181 - ع ذ ب - ق ر ب - نورِ یدککش! نارِ یدککش! آتش و حسد، جدائیناپذیرند! وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ!
Description
آتش و حسد، جدائیناپذیرند! وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ!
Fire is inseparable from jealousy
at all times!
«عذب» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
ممدوح: «عَذْبٌ فُراتٌ» – مذموم: «عَذابٌ عَظِيمٌ»
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«الماء العذب: آب گوارا»
«هذا عَذْبٌ فُراتٌ»
مفهوم «ما يلائم الطبع و يقتضيه الحال»:
«آنچه با طبع سازگار است و شرایط ایجاب میکند.»
«چیزی که با سرشت انسان هماهنگ است و وضعیت آن را میطلبد.»
چیزی که با حسود هماهنگی داره آتش ابدی جهنم است.
چیزی که با اهل نور هماهنگی داره، خلود در بهشت جاویدان است.
برای اهل نور اینجوری (آرامش بهشت) اقتضاء میکنه،
و برای اهل حسد اونجوری (آتش جهنم) اقتضاء میکنه!
«بنا به حسادت باشه،اینجور (عذاب و آتش)
و بنا به اهل نور بودن باشه اونجور (بهشت)!»
«لازمۀ حسد، آتشه، و لازمۀ نور هم بهشته!»
این عذاب برای این است که: حسادت استعمال شده!
این عذاب برای این مقرر شده که: حسادت استعمال شده است!
آتش، لازمۀ حسادت است!
«وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ»
آتش و حسد جدائیناپذیرند، به این میگن عذاب!
مشتقات این ریشه در قرآن ۳۷۳ بار تکرار شده است.
+ «جهنّم!»
+ «بیض»: «قُلُوبٌ بِيضٌ مُضِيئَةٌ – قُلُوبٌ سُودٌ مُدْلَهِمَّةٌ»
«يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ»
مفهوم «منع» از این واژه استنباط میشود.
«أَعْذَبَهُ عن الأمر: او را از آن كار باز داشت.»
«عَذَّبَهُ عَنِ الشَّيء: او را از آن چيز منع كرد.»
در معنای ممدوح یعنی نوری که مانع عذاب میشه!
در معنای مذموم یعنی حسدی که مانع بهرهمندی از نور میشه!
«عذب: آب آلوده و كدر»
«عَذَّبْتُهُ: يعنى عيش او را كدر و آلوده كردم.»
چیزی که قلب رو مکدّر میکنه، حسد است!
«چیزی که تو را از نور منع میکنه، میشه عذاب، میشه حسد!»
قلب ما لحظه به لحظه نیاز به این فرایند داره:
درناژ حسد! درناژ آتش! درناژ جهنم! درناژ عذاب!
قلب ما لحظه به لحظه نیاز به پرستش نور داره!
وَ ما كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا
عذاب بعد از اتمام حجت است!
[سورة الإسراء (۱۷): الآيات ۱۳ الى ۱۵]
وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِي عُنُقِهِ
وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ كِتاباً يَلْقاهُ مَنْشُوراً (۱۳)
و كارنامه هر انسانى را به گردن او بستهايم،
و روز قيامت براى او نامهاى كه آن را گشاده مىبيند بيرون مىآوريم.
اقْرَأْ كِتابَكَ كَفى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً (۱۴)
«نامهات را بخوان؛ كافى است كه امروز خودت حسابرس خود باشى.»
مَنِ اهْتَدى فَإِنَّما يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ
وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها
وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى
وَ ما كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً (۱۵)
هر كس به راه آمده تنها به سود خود به راه آمده،
و هر كس بيراهه رفته تنها به زيان خود بيراهه رفته است.
و هيچ بردارندهاى بار گناه ديگرى را بر نمىدارد،
و ما تا پيامبرى برنينگيزيم، به عذاب نمىپردازيم.
نورِ یدککش! وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي فَإِنِّي قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعان! نارِ یدککش! عَذابٌ قَرِيبٌ!
The tugboat that tows the ship and the aircraft towing are beautiful examples of the supporting role of the language of light that keeps the dark heart out of trouble.
«قرب» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«قارب النجاة: قایق یدککش»
«قرب – نور و نار»:
قلب، در قرب نور یا در قرب نار؟!
نور یدککش یا نار یدککش؟!
«أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا» یا «أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ»
معلم خوب یا لیدر سوء؟!
چه کسی هدایتگر دل ماست؟
چگونه قلب خود را از آتش به نور هدایت کنیم؟
راه را با «معلم هدایت» مییابیم یا با «لیدر سوء» به ورطهی ضلالت کشیده میشویم؟
قلب، همواره در کشاکش میان نور و نار است؛
گاه در قرب نور قرار میگیرد «نور یدککش»،
و گاه اسیر ظلمت حسادت درونش میگردد «نار یدککش».
این دو مسیر، در قرآن، با دو گروه از پیشوایان تمثیل شدهاند:
«أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا» در برابر «أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ».
آنگاه که معلم خوب، راهنمای راه خداست، قلب به نور نزدیک میشود؛
اما آنگاه که راهنما، لیدر سوء باشد، دل به آتشافروزی کشیده میشود.
اکنون پرسش بنیادین این است:
قلبِ ما در مدار کدام قطب در حرکت است؟ و به کدام امام اقتدا کردهایم؟
قلب اهل نور در پیِ «أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا» قدم بر میدارد!
قلب حسود، در پیِ «أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ» قدم بر میدارد!
و ما … در کدام مسیر حرکت میکنیم؟
+ «قرن»
+ «سحب»
[القارب: الطالب]:
«القارب: الطالب الماء ليلا:
آنكه تمام شب راه مىرود تا روز بعد به آب برسد، كسى كه شبانگاه جوينده آب باشد.»
+ از «لیلة القدر» تا «مطلع الفجر»
قایق یدککش که کشتی را یدک میکشد و یدککش هواپیما، مثالهای زیبایی از نقش حمایتکننده و پشتیبانی زبان نور هستند که قلب تاریک را از مشکلات دور می کنند.
در مقابل قلبی که نور، یدک کش آن است و مفهوم ممدوح قرب را میرساند، قلبی که حسد آن را به سوی آتش میکشاند و لذا در قرب حسد قرار دارد و مفهوم مذموم قرب را میرساند. عبارت عذاب قریب دقیقا یعنی حسودی که جهنم متحرک است!
قلب حسود، در مسیر ظلمت و تباهی!
در مقابل نور یدککش، نار یدککش!
و جعلناهم ائمة یدعون الی النار
ائمة یهدون بامرنا