ر ع ی - شناخت و مراعات اوامر نورانی! نور، حافظ منافع
Description
Interests Observance!
Follow your Observer commands!
چوپان خوب به کی میگن؟!
اهل نور میدونن همینکه علوم آل محمد ع رو در اختیار داشته باشن
تا در دل شرایط بکار ببندن، خودش آخر سعادت است!
اینکه چوپان، گوسفندان رو در چراگاه ول میکنه به حال خودشون خوب بچرند! به این میگن چوپان خوب! یعنی بهترین مکان برای چریدن رو بلده و اونا رو میبره اونجا و کاملا آزادشون میذاره تا خودشون با اختیار و میل خودشون بچرند!
+ «مجد» و «سرح»
تمام مفاهیم واژههای نور ولایت در این واژه نیز وجود دارد.
چوپانی خوبه که نزدیک باشه! مراقب باشه! مواظب باشه! چراگاههای خوبو آدرسشو بدونه! عوامل خطرناک اونجارو دور کنه و …
پس ولی همان چوپان ماست!
«الرَّاعِي: الوالي»
مفهوم نور ولایت از واژه رعی استنباط میشود، پس زمانی معنای رعایت، تحقق مییابد که قلب اهل یقین با نور نزدیک صاحبان نور در ملک و ملکوت (ملک موکل) قرین گردد.
رعايت كردن، وفا کردن به نور مافوق، حرمت گذاشتن به نور مافوق، حرمت قائل شدن برای او، بیحرمتی نکردن به او، بیاحترامی نکردن به او، ملاحظه کردن اوامر نورانی، مذمت «ذمّ» نکردن تقدیرات نورانی، حمد مافوق، اکرمی مثواه، اقرار به فضل صاحبان نور.
خلبان میگه: من تا وقتیکه برج مراقبت به من اجازه نده، نمیپرم!
انگاری حق آبزرور خودشو رعایت میکنه!
«لا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعاءُ وَ أَبُونا شَيْخٌ كَبِيرٌ فَسَقى لَهُما»
… و برج مراقبت به این اهل نور اجازه پرواز میدهد!
اما اهل حسادت: «فَما رَعَوْها حَقَّ رِعايَتِها»
لا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعاءُ وَ أَبُونا شَيْخٌ كَبِيرٌ فَسَقى لَهُما
+ «مشیت الله!»
+ «سقی!»
اهل نور تا زمانی که از صاحب نور خود، که حافظ منافع آنهاست،
اجازه نگیرند هیچ اقدامی نمیکنند!
اهل نور به اخم زیبای پدر توجه میکنند «ابوت الماووف»،
و هیچ اقدامی نمیکنند تا با لبخند پدر، متوجه اجازهی او برای اقدام کار خود بشنوند!
اهل حسد، اسامی نورانی را معنا نمیکنند
و به صاحبان نور و آیات، دهنکجی میکنند!
وَ انْظُرُوا لِأَنْفُسِكُمْ … فَأَنْتُمْ أَحَقُّ أَنْ تَخْتَارُوا لِأَنْفُسِكُمْ!
و خود را واپائيد … پس شما خود بهتر ميتوانيد براى خويش انتخاب كنيد!
خودت باید طبیب بیماری قلبت باشی و حسدتو پیدا کنی! در ملک و در ملکوت!
+ «خودت باید روانشناس و روانپزشک قلب خودت باشی!»
فَوَ اللَّهِ إِنَّ الرَّجُلَ لَيَكُونُ لَهُ الْغَنَمُ فِيهَا الرَّاعِي
فَإِذَا وَجَدَ رَجُلًا هُوَ أَعْلَمُ بِغَنَمِهِ مِنَ الَّذِي هُوَ فِيهَا
يُخْرِجُهُ وَ يَجِيءُ بِذَلِكَ الرَّجُلِ
الَّذِي هُوَ أَعْلَمُ بِغَنَمِهِ مِنَ الَّذِي كَانَ فِيهَا