
«خَرَجَ خُرُوجاً: برز من مقرّه أو حاله، از جايش يا حالش بيرون آمد و ظاهر شد.»
«الخَرْجَة: بالكون يا تراس ساختمان به طرف بيرون خانه.»
«خروج علمی!»:
«خرج – ظهر»:
«وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتي بارَكْنا فيها قُرىً ظاهِرَةً
وَ قَدَّرْنا فيهَا السَّيْرَ سيرُوا فيها لَيالِيَ وَ أَيَّاماً آمِنين»
علوم ظاهره در هر زمان به خواست آل محمد ع، آشکار میشوند «خروج علمی»،
این خروج، بالسیف نیست، خروج و اقدام علمی است.
+ «ذبح»: «وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظيمٍ»
کتاب لغت، فرق خروج علمی با خروج بالسیف را به زیبایی و بوضوح بیان نموده:
خروج علمی: «خَرَجَ في العلمِ و الصّناعةِ خُرُوجاً: نبَغَ و بَرَعَ – خَرَجَ فِى الْعِلْم: در دانش نابغه شد.»
خروج بالسیف: «خَرَجَ عليه : براى جنگ با وى بسوى او شتافت، خَرَجَتِ الرعيَّةُ على الْمَلِك: مردم عليه پادشاه شوريدند.»
فرق این دو ابزار رو که این دو گزینه بصورت نمادین دستشون گرفتند چقدر زیاده!
ندای ابراهیم ع در هر زمان، میشه این بلندگویی که همه رو برای عمل به نور ولایت آل محمد ع فرا میخواند و در مقابل آن، اندیشۀ سوئی است که توان مقابله و مباهله با علم آل محمد ع را نداشته و ندارند، لذا همیشه بر روی آل محمد ع شمشیر میکشند و خواهان نابودی این اندیشه نورانی هستند! زهی خیال باطل!
از نظر واژۀشناسی و کتاب لغت، هر دوی این گزینهها در این عکسها، خروج کردهاند!
اما این کجا و آن کجا؟!