161 - ف و ز – نورِ رستگاری! وَ يُنَجِّي اللَّهُ الَّذِينَ اتَّقَوْا بِمَفازَتِهِمْ لا يَمَسُّهُمُ السُّوءُ!
Description
نورِ رستگاری! وَ يُنَجِّي اللَّهُ الَّذِينَ اتَّقَوْا بِمَفازَتِهِمْ لا يَمَسُّهُمُ السُّوءُ!
The light of salvation!
«فوز» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژه مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«مفازة: بیابان مهلک»
«قال ابن الأعرابيّ: سُمِّيت الفَلاةُ مفَازةً لأنَّ مَن خَرَج منها و قطَعَها فاز.»
«تَفَوَّزَ: از سرزمينى به سرزمين ديگر رفت.»
چرا به «بیابان مهلک» عرب میگه مفازة؟!
«المَفَازَةُ: المهلك، مأخوذة من فَوَّزَ: إذا مات لأنها مظنة الموت».
«فَائِز: رستگار»
«فوز: نجات، رستگارى»
«الْفَوْزُ: الظّفر بالخير مع حصول السّلامة.»
«الفَوْزُ: پيروزى و ظفر يافتن به خير و نيكى با حصول تندرستى است.»
«وَ يُنَجِّي اللَّهُ الَّذِينَ اتَّقَوْا بِمَفازَتِهِمْ لا يَمَسُّهُمُ السُّوءُ»
«فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ»:
خروج از نار و دخول در نور، میشه فوز و فلاح و رستگاری!
«تَفَوَّزَ: از سرزمينى به سرزمين ديگر رفت.»
«يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ»: این میشه ولایة الله! «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا»
+ «نورِ پیروزی!»: «الظَّفَرُ: الفوزُ».
+ «عبر – معبر نورانی!»
+ «جوز – جایزه نورانی!»
+ «حسرت!»
نورِ رستگاری!
آیا نجات پیدا میکنم؟!
آیا رستگار خواهم شد؟!
آیا در این «سفر انفرادی»، با نور، رستگار خواهم شد؟!
چقدر این کلیپ ویدئویی زیباست و جای بسی تدبیر و تدبّر دارد.
از جای پاها معلوم میشه خیلیها این سفر رو تجربه کردهاند،
اما از عاقبت اونها چه خبر داریم؟!
چه کسانی رستگار شدند؟
چه کسانی، با سمّ مهلک حسادت خودشان، یعنی تمنّاهای خودشان، هلاک شدند؟
چه کسانی تا وادی محسّر آمدند و در آخرین لحظه سقوط کردند؟
+ «پرواز نورانیِ حسود، کنسل شد!»
+ «خبت – الخَبْت: المفازة لا نباتَ بها»: «التَّسْلِيمُ: الْإِخْبَاتُ»
+ «التسلیم لامر الله»
[فوز – قبض و بسط]:
«المَفَازَة: بيابان خشك و بى آب، آنچه كه باعث رستگارى شود، جاى هلاك و نابودى، جاى رستگارى»
کتاب لغت مفردات:
و الْمَفَازَةُ قيل : سمّيت تفاؤلا لِلْفَوْزِ، و سمّيت بذلك إذا وصل بها إلى الْفَوْزِ،
فإنّ الفقر كما يكون سببا للهلاك فقد يكون سببا للفوز،
فيسمّى بكلّ واحد منهما حسبما يتصوّر منه و يعرض فيه،
مَفَازَةٌ: بيابانى كه از نظر تفاؤل يا نيكانديشى اينچنين ناميده شده
و هر وقت از بيابانى بىخير بگذرند و به فوز و پيروزى برسند، مفازة گويند.
همانطور كه «فقر» هم كه به معنى بيابان است و سبب هلاكت، عبور از آنجا باعث رستگارى نيز هست [مفازة و فقر].
و هر كدام از اين نامها به مقتضاى تصوريكه از آن هست و در آنجا عارض انسان ميشود آنطور مختلف ناميده شده.
[توضیح برای واژه فوز] :
فقط با فهم بحث زیبای قبض و بسط میشه این معانی مهم رو برای واژه فوز درک نمود.
مفازة، زمان و مکان آیات عرضه شده است و حالت قبض قلبی است که هم بوی هلاکت می دهد (بینور یاد معالم ربانی بودن)، و هم با یاد معالم ربانی امید نجات! عرب به زیبای برای این بیابان خشک و بی آب و علف نام زیبای «مفازة» را بکار می برد تا این قلوب نا امید از لطف و رحمت الهی، به نجات و رستگاری از تاریکی قلب امیدوار باشند.
این توضیح بسیار زیباست:
«قال ابن الأعرابيّ: سُمِّيت الفَلاةُ مفَازةً لأنَّ مَن خَرَج منها و قطَعَها فاز»
پس باید در واژه فوز دنبال مفهوم زیبای «یخرجهم من الظلمات الی النور» بگردیم و این خروج و عبور از تاریکی به نور میشه فوز. بعبارت دیگر همه ما باید بدانیم چون حسد داریم استعمال حسد و تاریکی قلب حتمی است حالا اونیکه إقرار به فضل صاحب اسم فوز داره و معنای آرامش و نور را بارها با یادآوری فنون علمی صاحب این اسم، تجربه نموده از معنای اسم فوز یعنی نور آرامش علم آل محمد ع که نجات و رستگاری به آن بستگی دارد بهرهمند میشود.
پس وقتی در بیابان خشک و بیآب و علف و وادی غیر ذی زرع قلبت گیر میکنی ناامید نباش.
« رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتي بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِيُقيمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوي إِلَيْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ »
چون اسم این مکان مفازة است و از ریشه فوز گرفته شده یعنی رد پای معالم ربانی برای ما در هر واژهای نمایان است لذا این مفازة را به اسم صاحب اسمش که قسم میدهی، فورا مسیری برای نجات تو، جلب توجه میکند!
میخواهیم بگوییم در آیه «ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ» یعنی همین عمل به معالم ربانی در دل شرایط و تولید نور آرامش عمل صالح برای اهل یقینی که یاد گرفته اینجوری قلب تاریکشو به سبب یاد معالم ربانی به نور آرامش برسونه به این میگن فوز عظیم !!!
+ « شِيعَةُ عَلِيٍّ هُمُ الْفَائِزُونَ »
اهل شک حسود چون به معنای اسم مفازه یقین ندارند لذا از نور آرامش برای تسکین تاریکی قلب ناآرام خود بهره مند نمی شوند ولی اهل یقین که در نگاه اول مفازه را می بینند، دوباره نگاه می کنند و این بار چیزی در این وادی غیر ذی زرع توجه اونها رو به خودش جلب میکنه! اون چیه؟ نجم ثاقب! نور آرامش ولایت محمد و آل محمد ع که با یاد معالم ربانی در این شرایط مهلک برای نجات او دستش رو دراز کرده! پس اهل شک فقط همان نگاه حسدآلود اول را از مفازه و بیابان فهمیده اند اما اگر دوباره که حسد را کنار گذاشته و به همین بیابان نگاه می کردند، یهو چشمه زمزم رو زیر پای اسماعیل ع مییافتند.
+ «ارض مجهل»
در نگاه اول این بیابان مهلک هیچ تابلوی راهنمایی برای خروج از مهلکه ندارد اما اهل یقین دوباره که نگاه میکنه، علامتی (علمة) زیبا و نورانی، توجه اونو به خودش جلب میکنه و یک اشاره علمی کافی است که قلب تاریک، منور و روشن گردد و این همان بسط قلبی بهنگام خروج از حالت مهلک قبض و تاریکی قلب است و اینجا، ناجی، معالم ربانی صاحبان نور است و یاد آنها و عمل به اندیشه آنها!
+ «سراب»