145 - ط غ ی - طغیان حسادت! سونامی حسادت! أَلاَّ تَطْغَوْا فِي الْمِيز
Description
طغیان حسادت! سونامی حسادت! أَلاَّ تَطْغَوْا فِي الْمِيزانِ!
The outburst of jealousy!
A heart that is not satisfied with its destiny
rebels against the command of light
and destroys everything,
like a flood that destroys everything.
outer world examples- inner world feeling
… And verses from the Holy Quran
#emotionallanguage #jealousy
«طغی» یکی از هزار واژه مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«طغی الماء»
+ «مدفون در گل سجّین حسادت!»
طغیان حسادت!
قلبی که به سرنوشت خود راضی نیست در برابر فرامین نورانی، شورش و طغیان میکند
و همه چیز را نابود میکند، مانند سیلی که همه چیز را نابود میکند.
«طَغَى الْماءُ: آب موج زد و بالا رفت.»
«طَغَى البحر: هاجت أمواجُه»
+ فیلمهای مستند سونامی « tsunami».
سونامی میشه طغیان دریا!
ببین چجوری دریا دیوانهوار همه چیزو پوشش میده!
+ «جنن»
طغیان و جنون دریا!
همه چیزو میبلعه!
همین بلا رو استعمال حسد بر سر حسودانی میاره که چشم دیدن آیاتی و رسلی را ندارند، ان شاء الله تعالی.
+ «جنون قدرت»
جنون قدرت و جنون حسادت میشه همان طغیان حسد.
«أَطْغَیهُ المالُ: مال و دارائى، وي را طاغي و خودكامه كرد.»
طغی + بغی + زنی + غصب + ۱۰۰۰ واژه مترادف حسادت و متضاد ولایت.
+ «احتکار»
طغيان: اعتراض به تقديرات، اعتراض به رای صاحبان نور، ادعای ربوبیت
+ «الرضا بالقضا و التسلیم لامر الله»
طاغوت: خودكامه (استیناف) نقطه شروع، میخواد اولی باشه، نه دومی برای اولی!
«أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزانِ»
السِّلْمُ وَلَايَةُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةِ ع
قلبی که هیچ اعتراضی به رای نورانی ندارد!
« وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً »
اما قلبی که به رای نورانی اعتراض دارد یعنی نسبت به معالم ربانی «فِي الْمِيزانِ» طغیان «أَلَّا تَطْغَوْا» نموده است قلب حسود است.
[جاوَزَ القَدْرَ ، مجاوَزَة الحدِّ في العِصيان]
لا تطغوا : لا تتعدوا حدود الله
[اعتراض – تعدي – طغيان – تجاوز – شكايت]
الطغيان = الذنوب
طغيان و تجاوز: (بطر، البغى، تعدى، العصيان، أبى، أطغاه)
يَطْغَوْا وَ يَبْطَرُوا
طغي ≠ عدل ، اقسط ، انصف
قيل: « طغي و بغي و تجبّر و تكبّر ، و لم يعدل ساعة »
الطغيان ≠ العدل ، العدالة ، القسط ، الاقساط ، الانصاف
الطاغي ≠ العادل ، المقسط ، المنصف
«إِنَّمَا أَتَخَوَّفُ عَلَى أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي … أَنْ … يَظْهَرَ فِيهِمُ الْمَالُ حَتَّى يَطْغَوْا وَ يَبْطَرُوا وَ … الْمَخْرَجَ مِنْ ذَلِكَ … شُكْرُ النِّعْمَةِ وَ أَدَاءُ حَقِّهِ»
أَمْ هُمْ قَوْمٌ طاغُونَ
کسانی که هوای نفسشان طغیان نموده و غالب بر عقلشان گشته است «قَوْمٌ طاغُونَ» و ادعای ربوبیت نموده اند!
یک عاملی «یکی از جنود جهل» انسان را به طغیان وادار میکند که همان ادعای ربوبیت است، منشا طغیان در اصل، حسد نفس است.
فَأَمَّا مَنْ طَغى وَ آثَرَ الْحَياةَ الدُّنْيا فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوى
طغیان هوای نفس «مَنْ طَغى» برای رسیدن به انتخاب هوای نفس [دنیا] «آثَرَ الْحَياةَ الدُّنْيا» است.
[احتکار- طغیان]:
حَكْر:
الحَكْر: الظلم في النقص و سوء المعاشرة.
حَكَرَ الشَّيءَ : جَمَعَهُ، و حَبَسَهُ، و أَمسَكَهُ ؛ ظلَمَهُ
محتکر با احتکارش، در حق آل محمد ع ظلم میکند و در رابطه خود با آنها اختلال بوجود میآورد!
معاشرت صحیح با آل محمد ع ملاک سعادت است پس چرا غیر آل محمد ع را برای معاشرت انتخاب میکنی و اینگونه در حق خودت و آن بزرگواران ظلم و ستم روا میداری؟ مگر نمیدانی «الْجَالِبُ مَرْزُوقٌ وَ الْمُحْتَكِرُ مَلْعُونٌ» با رابطه با معالم ربانی «الْجَالِبُ» رزق آل محمد ع برایت خواهد رسید «مَرْزُوقٌ» و اگر در معاشرت با معالم ربانی صاحبان نور بدی نمایی «احتکار»، از رحمت ذات اقدس الهی رانده خواهی شد «الْمُحْتَكِرُ مَلْعُونٌ».
در واژه حکر و احتکار مفهوم حبس و «به خود اختصاص دادن» و «استئثار» وجود دارد و این عیب حسد است که محتکر همه چیز را برای خود میخواهد و خود را برتر و لایقتر از دیگران برای این امر میداند «انا خیر منه»، و مدعی ربوبیت، محتکر است.
محتکر کالا را حبس میکند تا در روز موعود آن را رو کند و گران بفروشد.
محتکر با حبس کالا از بازار، میخواهد آن را برای خودش منوپل کند و همه را به خودش نیازمند کند!
دقیقا مدعیان ربوبیت را میبینیم که با بدست گرفتن امر نور الولایة و منع صاحبان امر منا اهل البیت ع از این وظیفه و اختیار خدادادی به آنها، همه را به خود میخوانند و کاری میکنند که همه محتاج آنها باشند و این نیاز آنها به او، او را مافوق بقیه گرداند و این فرد، یعنی لیدر سوء، ذریۀ ابلیس است که اینجوری عملکردی مشابه ابلیس دارد «صدّ سبیل».
محتکرین، معارینی هستند که درب خانه صاحبان نور را پلمپ میکنند تا مردم برای کسب علم به سراغ غیر آل محمد ع، یعنی لیدرهای سوء بروند و اینگونه راه عبودیت خدا را مسدود نمودند.
غافل از اینکه درب خانۀ خدای مهربان، مسدودشدنی نیست!
و علم آل محمد ع با تمثالی نورانی در ملکوت قلبها، مجسم جلوی دیدگان دوستداران واقعیاش بدون وقفه، آیه و حدیث و مطلب میگوید که نمیتوان این همه عنایات نورانی را جمع نمود.
الحمد لله الذی هدانا لهذا!
حالا معنی محتکر و احتکار کردن کاملا مشخص میشه که اهل حسادتی که این کار رو کردن، چه هدفی رو دنبال میکردن و حسادت خودشونو با احتکار نشون دادن.
[الحَكَرُ: القليلُ المجتمِعُ من الماءِ، و القليلُ من الطَّعامِ و الَّلبَنِ؛ فَعَلٌ بمعنى مَفْعُولٍ؛ كأَنَّه احْتُكِرَ لقلّتِهِ.]
غافل از اینکه در واژه احتکار معنی قلیل و کم و کوچکی نهفته است «الحَكَرُ: القليلُ» و اشاره به این دارد که علم آل محمد ع و معالم ربانی عظیمتر از این حرفهاست که بتوان احتکارش نمود!
چیز کم رو میشه احتکار کرد «كأَنَّه احْتُكِرَ لقلّتِهِ».