146 - ا و ب - دور برگردان نورانی! حُسْنُ الْمَآبِ!
Description
دور برگردان نورانی! حُسْنُ الْمَآبِ!
U-Turn!
«اوب» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«آب من سفره: رَجَعَ، از مسافرت برگشت.»
+ «توبة»: «فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْراً لَهُمْ»
دور برگردان نورانی! حُسْنُ الْمَآبِ!
«U-turn»
قلب پشیمان، اوّلین دوربرگردان، به سمت نورش برمیگرده!
وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ!
+ «نوب»:
نحل (زنبور عسل) بخاطر همین برگشت مکررش به کندو، پس از پروازهای متعدد به اطراف کندو، مجددا به خانه برمیگردد.
واژه اوب میخواد بگه بخاطر نقطه ضعف حسادتیکه در قلب همۀ ماها وجود داره «عهد»، مرتکب اشتباه شدن و ایجاد نا آرامی و دور شدن از منبع نور ولایت، امری حتمی است، لذا دائما نیازمند چیزی هستیم که ما رو به خانه آرامشمون برگردونه و دعوتمون کنه و این همون واژه دعو «فراخوان» است و این همون واژه ذکر «فذکرهم بایام الله» است و این نقش ضروری اخذ معالم ربانی در ملکوت قلب ماست که اگه این باور و یقین نسبت به توانایی نور علم، در دستگیری علمی از ما نباشه و این اقرار به فضیلت و مزیت نوری که منتخب آل محمد ع است و برای آموزش این امر مهم است- یعنی تفسیر نور الولایة و همچنین حسادت- نباشه، هرگز امید دسترسی «اکسس» به آرامش نباید داشته باشیم، لذا معنای تمامی اسماء الله الحسنایی که یادآوری این اسامی، قراره به آرامش قلب ما منجر و منتهی گردد، معنای این هزار اسم دعای جوشن کبیر برای ما، وجود مقدس نورانی آل محمد ع است و علوم گفته شدۀ آنها و نوشته شده و اقتباس شده از دست و زبان آنها که به ما رسیده، و همهاش از منبع نور مقدس آل محمد ع نشات گرفته است، میباشد و تا این باور در قلب شکل نگیرد و این شبح و تمثال نورانی در فضای روحانی قلب، درک و شناخته و احراز هویت نگردد، راهی به سمت آرامش وجود نخواهد داشت، پس باید قدر این آشنایی بغیر حساب با نور سرراهی «لقط» را دانست «اکرمی مثواه» و فرصتهای مهم و طلایی «آیاتی و رسلی» که تقدیرات ذات اقدس الهی برای امر خطیر اصلاح و تربیت قلب معیوب حسودمان را از دست نداد، که معلوم نیست آیا هر فرصت، آخرین فرصت عمل به نور ولایت باشد یا فرصت دیگری نیز وجود داشته باشد!
«come back»:
اصطلاح فوتبالیها!
وقتی تیمی که بازی سه صفر باخته رو، چهار سه میبره، گزارشگر فوتبال بارها این عبارت کام بک رویایی رو با آب و تاب میگه و گزارششو جذابتر میکنه!
کام بک رویایی شخص حسود به مرجع نور خودش «ریاستارت»، اونم از محیط تاریک و نا امن حسادتی که میرفت در دل شرایط، این استعمال حسد، کار دستش بده و یک المشنگهای بپا کنه، به این «یخرجهم من الظلمات الی النور» میگن توبه و چون این فرایند مکررا در قلب سلیم باید بدنبال هر استعمال حسدی، رخ بدهد، بهش میگن اوبه.
وقتی قلبت با استعمال بدجنسی حسادت، میره به سمت تاریکی گناه، و پشت به نور ولایت میکنه، صاحب نور، تابلو به بدست، بهت اشارات علمی میکنه «نصب – تناصیب»، «دلل» و تو رو از انجام معصیت، نهی میکنه و تابلوهای ملکوتی علوم خودشو، به خاطر قلبت میاره، تا مطالب علمی یادت بیاد، مثلا اونیکه قبول ذلت کوچک نکنه چجوری به ذلت بزرگ می افته،
و همین یاد آوری مطلب علمی و این حدیث کلیدی امام صادق ع برای مرازم و مصادف ، خودش باعث میشه پاهات برای گام برداشتن به سمت درگیری با نمودار، سست بشه و اینجاست که صلوات «صلی» یعنی گرم شدن به نور علوم صاحبان نور، بهت کمک میکنه تا از سقوط در ورطه هلاکت استعمال حسد «باتلاق حسادت» نجات پیدا کنی، ان شاء الله تعالی، و این رفتن به سمت تاریکی و آتش، جای خودشو به برگشتن به سمت نور میده و این در آغوش گرفته شدن توسط صاحب نور در ملکوت قلب، آنهم زمانی که قلب نا آرام میخواست دست به هر جرم و جنایتی بزنه، چقدر شیرین و گوارا «مرء» و زیبا و فراموش نشدنی است و این لحظات ۱+۱ شدنهای زندگی، هیچوقت از یادت نمیره که در فلان پیشامد «وُرکلایفها»، وقتی به یاد حرفهای زیبای نورم افتادم، چه نتیجه خوبی حاصل شد و هدف از خلقت هم همین است که:
«اراد ان یکونوا علی آداب رفیعه و اخلاق شریفه»
و رسیدن به این ادب و اخلاق مورد پسند آل محمد ع،
شرطش، احراز هویت نور در مُلک و ملکوت قلب است!
و این همان موقف معرفة الامام بالنورانیة است، برای قلب سلیمی که مدام نور ملکوتشو زیر نظر داره و حواسش به امر و نهی عالَم بالا هست و این همان مقام حکمت است که کنترل خشم و غیظ و غضب قلبی خودشو که بعلت تحریک سیئه حسادت پیش میاد، رو مدام داره مواظبت میکنه:
+ «رقب – المراقبة»
در این آیه مهم، ارتباط واژه «رجع» و «قبض و بسط» قلبی رو دقت کن:
[سورة البقرة (۲): آية ۲۴۵]:
مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثِيرَةً
وَ اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (۲۴۵)
این داستان «اقرضهم من عرضک» اهل نور ولایتی است که از صاحبان نور و علم، مفهوم دقیق و عملی نور ولایت را آموخته و حالا عملا در دل شرایطی که مقدر شده، و با یتیم بداخلاق روبرو شده، داره عملا نور الولایة رو معنا میکنه و مقابله به مثل نمیکنه و تلافی جویانه رفتار نمیکنه و اینجوری مانکن با عرضه ای میشه که به او نور ولایت رو نشون میده و قلبش بصورت آنلاین با معرفت به نور ولایتی که با تمام وجودش اونو درک کرده، لحظه به لحظه کنترل قلبشو با این نور بدست گرفته و حسادتشو مهار و کنترل کرده و نمیذاره اندیشه باطل، توی قلبش جولان بده و اینجوری از معنای زیبای این آیۀ منحصر به فرد «قبض و بسط» بهرهمند میگردد، ان شاء الله تعالی.
اوب – توب – رجع – ثوب – …
انگاری عبارت « آب من سفره » رو اینجوری بگیم تا خوب یاد بگیریم:
« آب من حسده » یا « تاب من حسده »
مثل واژه «صوم» که از « صامَتِ الرِّيحُ : إذا رَكَدَتْ » گرفته شده و برای یاد گیری این واژه گفتیم «صام الحسد» یعنی حسدش غیر فعال شد و رفت توی قرنطینه!