140 - ب و ب - پورتال جادویی! باب الله!
Description
پورتال جادویی! باب الله!
Magic portal!
Exit the “مُلک” and enter the “مَلکوت” through the magical gate of the Guardian Angel! He is your connector between two worlds “مُلک” and “مَلکوت”!
«بوب – باب» یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«البَوَّاب: پردهدار، دربان»
+ «حجب – دربان نورانی!»
+ «همسایۀ نورانی! نور مجاور! قطع متجاورات! باب مستجار!»
+ «سلسله مراتب نورانی! ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى!»
پورتال جادویی!
از “مُلک” خارج شوید و از دروازه جادویی فرشته نگهبان وارد “مَلکوت” شوید!
او رابط شما بین دو جهان “مُلک” و “مَلکوت” است!
مثالهای دنیای خارج – احساس دنیای درونی
… و آیاتی از قرآن کریم
«باب» نام زیبای معالم ربانی صاحبان نور است. «درگاه نورانی!»
+ «ملک و ملکوت»:
«portal»: «درگاه»
پرتال: خروج از ملک و ورود در ملکوت از پرتال معالم ربانی.
هذا شيء من بابتك أى يصلح لك.
[در فارسی هم استعمال میشه: اینو بابت بدهیَم به تو میدم!]
[مدخل الشيء، به يتوصّل اليه]
[أنا مدينة العلم و علىّ بابها]
تَبَوَّبْتُ بوابا : اتخذته
+ «اخذ»
باب = مافوق
معالم ربانی صاحبان نور = مافوق
امام علی علیه السلام:
إِنَّ سَلْمَانَ بَابُ اللَّهِ فِي الْأَرْضِ
مَنْ عَرَفَهُ كَانَ مُؤْمِناً وَ مَنْ أَنْكَرَهُ كَانَ كَافِراً
وَ إِنَّ سَلْمَانَ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْت.
امام علی علیه السلام:
… وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها
وَ الْبُيُوتُ هِيَ بُيُوتُ الْعِلْمِ الَّذِي اسْتُودِعَتْهُ الْأَنْبِيَاءُ
وَ أَبْوَابُهَا أَوْصِيَاؤُهُمْ
فَكُلُّ مَنْ عَمِلَ مِنْ أَعْمَالِ الْخَيْرِ فَجَرَى عَلَى غَيْرِ أَيْدِي أَهْلِ الِاصْطِفَاءِ
وَ عُهُودِهِمْ وَ شَرَائِعِهِمْ وَ سُنَنِهِمْ وَ مَعَالِمِ دِينِهِمْ مَرْدُودٌ وَ غَيْرُ مَقْبُولٍ
وَ أَهْلُهُ بِمَحَلِّ كُفْرٍ وَ إِنْ شَمِلَتْهُمْ صِفَةُ الْإِيمَانِ
أَ لَمْ تَسْمَعْ إِلَى قَوْلِهِ تَعَالَى-
وَ ما مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ لا يَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلَّا وَ هُمْ كُسالى وَ لا يُنْفِقُونَ إِلَّا وَ هُمْ كارِهُونَ
فَمَنْ لَمْ يَهْتَدِ مِنْ أَهْلِ الْإِيمَانِ إِلَى سَبِيلِ النَّجَاةِ لَمْ يُغْنِ عَنْهُ إِيمَانُهُ بِاللَّهِ مَعَ دَفْعِ حَقِّ أَوْلِيَائِهِ
وَ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ
وَ كَذَلِكَ قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ
فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا.
وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها
و مراد از بيوت، بيت علم است كه حضرت ربّ العزّت آن را در انبياء عليهم سلام اللَّه تعالى به وديعت گذاشت
و ابواب بيوت عبارت از اوصياء انبياى خداى تبارك و تعالى است
پس اگر احدى از امت عمل خير و نيكوئى كند ليكن آن كس بر دست اهل اصطفا بيعت نكند و بر عهود و مواثيق ايشان و بر حدود شرايع و سنت و معالم دين و ملت آن اعيان نبود، آن عمل مردود و مقبول حضرت عزّ و جلّ نيست، بلكه اهل آن خير به محلّ كفر و عصيان است، هر چند مشتمل بر صفت اسلام و ايمان بود،
چنانچه حضرت اللَّه تبارك و تعالى ميفرمايد:
وَ ما مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ لا يَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلَّا وَ هُمْ كُسالى وَ لا يُنْفِقُونَ إِلَّا وَ هُمْ كارِهُونَ
پس هر كه از اهل ايمان مهتدى به سبيل نجات نگردد، ايمان او هيچ نفع ندهد هر گاه او دفع حق اولياى حق سبحانه و تعالى نمايد، بىشبه عمل آن بدبخت نامسعود در نزد واجب الوجود محبوط و مردود است وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ
و همچنين است آنچه خداى بقول سبحان در اين آيه قرآن است كه:
فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا.
امام باقر علیه السلام:
سَأَلْتُهُ عَنْ هَذِهِ الْآيَةِ
لَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقى وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها
فَقَالَ
آلُ مُحَمَّدٍ ص أَبْوَابُ اللَّهِ وَ سَبِيلُهُ
وَ الدُّعَاةُ إِلَى الْجَنَّةِ
وَ الْقَادَةُ إِلَيْهَا
وَ الْأَدِلَّاءُ عَلَيْهَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.
آل محمّد ع درهاى (خانههاى سعادت و نيكبختى دنيا و آخرت) خدا
و راه (نجات و رهائى از عذاب) او هستند،
ايشان تا روز رستخيز (مردم را) دعوتكننده به بهشت
و جلو داران بسوى آن
و رهنمايان بر آن ميباشند.
[باب – رتاج]:
یک مثال قشنگ!
درب اصلی ورودی کارخانه های بزرگ رو اگر دقت کرده باشی، خیلی بزرگه و در این در بزرگ، یک در کوچک ساخته شده که برای رفت و آمدهای معمولی طراحی شده و درِ اصلی زمانی باز و بست میشه که یک کامیون، که محموله بزرگی رو وارد و خارج میکنه قصد تردد داشته باشه!
«الرّتاج الباب المغلق و عليه باب صغير»
در واقع این مثالی برای صاحبان نور است که در دوران غیبت آل محمد ع که دسترسی به درب اصلی بزرگ امکان پذیر نیست، وجود درب کوچک که جزئی از درب بزرگ است «بضعة منی» خیلی به درد دوستانی خواهد خورد که می خواهند با شنیدن معالم آل محمد ع در دل شرایط با گذشت از دلخواهها به اهداف و آرزوهای صاحبان نور و آل محمد ع تحقق ببخشند، و این وجود پربرکت همان روزنهای از باب عظیم مستجار است که نور عالم بالا با یادآوری این تمثال نورانی، به درون قلب داخل شده و چراغ هدایت برای ما خواهد بود ان شاء الله تعالی.
[جزء زیباترین احادیث، بحث شک نسبت به معالم ربانی صاحبان نور]:
[دعا – باب – اقرار به فضل]:
کسی که معالم ربانی صاحبان نور رو قبول نداره «وَ لَا يَقُولُ بِالْحَقِّ» و در واقع نسبت به صاحبان نور شک داره «وَ فِي قَلْبِهِ شَكٌّ مِنْكَ»، کانه خدا رو قبول نداره! با چه رویی میخواد دعا کنه و دعاش مستجاب هم بشه «تَدْعُو رَبَّكَ وَ أَنْتَ فِي شَكٍّ مِنْ نَبِيِّهِ؟» ...