ب ض ع - بضاعت نورانی
Description
My Luminous Budget!
My Bank Balance!
«الْبَضْعُ: هو جملة من اللحم، تكّهاى از گوشت بريده شده»
+ «حظظ» + «جدد» + «بقی» + … ۱۰۰۰ واژۀ مترادف نور.
این تکه گوشت بریده، همان مزه و طعم کل گوشت را میدهد!
این بقیه همان کل است!
این همان بقیت الله است و این همان بضعة مِنّی است «پاره تن آل محمد ع»!
این همان منّا اهل البیت ع است!
این همان قطعهای از بهشت است!
«تُبْضَعُ أي: تقطع»
+ «قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ … يُسْقى بِماءٍ واحِدٍ»
۱۲ قطعه از سَرِ هم!
«وَ قَطَّعْناهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْباطاً أُمَماً»!
«بضع» نام زیبای حاملان نور و آیات محکم موید اندیشۀ آنهاست.
این تیکه پارچه از سرِ همان طاقه و توپ کامل پارچه است!
این همان نطفههای نورانی علمی آل محمد ع در دل شرایط است
که قلب اهل نور یقین با این جفتِ نورانی خود به کمال میرسد!
و این همان مفهوم تاویلی مباشرت و همسری قلب اهل نور یقین با صاحبان نور، در ملکوت است!
«بَاضَعَهَا: باشرها، مباشرت و همسرى كردن»
واژه «بضع» از هزار واژۀ مترادف نور است یعنی «البضع النّور الولایة».
یعنی میشه بجای این واژه، در آیات و احادیث، واژه نور ولایت رو بذاریم و دوباره آیه و حدیث رو با این معنی بخوانیم و حالا مفهوم باطنی و درونی آن آیه و حدیث نمایان میشود، مثلا: «وَ أَسَرُّوهُ بِضاعَةً» یعنی نور ولایت را دیدند و پسندیدند و برای خود بعنوان سرمایهای درون قلب خود مخفی نمودند.
«هذِهِ بِضاعَتُنا رُدَّتْ إِلَيْنا» یعنی این نور ولایت علمی آقایی زیبا بنام یوسف ع، برادر ماست که ما با استعمال حسد، به او ظلم کردیم اما او کریمانه ما را بخشید و این نگاه نورانی خود را به ما عنایت فرمود و ما این لطف او را با قلب خود دوباره داریم حس میکنیم!
+ «عضو»
+ «بقیت الله»
سرمایه:
سرمایه حیات جاویدان:
[سرمایه اصلی، یوسف ع «هُ» است!]
وَ أَسَرُّوهُ بِضاعَةً
هذِهِ بِضاعَتُنا رُدَّتْ إِلَيْنا
برادران یوسف ع اقرار به فضل صاحب نور خود نمودند و گفتند: «هذِهِ بِضاعَتُنا» که در اصل بضاعت ما و همۀ سرمایۀ ما وجود نازنین یوسف ع است.
انگاری نور یوسف ع در قلبشان آشکار شده!
برادری که روزی در حقش جفا نمودیم اما او دوباره سخاوتمندانه خودش را به ما نمایاند «رُدَّتْ إِلَيْنا» و نور خودش را برای ما آشکار نمود.
برادران بیمعرفت و حسود یوسف ع، اون روزی که یوسف ع رو فروختند،
در واقع تمام بضاعت و بودجه و سرمایۀ خودشونو فروختند!
اما یوسف ع وقتی بارهاشونو تمام و کمال داد، مجددا این نور حُبّ یوسف ع- که بضاعت اونها بود- را نیز مجددا کریمانه به آنها برگرداند «اجْعَلُوا بِضاعَتَهُمْ فِي رِحالِهِمْ» … و اگر چنین کریمانه رفتار نمیکرد، آنها هرگز موفق به توبه نمیشدند.
و اینگونه این کرامت و تفضّل از سوی آل محمد ع به سبب صاحب نوری همچون یوسف ع، شامل حال اهل نور یقین میشود.
+ مفهوم «آشکار»:
«بَضعَ الْكَلَامُ: سخن آشكار شد، بَضعَ الْكَلَامَ: سخن را فهميد.»
+ «وَ أَسَرُّوهُ بِضاعَةً» این اندیشه و اعتقاد و علوم سری و محرمانه صاحب نور خود را برای روزی که بدان عمل نمایند و اعمال صالحی آشکار نمایند، را در قلب خود مخفی نمودند.
انگاری اهل نور یقین قول میدن یه روزی این سرمایه و اندیشه والای آل محمد ع رو که سرالله است و مفتِمفت گیرشون اومده رو با عمل به آن، برای اهلش آشکار نمایند، ان شاء الله تعالی.
پس «سرمایه آشکار» نام زیبای صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشه آنهاست که این مفهوم از واژه زیبای «بضع» استنباط میشود.
تفکّر، یعنی فهم قبض و بسط نور قلب،
همۀ بضاعت و بودجۀ نورانی قلب سلیم اهل نور است!
«وَ لَا يَنَالُ مَنْزِلَةَ التَّفَكُّرِ إِلَّا مَنْ قَدْ خَصَّهُ اللَّهُ بِنُورِ الْمَعْرِفَةِ وَ التَّوْحِيد»
بدون فهم قبض و بسط نور قلب، تفکر، معنا و مفهومی ندارد!
+ «الفکر، النّور الولایة، النّور المعرفة»
نور یوسف ع، بضاعت نورانی اهل نور و اهل تفکّر!
وَ أَسَرُّوهُ بِضاعَةً
و او را چون كالايى پنهان داشتند.
کالای نورانی پنهان! علوم نورانی پنهان که روزی آشکار خواهد شد!
بدستور صاحبان نور، بضاعت علمی به حساب قلب اهل نور واریز میشود!
بامید آنکه آنان به سمت نورشان بازگردند!
لطف صاحبان نور، میشه برگشت نور علم به قلب تاریکی که استعمال حسد کرده!
اهل نور از این الطاف نورانی علمی قلبشون میفهمن که راه آشتی با نور دوباره برایشان باز شده است. انگاری بودجه و بضاعت و سرمایه لازم برای تولید نور عمل صالح به قلبشان واریز شده و اونها از موجودی نورانی حساب بانکی قلب خود میفهمن که استطاعت تولید نور عمل صالح به آنها داده شده است.
حسادت باعث میشه، سرمایه نورانی نامحدودی بنام نور یوسف ع رو به هدر بدهی!
و آیا اینکه مقدار ناچیزی از آن کالا و سرمایۀ با ارزش در دنیای قلب باقی بماند یا نماند!