س ج ن - سجن یوسف ع! کربلای یوسف ع
Description
Buried in the Flood!
The flood of jealousy buries everything!
Fossils buried in this flood,
have not evolved over millions of years!
سیلاب حسادت!
به مستند سیلابها نگاه کن که چگونه این سیل، همۀ چیزهای در مسیر خودشو بشدت میشکافه و میبره و یه جای دیگه دفنش میکنه و خانهها و ماشینها و وسایل زندگی و آدمهایی رو که با خودش میبره، دفن و زندانی و محبوس میکنه!
+ «طغی»
این سیلاب مثال زیبای برای اهل حسد و سیئه حسد و دانهدرشتهای قبیلۀ شیطان و نار و آتش جهنم است که همچون سیل اعتقادی باطل، هر چی در مسیرش باشه رو در گل سجّین آتشین جهنمی حسادت خودش پنهان و دفن و زندانی می کند.
انگاری ماموریت سیل حسادت اینه که هر گزینهای، حسدشو با نور ولایت درناژ نکرده،
رو با خودش ببره و به آتش جهنم ملحق نماید!
به خدای مهربان پناه میبریم از این سرنوشت شوم خلود در نار سجین و جهنم آتشین!
اهل شک و حسد، در مسیل دانه درشتهای شیطان و قبیلهاش،
مشغول و سرگرم دلخواهها و تمناهایشان هستند که یهویی سیل اعتقادی باطل،
میاد و اونا رو با خودش میبره به سجّین جهنّم!
محبوس و مدفون و پنهان در گل سجّین سیلاب حسادت!
فسیلهای حسودی که هیچ بوئی از تکامل و اصلاح و تربیت نبردند!
سجن یوسف ع! کربلای یوسف ع!
کربلا، رمز و راز زندانی شدن حضرت یوسف علیه السلام!
تلاش اهل حسادت و شیطان اینه که اهل نور رو در گل سجین حسادتشون محبوس کنن
یعنی همون بلایی که سر خودشون اومده رو میخوان سر اونا هم در بیارن!
«وَ إِنْ يَكادُ الَّذينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ
وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ
وَ ما هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمينَ»
پس اهل نور باید مدام چشمشون به نورشون باشه که با کمک این اوامر نورانی، از گل سجین و جهنمی حسادت خودشون، خودشونو نجات بدهند.
در این آیه زلیخا که هنوز اسیر گل سجین خود است و یوسف علیه السلام را با انگیزه حسادت دوست دارد نه با نیت نور ولایت و اصلاح و تربیت شدن خود، یعنی یوسف ع رو برای تمناهای خودش میخواهد نه برای رهایی از گل سجین خودش، به صاحب نورش تهمت میزنه و میگه: «قالَتْ ما جَزاءُ مَنْ أَرادَ بِأَهْلِكَ سُوءاً إِلاَّ أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذابٌ أَليمٌ» انگاری تلاش برای اینه که یوسف ع رو هم محبوس و زندانی گلِ حسادت کنند.
داستان تکراری سجن یوسف ع بسیار زیباست!
داستان تکراری صاحبان نوری که ماموریت ورود به زندان قلوب اهل حسادت را دارند که با آنها سالها در زندان رفق و مدارا و استصحاب میورزند تا با دادن علوم نورانی، آنها را از شر گل سجّینشان نجات دهند و این همان ماموریت خطرناک ماهی سالمون در پایان دوران زندگی دنیاییاش میباشد «ظهر».
در واقع سجن یوسف ع، همان کربلای یوسف ع در هر زمان بوده و هست و خواهد بود!
خروج از حریم امن و ورود به محدوده ناامن گل سجین و آتشین اهل حسادت، ماموریتی است که صاحبان نور، مامور به انجام آن میشوند. + «کربلا»
سجن یوسف ع! زندانی بیگناه!
[سجن یوسف ع] :
وقتی میخوای قانون آتشبس رو رعایت کنی و از نور علمت،
سخاوتمندانه به کسی که داره بهت بدی میکنه قرض بدهی، با خودت اینجوری بگو:
خدایا اگه قراره به سبب من عدهای اهل نور یقین محبوس در زندان حسد،
با ولایت آل محمد ع آشنا شوند و از این زندان تاریک، رهایی یابند
و این ممکن نیست جز اینکه من به سجن و زندان و کرب و بلا رهسپار شوم
و اراده و مشیت تو ای خدا اینگونه تعلق گرفته که من برای نجات دوستان آل محمد ع که در تاریکی زندان حسد اسیر اند از سرزمین نور به دنیای تاریک آنها قدم گذاشته و دست دراز کنم تا آنها با گرفتن دست من از ظلمت اندیشه اهل باطل خارج و داخل در نور ولایت شوند و این ممکن نیست مگر با قبول خطری که من برای رفتن به کربلا باید بپذیرم، پس
« رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَني إِلَيْهِ»
علی ع میفرمایند:
« وَ لِي بِيُوسُفَ ع أُسْوَةٌ إِذْ قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ
فَإِنْ قُلْتُمْ إِنَّ يُوسُفَ دَعَا رَبَّهُ وَ سَأَلَهُ السِّجْنَ لِسَخَطِ رَبِّهِ فَقَدْ كَفَرْتُمْ
وَ إِنْ قُلْتُمْ إِنَّهُ أَرَادَ بِذَلِكَ لِئَلَّا يَسْخَطَ رَبَّهُ عَلَيْهِ فَاخْتَارَ السِّجْنَ فَالْوَصِيُّ أَعْذَرُ»
انگاری علی ع میفرمایند، اگه داستان اینه ای خدا که باید من، که ولایت حق من است، آن را در دست غیر آل محمد ع ببینم، تا دست عدهای که خود را محب آل محمد ع جا میزنن و اسم نور را به عاریه گرفتهاند، باید فقط اینجوری باهاشون اتمام حجت بشه و دستشون رو بشه، پس خدایا من هم مثل یوسف ع، ماموریت زندانی شدن را که به اتمام نعمت با مستقرین و اتمام حجت با معارین ختم میشه رو، طبق خواسته و اراده شما ای خدای مهربان میپسندم و شکایتی ندارم.
انگاری آل محمد ع میدانند که جز فتنۀ خانهنشین کردن علی ع توسط غیر آل محمد ع، شرایط دیگری نمیتواند داستان تکراری امتحان قلوب را نسبت به نور ولایت ایجاد نماید، لذا آل محمد ع میدانند که باید در هر زمان، حق خود را در دست دیگران ببینند و سکوت کنند تا …
صاحبان نور به پیمان استوار عالم ذر خود پایبندند!
«أَخَذْنا مِنْهُمْ مِيثاقاً غَلِيظاً»
این پیمان استوار، همان امر الله آتشبس و قرض دادن نور علم،
به مخاطبینی است که سر راهشان قرار میگیرند «لقط»،
تا خداوند با صادقین آنها اتمام نعمت،
و با کافرین آنها اتمام حجت بنماید.
دو گروه با صاحبان نور آشنا میشوند:
اهل نور یقین و اهل شکّ و حسد!
وجه مشترک هر دو گروه این است که:
هر دو گروه با سیئه حسد خود اشتباه میکنند،
وجه تمایز اهل نور از اهل حسد این است که:
اهل نور صادقانه اشتباه خود را میپذیرند و تغییر روش میدهند،
اما اهل حسد، عامدانه اشتباه خود را به گردن نگرفته
و نور ولایت را که به آنها اشتباهاتشان را گوشزد میکند، تکذیب نموده،
و بر علیه آن اقدام سوء انجام میدهند! «کربلا»