85 - و س م - اسم الله - قسمت سوم
Description
[وسم – بسم الله الرحمن الرحیم]:
وقتی میگی بسم الله، یعنی چی توی ذهنت باید بیاد؟!
نور! بسم الله النّور!
باید به یاد معالم نورانی خودت بیفتی تا این اسم، برای تو معنی و اثر داشته باشه!
اون علامت و نشانه نورانی که سرِ بزنگاه تقدیرات، تو رو دلالت میکنه به اینکه چه رفتاری و گفتاری در این لحظه، مورد پسند خدای مهربان است و مرضی ذات اقدس الهی است، یادآوری همان معالم ربانی ماخوذ از صاحبان نور است!
و اینکه چرا این همه بسم الله گفتنها تا بحال اثری نداشته، باید به این علت باشد که معنی حرفی که میزنیم رو نمیدونیم چیه و اگه معنی حرفتو ندونی، چه این حرف رو بزنی و چه نزنی، فرقی نداره، در هر دو صورت، اسم بیمعنا، بیتاثیر است!
بدون توجه به علائم، حتی با طینت خوب زندگی کردن هم، بار کجی است که به مقصد نخواهد رسید!
پس «بالله» و «بسم الله» و … همه، تاویلا زمانی برای ما اثربخش خواهد بود که بدانیم معنی تاثیر گذار این اسم، چیست! بعبارت دیگر دانستن یوزرنیم و پسورد الزامی است!
+ «صفو و جبی»: «مصطفی و مجتبی»
شناخت اسم منتخب، کار قلب سلیم است!
«یا جبال اوّبی معه!»
نور علم آل محمد ع، توسط حاملان و صاحبان نور، دست به دست میشود!
+ «دَوَل – دولت!»
نور علم، با گفتن «بسم الله» در ملکوت قلب سلیم آشکار میشود!
یک نکته مهم:
اسم، متعلق به کسی است که از معنای آن اسم بهرهمند است، یعنی به آرامش رسیده است!
اگه کسی یقین به اسم نورش نداشته باشه، به زبان آوردن این اسم برای او هیچ خاصیتی نداره!
و وای به حال کسی که بیاسم و بینشان باشد!
در واقع در فرهنگ آل محمد ع، کسی دارای اسم است که از «بسم الله» که همان اسم نورانی خدای مهربان است، یعنی «بسم الله النّور»، بهره جسته و مکررا با یادآوری معالم ربانی، به آرامش رسیده است: «وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ» و اوست که صاحب و مالک نور «بسم الله»، به درجات خودش میباشد! ذکر اسم الله، همان یادآوری علوم نورانی در قلوب اهل نور است.
«وَ إِنِّي سَمَّيْتُها مَرْيَمَ»
«اسْمُهُ الْمَسيحُ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ»
«اسْمُهُ أَحْمَدُ»
اسمی خوبه که اینجوری از جانب خدای مهربان برای بندهاش (مافوق برای مادون) انتخاب بشه و اینجوری بندگان خاص خدای مهربان، دارای نام میشوند! به این میگن اسم!
اهل نفاق و شک و حسد، چون نسبت به نور خود، یقین و باور ندارند، لذا نزد آل محمد ع، از آنها نام و نشانی در دفتر سُعدا یافت نمیشود!
پس با یاد نورت، از هر تمنای بیارزشی، دل بِکَن!
«وَ اذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَ تَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتيلاً»
تمام ۱۸۱ مورد مشتقات ریشه «وسم» که در قرآن تکرار شده را حالا با دانستن این معنا برای این واژۀ زیبا و مهم، بخوان و لذت ببر.
[صاحبان نور: اسم با معنا]:
اسم با معنایی که مولد آرامش باشه، معالم ربانی آل محمد ع است.
اسم بیمعنی، اسم هم نیست، هیچی نیست!
اسمی که در دفتر آل محمد ع ثبت نیست، اسم نیست!
اسم اهل شک و حسد، در دفتر آل محمد ع، ثبت نیست و فقط اسامی اهل نور یقین به این معالم ربانی است که در دفتر صاحبان نور، ثبت و ضبط است و فقط این اهل نور یقین هستند که صاحب نور اسم الله علوم آل محمد ع هستند!
و این اسم را به برکت یقین و باوری که نسبت به معالم ربانی صاحبان نور خود دارند، و در دل شرایط به این علوم عامل شدهاند، مالک و صاحب نور شدهاند. + «اسمه احمد!»
یک مثال زیبا:
در هر سال تحصیلی اگه دقت کنی مجددا همه کتابها دوباره با سال جدید تحصیلی، تجدید چاپ میشوند، گرچه محتوای آنها فرقی نکند و بعضی وقتها تفاوت جزئی اعمال شده و گاهی کلا روش آن عوض شده، در هر صورت هدف در همه یکی است و آن رشد تحصیلی است، اما نکته اینجاست که دانش آموز دوست دارد کتاب سال خودش را خریداری و مطالعه کند و این بیاحترامی به کتب قبلی نیست، چون ماخذ سوالات امتحان از این کتاب جدید طرح میشود «نسخ»، و لذا در اینجا، این مثال زیبایی برای مبحث ناسخ و منسوخ خواهد بود و معالم ربانی در هر زمان، مثل همان کتاب با چاپ جدید است که ملاک طرح سوالات امتحانی خواهد بود! پس حواسمونو جمع کنیم و از کتاب جدید غافل نشیم!
متاسفانه حسادت قلبی اهل حسادت، باعث میشه که «سلفی» بشوند!
خلف عدل همیشه میزانی است که باید با قلب سلیم، آن را شناخت، تا بوی آرامشبخش این کلام را با چشمان بسته نیز بتوان تشخیص داد و اینجاست که با خود میگوییم:
این سروده، چقدر همقافیه با سرودههای قبلی است!
انگاری این چشمه با چشمههای قبلی از یک جا سرچشمه میگیرد!
«يُسْقى بِماءٍ واحِدٍ»
گرچه ما توانایی دیدن سرمنشأ مظهر این قنات را نداریم،
اما قلب سلیم حکم میکند که این میوههای شیرین، از گلستان علم آل محمد ع میآید.
إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ!
[اسم و معنی]:
صرفا خواهان واژهها نباش! نگو من خوشبختی و شادکامی میخوام!
بگرد و با قلبت، اون نوری رو پیدا کن که وقتی به اوامرش عمل میکنی،
خوشبختی و شادکامی رو با تمام وجودت حس میکنی!
پس باید اول چشم قلب به نورش، در ملکوت روشن بشه،
اونوقت میبینی که اول اونو میخواهی، و بعدا هر چی اون میخواهد رو میخواهی!
ولی اکثرا مسیر رو اشتباه میرن و بلد نیستن، یعنی بدنبال آرامش هستند، اما چشم دیدن اون نوری که عمل به اوامرش، آرامش رو به ارمغان میاره، ندارن!
حسادت اون بیماری بدخیم دنیای قلبهاست که راضی به تقدیرات نیست!
میگه چرا باید با عمل به اوامر نورانی به آرامش برسم؟!
من دلم میخواد هر جوری خودم تصمیم میگیرم، به آرامش برسم!
باید به این حسود گفت: خُب مگه تو طالب آرامش نبودی؟
حالا چه فرقی میکنه چه چیزی بهت راه دسترسی به آرامش رو یاد بده!
حالا خدا اینجوری خواسته!
تو هم از خدا همینو بخواه! پس چرا دلدل میکنی؟
این نشانۀ حسد دنیای قلبی است که بمحض رویت منبع آرامش، بهش پشت میکنه!
در حالیکه قلب سالم مستقرین و اهل نور، همینکه چشمش به نورافشانی دُرّ یگانه میافته، دیگه نمیتونه ازش چشم برداره «عین شکری» ...