130 - ص و ر - تغییر شکل بده و خودتو به شکل نورت در بیار! فَصُرْهُنَّ
Description
SHAPE-SHIFTING!
MINDSET SHIFT!
The inclination of the heart: towards the light or the fire?
The heart, that enigmatic compass within us, often tugs us in opposing directions.
It’s a delicate relocation between the eternal light and the eternal fire in the inner world of our hearts.
So, dear seeker, where does your heart lean today?
Toward the light’s clarity or the fire’s darkness?
Our hearts move beautifully in this spectrum of light and darkness and experience both. 🌟
گرایش دل: به سوی نور یا آتش؟!
قلب، آن قطبنمای مرموز درون ما، اغلب ما را به جهات متضاد میکشاند.
این یک جابجایی ظریف بین نور ابدی و آتش ابدی در دنیای درونی قلب ما است.
پس ای سالک عزیز، امروز دلت به کجا متمایل است؟
به سوی شفافیت نور یا تاریکی آتش؟
قلب ما به زیبایی در این طیف نور و تاریکی حرکت میکند و هر دو را تجربه میکند. 🌟🔥
«صور» یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«عصفور صَوَّارٌ: هو المجيب إذا دعي، پرندۀ دستآموز»
+ «صیر»
+ «نورانی شو! موثّر باش!»
+ «تحرّی»
The Mindset Shift You Need to Create an Extraordinary Life!
«صیر» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«صَارَ العصير خمرا»
«أَصَارَهُ: آن را از گونهاى به گونه ديگر در آورد.»
مفهوم «دگرگونی»
«تَصَيَّرَهُ: شبيه و همشكل وى شد.»
«صارَ: آن چيز برگشت، به فلان چيز متحول شد.»
«صَار زَيْدٌ غَنِيّاً: زيد پس از فقيرى و بىچيزى توانگر شد.»
«صار الی ابیه: به باباش رفته! شبیه باباش شده!»
«Like Father, Like Son»
«من شابه أباه فما ظلم»
شنیدی میگن: انگاری مثل سیبی که از وسط نصف شده باشه! اینقدر به هم شبیه اند!
+ «صور»
+ «جنب الله – نیمۀ گمشده خودتو پبدا کن!»
“Like father, like son.”
Children That Look So Much Like Their Parents!
انگاری شیوه و مِتُد زندگیِ «با یاد علوم ربانی زندگی کردن»، کمکم تو رو شبیه صاحبان نور میکنه!
+ «تام – دوقلو»
+ مفهوم «قرب صفاتی»: بهرهمندی از اسماء و صفات خدای مهربان!
+ «با نور خدایی کن! انسان خداگونه!»
اعمال و رفتارت، بوی اعمال و رفتار صاحبان نور رو میده و همه با دیدن رفتار زیبای تو، متمایل به اندیشهای که تو بهش عامل هستی میشن، و این مفاهیم از هزار واژۀ مترادف نور الولایة مثل «صور» و «عرض» استنباط میشود، انگاری تو میشی مثل مانکنی که لباس زیبای اندیشه آل محمد ع رو عملا بر تن کردی و بدین اندیشه عامل شدی و حالا رنگ و بوی آل محمد ع را گرفتی!
+ «غَمَرُ اللّحم: الْغُمْرَةُ: ما يطلى به من الزّعفران»
و لذا میبینیم که ارتباط این واژهها با یکدیگر چقدر زیباست!
+ «حبک»
+ «غمر» + «بقیة الله»
کتاب فقه اللغه: «المُسْكَةُ الصُّوَارُ: القليل من المِسْكِ» + «بقیة الله»
«صُوار المِسْك، و قال قوم: هو ريحُه، و قال قوم: هو وعاؤه»
صاحبان نور اندیشۀ آل محمد ع رو مثل یک لباس زیبا به ما عنایت میکنند «مرج» که اگه این لباس زیبا رو بپوشیم و بدان عامل باشیم، همه با دیدن ما و کارهایمان، انگاری ردّ پای آثار علمی آل محمد ع را تعقیب میکنند و ردیابی میکنند و ما با عملکرد خودمان که همانا استعمال معالم ربانی است، سرنخ خوبی برای علاقمندانی که از این روش استقبال نمایند، خواهیم بود.
اصلا کربلا همینه که ببینیم کیا «سلماً لرجل مِن آل محمد ع» هستند و مثل یک مانکن، اندیشه آل محمد ع را مصوّر میکنند [تصویر: تمثال نورانی در ملکوت قلب]، و چه کسانی فقط کارشان چاپلوسی است و دست از اندیشه پلیدشان بر نمیدارند تا اینکه بالاخره آل محمد ع را مجبور کنند که به صحنه کربلا بیایند و آنها باید حالا با اتمام حجتی که برایشان شده، تصمیم خود را بگیرند که یا مسیر زهیر را در پیش بگیرند و یا مسیر کوفیان را.
انْصَارَ [صور] : مايل شد، ميل پيدا كرد، كج شد. «انْصِيَار»
«صاره: أماله»
اللغة:
«الصور جمع صورة و هو مشتق من صاره يصوره صورا إذا أماله،
فالصورة تميل إلى مثلها بالمشاهدة»
+ «صیر»
رابطه صور – صیر – نفخ صور – زیارت – و تمام واژههایی که مفهوم دگرگونی و تغییر بینش و روش ایجاد شده و متاثر از آشنایی با معالم ربانی، مفهوم مهمی است که باید آیات قرآن که این واژهها در آنها بکار رفته را بررسی نمود.
«الصُّورَةُ: تُطلَقُ على معانٍ: منها: الشَّيءُ في الذِّهنِ؛
قالوا: الأشياءُ في الخارِجِ أَعيانٌ و في الذِّهنِ صُوَرٌ.»
+ «احراز هویّت نور چهره و صورت، و تمثال نورانی صاحبان نور در ملکوت قلب!»
فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ
صاحبان نور، برای مخاطبین علاقمند صحبت میکنند تا اونها رو با علوم نورانی آشنا نمایند، انگاری اونها رو «آموختۀ این علوم نورانی میکنند» و اونها با این علوم اُنس میگیرند!
اینه معنای «فصرهن الیک»!
ما باید آموخته دست نور خود باشیم «ید الله»، تا به آرامش برسیم!
«الیک» یعنی به صاحب نور که «قبله مرئی» است و عملا یعنی همسو با «قبلۀ نامرئی»!
انس به خود خدا، بیمعناست و قابل تصور نیست و معنای یاد خدا «ذکر الله»، در عمل یعنی یادآوری علوم ربانی و نورانی در تقدیرات روزمرۀ زندگی ماست که همان فهم قبض و بسط نور و کلام خداست، و اینجوری عملا انس با خدا برای ما معنا پیدا میکند و «معرفة الله» در زندگی روزمرۀ ما کاربردی میشود، انگاری تصویر نورانی خدا در قلبها مشاهده میشود!